كليددار تهران
در شهري اينچنيني، كيفيت روابط اجتماعي و فرهنگي در بستر آن از جايگاه مطلوبي برخوردار نيست، فرهنگ در شهر تنها لايهاي سطحي است كه با زندگي روزمره مردم بيارتباط و به عبارتي فرهنگ در اين شهر دچار دگرديسي است.
رشد جمعيت در اين كلانشهر كه بر اساس روياگونگي فريبنده زرق و برقهاي شهري همراه بوده دروازههاي شهر را بر روي خيل مهاجراني كه در سر روياي پيشرفت را ميپرورانند، گشوده است و بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي را در شهر به ارمغان آورده كه اين موجب بروز واكنشهاي غيرطبيعي و رفتاري در ساكنانش شده است و در نهايت باعث خشونت و نزاعهاي گوناگون است.
تهران، گرچه زيباست اما شهري است پر از تضاد و التهاب، تضاد اقشار فرودست و مرفهي كه در زواياي مختلف به هم مينگرند، شهري پر از التهاب كه ساكنان و رهگذرانش بيش از آنچه شهري باشند، شهر گريزند. شهري با دور نمايي زيبا كه نزديكش چنگي به دل نميزند، شهري فاقد ساختاري منسجم از كوچههاي قديمي گرفته تا خيابانهاي عريض و طويل و پر رفت و آمد و گذرگاههايي پر از مغازه با صداي قيل و قال فروشندگان و چانهزني مشتريان و شهري كه ساختار زندگي در آن بيش از آنكه متاثر از باورها و اعتقادات باشد، در دست رخدادهاست، رخدادهايي كه هيچگاه اساس آن باورها و اعتقادات قرار نگرفتهاند و فارغ از تعهدات اجتماعي به روز مرگي يا بيمشغلگي دچار شدهاند. در تهران امروز وجود فرهنگهاي منطقهاي و عدم شناخت شهر وندان ازآن، كه از اطراف و اكناف كشور به صورت كاملا هجومي شهر را در سيطره خود گرفته، عاملي است در تقابل فرهنگي كه شهروندان را در همزيستي مسالمتآميز با مشكلات فراواني مواجه ساخته و همين امر باعث بروز بعضي از نابسامانيهاي اجتماعي است.
مهمترين مسائل محوري تهران تعارض بين نماد «فرهنگ» و «اقتصاد» است، تعارضي كه با زمين و سرمايهگذاري، پارهاي عادات بر شهروندان تحميل ميشود و از دل آن طبقات خاصي به وجود ميآيد تا جايي كه ارزش و اعتبار اين طبقه اجتماعي و تاثيرگذاري آنها بر جريانات سياسي و اجتماعي در تمام سطوح تصميمگيريهاي كلان به خوبي مشهود است.
بديهي است نهادينه كردن فرهنگ در كنار ساير فعاليتهاي اجتماعي و شهري در كلانشهرها در حوزه مديريت شهري گنجانده ميشود تا با آمايشهاي فرهنگي در هر منطقه خاص به انسجام فرهنگي بينجامد.
حال با چنين مقايسه سازماني و رويكرد اجتماعي، شهري و سياسي، دكتر نجفي كه نماينده دو جناح اصلاحطلب و اعتدالگراست، با چه سياستي ميتواند هم بر مشكلات و معضلات شهري و هم پيچيدگيهاي فرهنگي فايق آيد؟!