عاطفه شمس
ادوارد گرنوبل براون، خاورشناس معروف انگليسي است كه علاقه فراوانش به ادبيات مشرق زمين سبب شد تا در هنگامه حضور در جنگ عثماني و روسيه به عنوان پزشك، به فراگيري زبان عربي و فارسي و تركي بپردازد. براون در
25 سالگي به ايران عزيمت كرد و نتيجه اين سفر، در كتاب «يك سال در ميان ايرانيان» تشريح شد. براون، زبان فارسي را وسيله اي براي انتقال تفكر و تمدن ايرانيان ميدانست؛ از اين رو كتابهاي متعددي اعم از تاليف و تصحيح در مورد تاريخ و ادبيات اين مرز و بوم از خود به يادگار گذاشت. او تا پايان عمر به تدريس زبان فارسي و عربي در دانشگاه كمبريج مشغول بود. كتاب «ادوارد براون و ايران» به قلم حسن جوادي، استاد سابق دانشگاه تهران، بركلي و جورج واشنگتن به تازگي توسط نشر نو منتشر شده كه در پانزده فصل به نقد و بررسي زندگي و آثار اين مستشرق انگليسي ميپردازد. نشست نقد و بررسي كتاب «ادوارد براون و ايران» طي روزهاي اخير با سخنراني ايرج پارسينژاد، نويسنده و منتقد حوزه ادبيات و زبانشناسي، محمود جعفريدهقي و طهمورث ساجدي، اساتيد دانشگاه تهران و با پخش پيام تصويري حسن جوادي، مولف كتاب، در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد. در آغاز اين نشست، حسن جوادي طي پيامي تصويري، ضمن ارايه اطلاعاتي از زندگي و فعاليتهاي براون به ويژه در ارتباط با انقلاب مشروطه ايران، به تشريح اهداف خود از تاليف اين كتاب پرداخت. در ادامه، گزارشي از اين نشست را ميخوانيد:
فعاليتهاي براون در ارتباط با انقلاب مشروطه
حسن جوادي
نويسنده كتاب
در آغاز نشست، حسن جوادي مولف اثر، طي پيامي تصويري درباره روند تاليف كتاب توضيحاتي را ارايه كرده و گفت: هدف من از تاليف كتاب «ادوارد براون و ايران» اين بود كه اطلاعات موجود درباره زندگي براون، حضورش در ايران و فعاليتهاي او به ويژه در ارتباط با مشروطه را در اين كتاب جاي دهم. فرصتي به وجود آمد و من در سال ۱۹۶۲ كه در كمبريج بودم، با سر پتريك براون، پسر ارشد براون آشنا شدم و از طريق او اجازه گرفتم كه يگانه كتابي را كه براون نتوانسته بود چاپ كند، يعني «نامههايي از تبريز» را ترجمه كنم. اين نامهها را عدهاي از مشروطهخواهان در زمان اشغال تبريز توسط روسها يعني در محرم ۱۳۳۰ به تقيزاده و ايرانشهر فرستاده بودند و آنها هم نامهها را براي براون فرستاده و او آنها را به صورت يك كتاب درآورده بود اما به علت وقوع جنگ نتوانسته بود اينها را منتشر كند اما در دو جزوه كه به تيراژ زيادي در حدود شش هزار نسخه چاپ كرده بود، فجايع آن سال را برشمرده و به صورت رايگان پخش كرده بود. من اصل نامهها را نتوانستم به دست بياورم ولي آنها را ترجمه كردم. وي ادامه داد: مورد ديگري كه پيش آمد يعني در سال ۱۹۷۰، براي تدريس ادبيات فارسي به كمبريج رفتم و توسط لكهارت با نوه براون، خانم كرافورد آشنا شدم و ايشان اصل نامهها را در اختيار من گذاشت و من توانستم مقدار زيادي از نامهها و اسناد براون را به دست بياورم كه اين كتاب بر اساس آنها تاليف شده است.
