روزهاي سخت سلطانيفر
علي عالي
ديروز مسعود سلطانيفر، وزير پيشنهادي وزارت ورزش و جوانان با وجود 39راي مخالف و 24 راي ممتنع، هيچ مخالفي در صحن علني مجلس نداشت و هيچ نمايندهاي حاضر نشد برنامهها و عملكرد او را نقد كند. آيا اين رويه را بايد تسلط مجلس بر ورزش دانست يا بيتفاوتي نمايندهها به حوزهاي كه عموم جامعه با آن سروكار دارند؟ شايد ابتدا به ساكن مسعود سلطانيفر از اين اتفاق خوشحال باشد اما وقتي حجم وسيع مطالبات، مشكلات، معضلات و عقبماندگيهاي ورزش را در كشور ميبينيم، بايد از اين «بيتفاوتي» نگران باشيم. نگران از آينده ورزش و بخش جوانان. قطعا وزير ورزش و جوانان بهتنهايي از پس اين مشكلات برنخواهد آمد. وزيري كه دو حوزه جوانان و ورزش را در زيرمجموعهاش دارد اما نسبت اختيار و بودجه پيشبيني شده براي آن متناسب نيست. روزهاي سختي در انتظار مسعود سلطانيفر است. او بايد فكر كند، برنامه بنويسد، طرح مطرح كند و پروژههايش را اجرا كند. اما در چه بستري؟ همه مشكلات ورزش و بخش جوانان نشان ميدهد كه ما برنامهريزي نداريم و تا زماني كه مشكل برنامهريزي حل نشود، مشكل ورزش و جوانان هم حل نخواهد شد. مديران ورزش هم درگير روزمرگيهايشان هستند. آنها فقط امروز را ميبينند و نه 10سال ديگر و جالب اينجاست كه هيچ مقامي هم از مديرانمان نميخواهد برنامه 4 يا 10ساله بياورند. همه دوست دارند كه تيمملي همين امروز به جامجهاني صعود كند، تيمملي كشتي همين امروز قهرمان المپيك شود، تيمهاي واليبال و بسكتبال و وزنهبرداري در سطح جهان حرف براي گفتن داشته باشند تا بگويند ما اين كار را كرديم. كاري ندارند چه بلايي بر فوتبال، بسكتبال، شمشيربازي، بوكس، وزنهبرداري و بسكتبال ميآيد. فوتبال ايران قبلا هم در جامجهاني بود اما آيا ما به عرش فوتبال رسيديم يا انگلستان كه سالهاست نتوانسته قهرمان جامجهاني شود، در قعر فوتبال دنياست؟ وزير ورزش از دوران تازه در ورزش و جوانگرايي و ترميم سن مديريتي ميگويد اما آيا ميتواند حريف حلقههاي قديمي مديران ورزش در فدراسيونها، هياتها و حتي وزارت ورزش شود؟