بار ديگر شهري كه دوست ميداشتم
در صورت توجه به آنها در برنامهريزي شهري ميتوانند پيشران توسعه پايدار باشند. اين عناصر هويتي، فرهنگي و تاريخي در شهرها هم شامل بناها و معماري و اماكن فرهنگياند و هم انسانهايي كه از مفاخر فرهنگي و تاريخي آن شهر و روستا بودهاند و روزگاري را در آنجا سپري كردهاند. اجراي طرح «كاشي ماندگار» در شهرها و روستاهاي كشور ناظر بر استفاده از ظرفيت فرهنگي- هويتي اين انسانها است. در حقيقت مفاخر فرهنگي- تاريخي كشور كه زماني در كوچه و كوي و برزني زندگي ميكردهاند، نفس ميكشيدهاند و قدم برميداشتند يا اينكه هنوز در آنجا زندگي ميكنند به آن محله و كوچه مزيتي افزودهاند كه شهر و روستاي ما بايد بتواند از اين مزيت استفاده كند. وقتي شما در محلهاي زندگي ميكنيد كه بر در يكي از خانههاي آن پلاكي نصب شده كه ميگويد اينجا شاعري شهير، نويسندهاي توانا و نوازندهاي چيرهدست زندگي ميكرده يا ميكند، محله و كوچه و شهر براي شما جاي مطلوبتري براي نفسكشيدن ميشود.
پاسداشت سرمايههاي فرهنگي- تاريخي محله و كوچههاي شهرها و توجه عمومي به آن، ارزشهاي ذهني ساكنان شهر را بازآرايي ميكند و درنتيجه از آن پس، شاخص يك محله صرفا هايپرماركت مجلل آن يا فروشگاه فلان برند عنصر منحصر هويتي محله و خيابان و كوچه نيست. شما به عنوان شهروند ديگر در محلهاي زندگي نميكنيد كه فلان پاساژ شيك شاخص آن است بلكه در محلهاي زندگي ميكنيد كه جلال آل احمد، محمدعلي سپانلو، احمد محمود، قيصر امينپور، ايران درودي، احمد شاملو، جواد مجابي و ديگر مفاخر معاصرمان در آن زندگي كردهاند و در كوچههايش قدم زدهاند. اينها خاطرههاي كوچهها و محلات شهرهايمان هستند كه فراموشيشان به آلزايمر فعلي و گسست هويتي-فرهنگي موجود انجاميده است. رضايت و لذت زندگي در يك شهر به تعامل دوسويه شهر و شهروند برميگردد. شهرهاي كشورمان با الگوي توسعه شهري فعلي در غالب فضاهايش تنها تعامل اقتصادي با شهروندان برقرار ميكند و در برقراري تعامل تاريخي- فرهنگي و هويتي الكن و ناكارا است. براي آنكه بر اين معضل فايق آييم، بايد هم قدر معماري و بافت تاريخيمان را بدانيم و در حفظش جد و جهد كنيم و هم سرمايههاي انساني شهرها و محلههايمان را ارجمند بداريم. كاشي ماندگار و دهها طرح خلاقانه مشابه آن بايد به هم بپيوندند تا زنجيره هويتي-فرهنگيمان در شهرها، روستاها و محلات امتداد يابد و فضاي زيست مان جايي لذتبخشتر براي زندگي شود.