ارتباط و همكاري صميمانه براون با ايرانيان
جوادي افزود: مي توان گفت براون، يكي از معدود مستشرقيني بود كه صميمانه و از ته دل با ايرانيان همدردي و ارتباط داشت و حتي زماني كه جلد دوم كتاب «تاريخ ادبي ايران» را تاليف ميكرد و انقلاب مشروطه اتفاق افتاد؛ او كتاب را به كناري نهاد و گفت در حالي كه ايران در بحران بسيار شديدي به سر ميبرد، من نميتوانم خود را در ادبيات و شعر ايران غرقه سازم. سپس مدتي به كارهاي سياسي و كمك به مشروطهخواهان چه از لحاظ مالي و چه از لحاظ سياسي مشغول شد و انجمن ايران را در لندن به وجود آورد. براون، اطلاعات زيادي را از طريق دوستان و شاگردان سابق خود كه در سفارت انگليس در ايران بودند، به دست ميآورد و از طريق يكي از دوستان نزديك خود به نام هنري لينچ كه عضو پارلمان بود سياست سر ادواردگري را در پارلمان استيضاح ميكرد. براون، سه كتاب درباره تاريخ مشروطه دارد: «تاريخ انقلاب مشروطه»، «انقلاب ايران» كه وقايع سالهاي 1905 تا 1909را در برميگيرد و ديگري «شعر و مطبوعات ايران» كه در واقع، محمدعلي تربيت آن را تدوين و براون ترجمه كرده بود و نخستين كتابي است كه ادبيات مشروطه و ادبيات جديد ايران را مورد بررسي قرار ميدهد. «نامههايي از تبريز» نيز به همين دوره تعلق دارد. از آن گذشته ادبيات ايران در چهار جلد كه از سال 1902 تا 1924 نوشته شده و يكي از تاريخهاي مهم و كلاسيك ادبيات فارسي در انگليسي به شمار ميرود. براون، در تشكيل اوقاف گيپ نيز نقش عمدهاي داشته و در همين اوقاف نيز كتابهاي زيادي منتشر ميشود.
جوادي به ترجمه «چهار مقاله عروضي»، «تاريخ طب اسلامي»، «لبابالالباب عوفي» و مانند آنها و همچنين ترجمه و تفسير «مثنوي معنوي» به انگليسي در 6 جلد توسط براون اشاره كرد و افزود: اين ترجمه باعث شهرت جهاني مولوي شد. همچنين از ديگر آثار مهم براون، «تاريخ طب اسلامي» است كه از آنجا كه خود طبيب بوده توانسته به دقت و به خوبي اين كتاب را چاپ كند. در شهرت براون در زمان مشروطه، همين بس كه مردم در شعري ميخواندند: به ما آنچه شمشير، ستار كرد/ براون از سرِ كلك گهربار كرد و اين محبوبيت براون را در آن زمان ميرسانده است. وي بحث خود را با نقل قولي درباره «تاريخ ادبيات ايران» براون از ديك ديويس، يكي از بهترين مترجمان ادبيات كلاسيك فارسي و استاد ايرانشناسي دانشگاه اوهايو به پايان برد كه ميگويد: «اگر امروز دورتر از براون ميتوانيم ببينيم، بيشتر به خاطر آن است كه بر شانههاي او ايستادهايم و بدون موفقيتهاي آغازين او، امعان نظرهاي امروزي از ادبيات فارسي نميتوانست امكان داشته باشد.»
تافتهاي جدا بافته در جمع ايران شناسان بزرگ
ايرج پارسينژاد
نويسنده و منتقد حوزه ادبيات و زبانشناسي
سخنران دوم اين نشست، ايرج پارسي نژاد بود. وي با بيان اينكه حسن جوادي از اديبان و دانشمندان ايران است كه به دليل دوري از كشور، قدر او ناشناخته مانده يا فراموش شده، گفت: او در كمبريج شاگرد آربري بود كه خود آربري شاگرد نيكلسون بوده و نيكلسون نيز شاگرد براون بود. جوادي در آنجا اين افتخار را پيدا كرد كه با اديبان و دانشمندان آن زمان مثل مينورسكي و لاكهارت مانوس شد. ايشان به چند زبان مسلط است و واقعا ميراثدار ايرانشناسان قديم را حفظ كرده است. وي افزود: اين كتاب بسيار معتبر و ارزشمند است اما برخي كلمات و ابيات در آن اشتباه بيان شده كه بايد در ويراست بعدي مورد توجه قرار گيرد.
