تعمير كني خرابه دل بهتر
انس با گل در معرض آن است كه در مرتبه «كار گل» متوقف بماند و به كيمياگري و جواهرسازي منتهي نشود. اين همان آفتي است كه در دهههاي اخير گريبانگير اهالي غالب شهرهاي ما شده؛ در همه مدتي كه در پي احوالات خراب فرهنگي در جايجاي اين سرزمين شاهد بدترين شكل از تخريب و نوسازي بناهاي ارزشمند بوديم، هميشه دلخوش داشتهام كه يزد عزيزمان حالش خوش است، چون يزديان كيمياگر و گوهرشناس و اهل دلاند و قدر داشتههايشان را ميدانند. هنوز هم به يزديان يادآوري ميكنم كه حيف است اين مرض مسري دامنگير يزديان شود و آنان به جاي جواهرتراشي به خرمهرهسازي مبتلا شوند.