دغدغههاي بانوان در ورزش
به آمار و ارقام ختم نميشود
گرههاي كور ورزش زنان در دولت دوازدهم باز ميشود؟
الهام يزديها
وزير پيشنهادي ورزش توجه به ورزش بانوان، توجه به دسترسي نابرابر بانوان به تسهيلات و فرصتهاي متناسب و متوازن ورزشي را يكي از برنامههاي خود اعلام كرده است.
وزارت ورزش هم تصويب پوشش اسلامي زنان در بسكتبال، مجوز حضور بانوان در ميادين بينالمللي، حضور خانوادهها در ورزشگاهها، استفاده بانوان در پستهاي مديريتي و اختصاص بودجه به ورزش را از جمله اقدامات سلطانيفر در زمان هشت ماهه وزارتش عنوان كرده است. مسعود سلطانيفر كمتر از يكسال در وزارت ورزش دولت قبل حضور داشت و شايد مدت زمان حضور او براي بررسي كارنامه مديريتياش آنقدرها كافي به نظر نرسد اما نگاهي به آنچه كه وزارت ورزش به عنوان كارنامه مسعود سلطانيفر در بخش بانوان منتشر كرده داراي نكاتي است كه در ادامه به آن اشاره ميشود:
1- «لغو ممنوعيت حجاب در مسابقات بينالمللي بسكتبال بانوان» از جمله اتفاقاتي بود كه در زمان سلطانيفر رخ داد. وقتي جامعه بسكتبال و رسانهها ديگر از پيگيريهاي فدراسيون نااميد بودند، ورزشكاران با فشار رسانهاي دست به دامن وزارت ورزش و جوانان شدند. مسعود سلطاني فر براي حل موضوع در ديماه 95 با فيبا نامهنگاري كرد و در ارديبهشت ماه ممنوعيت حجاب از سوي فيبا برداشته شد. با اين تفاسير نميتوان ردپاي سلطانيفر را در اين موضوع ناديده گرفت هر چند اين اتفاق ميتوانست زودتر از اينها رخ دهد. اما هنوز ممنوعيت حضور بانوان در ميادين بينالمللي براي رشتههاي ديگر همچون شنا، ژيمناستيك پابرجاست و سهميه بانوان در رشتههاي ديگر همچون دووميداني روز به روز كمتر ميشود. به همين دليل برخلاف اعلام وزارتخانه نميتوان «مجوز حضور بانوان در ميادين بينالمللي» را جزو عملكرد دولت يازدهم دانست.
2- سلطاني فر درباره حضور زنان در ورزشگاهها اعلام كرده است كه «شخصا به حل مشكل ورود زنان به ورزشگاهها خوشبين است». آيا با خوشبيني ميتوان مشكل را حل شده فرض كرد؟ البته تلاشهايي در اين رابطه صورت گرفته و در مسابقات بينالمللي واليبال اردبيل، بانوان به سالن مسابقات رفتند اما در مسابقات جهاني چنين رويكردي وجود نداشت و تماشاگران گلچين شده مجوز حضور در سالن را به دست آوردند. هنوز هيچ تماشاگر زني نتوانسته براي ديدن فوتبال به ورزشگاه برود و حتي سلطانيفر حضور زنان در مسابقه فوتبال ايران و سوريه را منتفي اعلام كرده است. در اين شرايط چگونه «حضور خانوادهها در ورزشگاهها» به عنوان عملكرد هشت ماهه آقاي وزير عنوان ميشود؟
3- يكي ديگر از اقدامات وزارت ورزش در دوره سلطانيفر استفاده از زنان در پستهاي مديريتي اعلام شده است. نبايد فراموش كرد كه تعداد زنان در پستهاي مديريتي ورزش در دولت يازدهم بيش از هر زمان ديگري است اما آن چه كه بايد در بدنه مديريتي ورزش مورد توجه قرار گيرد، دادن اختيارات به مديران زن است. گاهي پست زينتي نايبرييسي بانوان در برخي از فدراسيونها باعث استعفاي نوابرييسان ميشود و تصميمات در فدراسيونها گاهي ناعادلانهترين تصميمات براي بانوان است.
4- « اختصاص يك درصد از بودجه دستگاهها به ورزش» اتفاقي ارزشمند است اما كاش مشخص شود چه ميزان از اين بودجه به ورزش بانوان اختصاص مييابد و وزارت ورزش و جوانان چه اقداماتي براي جلب حمايت اسپانسرها براي ورزش زنان انجام داده است؟ نگاهي به ليگهاي بانوان داشته باشيم. به ندرت پيش ميآيد تيمها با ورزشكارانشان قرارداد مالي ببندند. معمولا تيمهاي قهرمان به دليل مشكلات مالي از ليگ انصراف ميدهند و تيمهاي موفقي همچون فوتبال ملوان بندرانزلي پس از سالها قهرماني به دليل مشكلات مالي آن هم با تصميم مديرعامل يكشبه منحل ميشوند ولي مسوولي دخالتي براي برگرداندن اين تيم نميكند.
5- آقاي سلطانيفر دغدغههاي بانوان در ورزش به آمار و ارقام ختم نميشود. درخواست رسانهها و بانوان اين است اگر مسووليت وزارت ورزش و جوانان را در دولت دوازدهم پذيرفتيد همانگونه كه پيگير بسكتبال بانوان شديد و در عرض چند ماه مشكل چندين ساله را برطرف كرديد، خود به شخصه مشكلات بانوان را پيگير باشيد تا اين گرههاي كور چندساله در دوران چهارساله مديريتي شما باز شود. آن وقت ميتوان با اطمينان از حضور خانوادهها در ورزشگاهها، حضور زنان در بخشهاي مديريتي و اختصاص بودجه در بخش بانوان حرف زد.