او با بيان اينكه براون از تبار ايران شناسان بزرگ است كه پيش از مينورسكي و هنينگ و ديگران، بايد او را تافته جدابافتهاي در نظر گرفت، گفت: زندگي اين مرد بسيار حيرتآور است. جواني بوده كه در 20 سالگي متوجه وقايع جنگ روس و عثماني ميشود و ابتدا به عثماني و زبان تركي علاقهمند ميشود و براي يادگيري اين زبان به روستايي سفر ميكند و نزد كشيشي كه زبان تركي را ميدانسته زبان تركي را فرامي گيرد. او پس از آشنايي با ميرزا محمد باقر بواناتي به يادگيري فارسي روي ميآورد و پس از آشنايي با حسن كمبريجي و ادوارد هنري پالمر به تقويت آموختههاي خود از زبان فارسي ميپردازد. پارسينژاد ادامه داد: پدر ادوارد براون، لردي متمول و صاحب يك كمپاني كشتيسازي بزرگ بود و از او ميخواهد كه به مهندسي بپردازد تا بتواند ميراثدار پدر شود اما ادوارد بيعلاقگي خود به مهندسي را ابراز كرده و به نظامي شدن تمايل نشان ميدهد اما به توصيه پدر منصرف شده و در رشته پزشكي دانشگاه كمبريج تحصيل ميكند و در همين ايام، از آنجا كه ميتوانسته يكي از زبانهاي قديمي را بخواند، فرصتي فراهم ميشود تا زبان فارسي خود را بيش از پيش تقويت كند.
شناساندن مدنيت و تمدن ايراني به جهان
وي افزود: براون در دوره مشروطيت كمك زيادي به آزاديخواهان ميكند و در جهت شناساندن مدنيت و تمدن ايراني و سهم ايرانيان در تمدن بشري، سرمقالههاي زيادي را در تايمز به چاپ ميرساند. همچنين براي فشار آوردن به محمدعليشاه و پيشبرد مشروطه زحمات زيادي را متحمل ميشود و بعدها كساني مثل تقيزاده نيز به او ميپيوندند. در همين ايام و در اواخر دوره آموزش طب، نامهاي از كالج پمبروك دانشگاه كمبريج دريافت ميكند مبني بر اينكه درخواست او پذيرفته شده و ميتواند به عنوان عضو هيات آموزشي، فارسي را در اين دانشگاه تدريس كند. براون، اين خبر را خوشايندترين خبري ميداند كه تا به آن روز دريافت كرده بود. وي پس از ورود به كالج پمبروك از مسوول كالج تقاضا ميكند تا اجازه دهد يك سال به ايران بيايد تا ضمن تقويت زبان فارسي خود با تاريخ، ادبيات، فرهنگ و به ويژه خلقيات و سلوك مردم ايران آشنايي بيشتري پيدا كند كه با درخواست او موافقت شده و براون راهي ايران ميشود. سفرنامه او نيز بسيار جالب است كه در آن شرح سفر خود و مشكلاتي كه با آن مواجه ميشود را بيان ميكند و همچنين عمق علاقه او را به زبان فارسي نشان ميدهد.
پارسينژاد، توجه براون به لهجهها را نيز جالب توصيف كرده و گفت: براون در لهجهشناسي تبحر زيادي داشت. او بلافاصله در شهرها متوجه تفاوت لهجهها ميشد و اين تفاوتها را ثبت ميكرد و نيز به واژههايي كه در شهرهاي متفاوت معاني متفاوتي داشت مانند يك زبانشناس توجه ميكرد. وي افزود: براون، هرجايي كه احساس ميكرد به مردم ايران توهين شده منقلب ميشد و اين نشان از تعصب او به ايرانيت بود.
به طور مثال، وقتي كتاب «حاجيباباي اصفهاني» به دست او ميرسد و ميبيند كه جيمز موريه از خلقيات ايرانيان انتقاد ميكند، بهشدت ناراحت شده و ميگويد اين مطالب درباره يك ملت قديم با تمدن و با فرهنگ سزاوار نيست. از يادداشتهاي براون ميتوان متوجه شد كه او از همان نوجواني به اندازه يك زبان شناس به كتابهاي زبانشناسي ايراني علاقهمند است و به گفته خود او، كتابهايي مثل كتاب شيندلر كه درباره فرهنگ و آداب و رسوم ايرانيان اطلاعاتي به او ميدهد يا كتاب معروف ادوراد پولاك، طبيب ناصرالدين شاه، منابع اطلاعاتي او به شمار ميرفتهاند.
براون به سياست نيز توجه داشت
محمود جعفريدهقي
استاد دانشگاه تهران
در ادامه نشست، محمود جعفريدهقي با بيان اينكه «ادوارد براون و ايران» كتاب ارزشمندي است كه در هر فصل آن نكتههاي مهمي طرح ميشود، گفت: ميتوان از اطلاعات موجود در كتاب براي گشودن گرههاي پژوهشي در زمينههاي ديگر هم استفاده كرد. در واقع، ايراني كه براون ديده است دچار سه بحران بود: بحراني كه روسها تحميل ميكردند، بحراني كه منشا آن انگليسيها بودند و بحراني كه دولت استبدادي ايران ايجاد كرده بود. براون علاوه بر توجهش به مسائل فرهنگي به سياست نيز توجه داشت.
وي درباره فصل دوم كتاب «ادوارد براون و ايران» گفت: براون در اين فصل به وضعيت بحراني ايران در زمان انقلاب مشروطه اشاره ميكند. امپراتوري بريتانيا نميخواست روسيه از راه ايران به هند برسد. روسيه نيز ميخواست از طريق ايران درياي خزر را در اختيار داشته باشد. به هر حال روسيه از شمال، انگليسيها از جنوب و خود دولت استبدادي كه با اين دو سازش ميكرد، مشكلات ايران را پيچيدهتر ميكردند. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه براون براي نخستين بار كرسي استادي زبان فارسي را در كمبريج داير كرد، افزود: با اينكه ورود براون به عالم شرقشناسي با زبان تركي آغاز شد، عربي و فارسي را هم ياد گرفت. براون در كتاب «يك سال در ميان ايرانيان» به گويشهاي مختلف فارسي نيز پرداخته و در اين باره مقالهاي با عنوان «شعر در گويشهاي ايراني» نوشت. جعفري دهقي سپس به توجه براون به عرفان ايراني اشاره كرد و افزود: براون عرفان ايراني را يكي از ابزارهاي مهم در حل بحرانهاي فكري انسان ميدانست. البته انتقادهايي نيز به نظراتش وارد بود؛ به عنوان مثال احمد كسروي به دليل مخالفتش با تصوف، نوشتههاي براون را تاييد نميكرد و گاهي نقدهاي تندي نيز به او ميكرد.
براون، مسيحي مومن ايرانشناس
جعفري دهقي، براون را يك مسيحي مومن دانست و ادامه داد: براون به اسلام احترام ميگذاشت و در مذاهب ديگر نيز به عنوان دينشناس تحقيق ميكرد. غالبا شرقشناسان، شرق را از بالا نگاه ميكردند چون غرب را بالاتر از شرق ميدانستند اما براون با اين نظريه مخالف و معتقد بود اگر مسلمانان جهان بتوانند متحد شوند ميتوانند در برابر استعمار غرب پيروز شوند. براون با حلقه استانبول - گروهي از انقلابيون مشروطهخواه ايراني بودند كه در اثر فشارهاي روسيه، انگليس و دولت ايران به استانبول مهاجرت كرده بودند - در ارتباط بود و به چاپ آثار افرادي مثل ميرزا آقاخان كرماني، حسين دانش و شيخ احمد روحي كمك ميكرد. در سالهاي جنگ جهاني نيز آزاديخواهان ايراني در حلقه برلين به انتشار روزنامههاي كاوه و ايرانشهر پرداختند و براون به چاپ آثار آنها كمك ميكرد. براون نسخههاي متون فارسي را به تمام دنيا شناساند و شاگردان ارزندهاي در ادبيات و فرهنگ فارسي تربيت كرد.
جعفري دهقي با اشاره به علاقه براون به شعر معاصر مشروطه و طنزهاي اجتماعي آن دوره، ادامه داد: براون شعر مشروطه را انقلابي در شعر ايران ميدانست. او همچنين مقدمهاي نقادانه بر كتاب «سرگذشت حاجي باباي اصفهاني» نوشته جيمز موريه نوشت و ميگويد لرد كرزن، حاجيباباي اصفهاني را نمونهاي از يك ايراني واقعي دانسته است، اما براون چون كرزن هميشه در دربار بود، شناختي واقعي از مردم ايران ندارد و نگاه اين كتاب به ايران در قشر فاسد درباري مانده است. وي به توجه براون به لهجهشناسي نيز اشاره كرد و گفت: براون به گويشهاي نطنزي و قهرودي علاقه نشان داد و مقالهاي هم با عنوان شعر در گويشهاي ايراني نوشت. در واقع، او يكي از پايهگذاران تدريس زبان فارسي در كمبريج بود. مهمترين اثر او نيز مجموعه چهار جلدي «تاريخ ادبي ايران» است كه طي سي سال تاليف شد. مهمترين كاربرد اين كتاب آموزش شيوه تحقيق در تاريخ ادبيات به ما است. براون در اين مجموعه علاوه بر تذكره شاعران و نمونه آثارشان، اوضاع و احوال اجتماعي دوران آنها را نيز مطرح كرد. اين استاد دانشگاه در پايان اضافه كرد: كتاب «ادوارد براون و ايران» نثر جذاب و منسجمي دارد. اما اگر مجموعه نامهها نيز در كتاب منتشر ميشد، امكان مقايسه و سنجش معيار گزينش دكتر جوادي آسانتر بود؛ چرا كه ايشان در مطالعه افكار و آثار براون بيشتر ديد تاريخي دارد تا ادبي و ما نميدانيم كه مولف به چه نحوي اسنادش را گزينش كرده و آيا كار او كار او كاملا بيطرفانه بوده يا نه. براي كتابي با حجم بيشتر از 700 صفحه، اختصاصِ فقط يك فصل به تاريخ ادبي به نظر كافي نيست.
نگارش سير معنوي يك ملت
طهمورث ساجدي
استاد دانشگاه تهران
در بخش پاياني نشست طهمورث ساجدي با تاكيد بر اينكه اين نخستين بار است كه يك مونوگراف از يك ايرانشناس در ايران منتشر ميشود، گفت: مولف اين كتاب آشنايي بالايي با براون دارد و كتاب جامعي بر اساس منابع و اطلاعات زياد تاليف كرده است. پيشتر مونوگرافي فقط توسط فرهنگستان كتيبهها و علوم انساني انجام ميشد كه با بيوگرافي همراه نبود.
وي با بيان اينكه شهرت ادوارد براون بيشتر به خاطر «تاريخ ادبي» اوست، افزود: ادوارد براون، ايرانشناس انگليسي كه اكنون يكي از خيابانهاي تهران به نام اوست، هم به خاطر روابطش با ايرانيان و هم به خاطر آثارش، در ايران شناخته شده است. براون با نوشتن «تاريخ ادبي ايران» موفق شد سير معنوي ملت ايران را بنويسد و در آن علاوه بر تذكرهنويسي به وضعيت تاريخي، سياسي و اجتماعي هر دوره نيز پرداخته است و با اينكه صد سال از تاليف اين كتاب گذشته است، ما غير از آن هنوز در ايران تاريخ ادبي نداريم.
براون همچنين ميخواست به تقليد از خاورشناس آلماني، مارتين هارتمان، مطبوعات و شعر ايران معاصر را به نگارش درآورد و بدينسان متممي براي تاريخ ادبي ايران فراهم كند. او از طريق سيدحسن تقيزاده مطلع ميشود كه محمدعليخان تربيت توانسته است در ابعاد گستردهتري تحقيقي در اين زمينه پديد آورد. از اين رو براون نوشته تربيت را به انگليسي ترجمه و تحت عنوان «مطبوعات و شعر معاصر ايران» منتشر ميكند.
روح انتقادي، ارمغان براون براي ايرانيان
وي در قسمت ديگري از سخنان خود گفت: تاريخ ادبيات فرانسه با تاريخ ادبياتي كه ما امروز از آن صحبت ميكنيم، فرق دارد. ما تاريخ ادبيات را داشته و به آن تذكره ميگفتهايم اما تاريخ ادبي در دنيا بيسابقه است و كسي آن را ننوشته بلكه آكادمي كتيبهها و علوم ادبي آن را نوشته است. در فرانسه آكادمي كتيبهها و علوم ادبي با چهل نفر عضو كه هركدام تخصص خاصي دارند از اواخر قرن 17 آغاز به كار كرد. كار اين آكادمي در قرن 19 همزمان با دو جنگ جهاني متوقف شد و در سال 1948 به كلي تعطيل شد تا امروز كه به تازگي فعاليت خود را از سر گرفته است. اين آكادمي بعد از 300 سال، 30 جلد تاريخ ادبي فرانسه را تاليف كرد. ساجدي با اشاره به تاثير براون در افزايش علاقه ايرانيان به ايرانشناسي فراملي بيان كرد: بعد از جنگ جهاني اول و مناقشات انگليس و روسيه بر سر نفت ايران، روابط ايران و انگليس متزلزل ميشود. براون از وضعيت آشفته سياسي ايران باخبر بود ولي نميتوانست از نظر سياسي كاري انجام دهد. به همين دليل براي حفظ موقعيت خود موقتا با ايران قطع رابطه كرد و اين به نفع او شد.
وي ادامه داد: جلد اول كتاب «مطبوعات و شعر معاصر ايران» كه شامل دوران پيش از اسلام است، توسط حسن كامشاد ترجمه شده است. جلد دوم كه از دوران فردوسي تا دوران سعدي را در برميگيرد، ابتدا توسط غلامرضا رشيد ياسمي تلخيص و ترجمه و سپس توسط بهرام مقدادي با كل حواشي ترجمه شد و جلد سوم كه عصر استيلاي مغول و تاتار را بررسي ميكند، علياصغر همت ترجمه كرده است. اما جلد چهارم كه شامل دورههاي متاخر
(از صفويه تا قاجاريه) است، بهتر و كاملتر است زيرا بيست سال بعد از جلد اول تاليف شد و تحقيقات پربارتري نسبت به جلدهاي قبلي دارد. اين جلد را نيز بهرام مقدادي ترجمه كرده است.
ساجدي در پايان با تاكيد بر اينكه روح انتقادي چيزي بود كه براون با آثارش براي ما به ارمغان آورد، گفت: از آنجاييكه براون كارمند دولت بريتانيا نبود، در نگارش تاريخ ادبي ميتوانست نظرات شخصي خود را در پژوهشهايش دخيل كند و حقايق جامعه آن روز ايران را از منظر يك دانشمند، بدون سانسور و كم و كاست در كتابش بازتاب دهد. وي همچنين كتاب جوادي را اثري جذاب و خواندني دانست كه در آن وقايع و رويدادها به خوبي بيان شده است.