• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3908 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۷ شهريور

آزادی بیان در عصر انقلاب

علي شكوهي

گفتیم که آزادی بیان از آرمان‌های اولیه انقلاب بود ولی تحت تاثیر عواملی به تدریج این آرمان تغییر وضعیت داد. در این مسیر اولین کسانی که نقش جدی در بسته شدن فضای سیاسی داشتند، گروه‌هایی بودند که از همان آغاز پیروزی انقلاب، دست به خشونت و اسلحه بردند و اقدامات نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند که نمونه مشخص آن گروه فرقان بود. البته گروه‌هایی هم بودند که با تحلیل طبقاتی و مارکسیستی به این نتیجه رسیدند که هیچ تفاوتی بین جمهوری اسلامی و نظام شاهنشاهی وجود ندارد و هر دو از لحاظ طبقاتی به طیف سرمایه‌داری تعلق دارند و براي ايجاد «جامعه بی‌طبقه پرولتاریايي»، مبارزه مسلحانه‌ای را که با حکومت سابق داشتند با حکومت جدید نیز ادامه دادند. بنابراین بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، شاخه‌ای از چریک‌های فدایی خلق در بندر ترکمن و منطقه ترکمن‌نشین دست به اسلحه بردند. همچنین جریانات تجزیه‌طلب مانند حزب کومله و دموکرات هم در کردستان جنگ مسلحانه را علیه جمهوری اسلامی شروع کردند.  بعدها نیز منافقین با شبکه‌ای از نفوذی‌های خودشان، انفجار حزب جمهوری اسلامی و نخست‌وزیری را رقم زدند که واکنش به این اتفاقات منجر به بسته‌تر شدن فضای سیاسی شد. بنابراین در عمل شرایطی ایجاد شد که بخشی از این فضای محدود کننده را جریانات معارض به جامعه انقلابي تحمیل کردند و به صورت واکنشی، آزادی حتی برای کسانی که در چارچوب قانون اساسي فعاليت مي‌كردند، محدود و بسته شد.جنگ ۸ ساله تحمیلی هم روی این موضوع اثر گذاشت. در واقع در شرایط جنگی این انتظار وجود ندارد که خیلی از نقدها، بيان و مسائل جاري كشور نقادی شود و یا حرکتی که باعث تضعیف پشت جبهه است، صورت گیرد. همه اینها را باید در کنار جریان‌هایی قرار داد که در درون جبهه انقلاب از لحاظ فکری اساسا به آزادی اعتقاد ندارد و تنگ‌نظرند و دنبال بهانه می‌گردند تا فضای سیاسی کشور را ببندند و به دنبال یک دست کردن فضای سیاسی کشورند. آنان تاب و تحمل نقد را ندارند و به دور برخی از مسئولان نظام، هاله‌ای از تقدس می‌کشند و در پشت ارزش‌های دینی سنگر می‌گیرند تا ضعف‌های خود را توجیه کنند و به این وسیله میل به بستن فضای سیاسی دارند. وقتی این نوع جریان فکری در کنار آن گروه‌های مسلح قرار گیرند، دلیل اینکه که چرا ما در روند بعد از انقلاب نتوانستیم بسیاری از آرمان‌های مربوط به آزادی را محقق کنیم، مشخص می‌شود.
دولت‌ها و آزادي بيان
از عواملي كه بر فضاي آزادي بيان موثر است، مواضع دولت‌هايي است كه بعد از انقلاب اداره كشور را بر عهده داشتند. البته مقایسه کردن عملكرد دولت‌ها در اين حيطه بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی آن مقطع شاید مقایسه درستی نباشد. مثلا در دولت دوران جنگ به صورت طبیعی انتظار نمی‌رفت که بسیاری از آزادی‌ها وجود داشته باشد ولی با این حال همچنان به صورت نسبی آزادی‌های بيان وجود داشت و از جمله برخی از نشریات و مطبوعات به صورت نسبی مسائل را مطرح و نقد می‌کردند. شرایط بعد از سال ۶۰ و رخدادهای جنگ مسلحانه و حوادث بعد از اشغال بخش‌هایی از خاک ایران اجازه این را نمی‌داد که مفهوم آزادی در کنار مفاهیم دیگر، بهای اول را داشته باشد. با این حال در مقطع بعد از جنگ و مشخصا در دو دولت آقای هاشمی، ما آزادی نسبی را تجربه کردیم و از جمله نشريات جدید حتی در جهت نقد دولت آيت‌الله هاشمی رفسنجاني شکل گرفتند. مثلا ماهنامه «بیان» كه به‌وسيله آقای محتشمی‌پور منتشر مي‌شد، خیلی صریح و روشن به نقادی دولت سازندگي مبادرت می‌کرد. روزنامه «سلام» هم بخشی دیگر از نقدها را پوشش می‌داد و به تدریج نحله‌های فکری اعم از روشنفکران سکولار و طیف‌های مختلف نویسندگان، ارگان خود را پیدا کردند. مثلا نیروهای ملی مذهبی «ایران فردا» را منتشر می‌کردند. روشنفکران دینی چندین نشریه داشتند. اعضای کانون نویسندگان هم نشریات «آدینه» و «دنیای سخن» را نشر مي‌دادند و بعدها «گردون» هم به  آن اضافه شد. بنابراين طیف‌های متفاوت سیاسی در دوره آقای هاشمی از امکان حرف زدن به صورت نسبی برخوردار شدند و ارگان‌های خودشان را داشتند. در عين حال بايد اذعان كرد آزادی‌های مطلوب مورد نظر، خیلی وسیع‌تر از این وضعيتي است که در دولت هاشمی شاهد بودیم و به همین دلیل وقتي جناب سیدمحمد خاتمی گفتمان آزادی و توسعه سیاسی را با محوریت روشنفکران و روزنامه‌نگاران برجسته کرد، توانست در انتخابات به موفقیت دست پیدا كند. اين واقعيت را نمي‌توان انكار كرد كه آزادی‌های رسانه‌ای، سیاسی، تشکیل احزاب و گروه‌ها و نقد قدرت در دوران خاتمی در بیشترین حد بود و به همين دليل جریان‌های منتقد آزادی، این دوره را دوره بدی می‌دانند و فکر می‌کنند به بسیاری از حریم‌ها تجاوز شد و بسیاری از مقدسات زیر سوال رفت و به تعبیر بعضی از آقایان ما در دفاع از آزادی در دوران خاتمی به دام لیبرالیزم افتادیم. آنان براي فرار از همين خطر يعني ليبراليسم، راهكارهايي را در پيش گرفتند كه منجر به بسته‌شدن فضاي فرهنگی شود. با این حال بايد پذيرفت در دولت جناب خاتمي، آزادی‌ها به صورت گسترده‌تري درحوزه مطبوعات، کتاب، احزاب، محافل دانشجویی و... تجربه شد.اما در دوره احمدی‌نژاد درهمه حیطه‌ها، واکنش‌هايي متفاوت به دوره اصلاحات نشان داده شد و در نتيجه در حوزه سیاست داخلی و در موضوعات فرهنگي، ما شاهد روند معكوس نسبت به دوره قبل بوديم. البته باز یا بسته بودن فضای سیاسی در داخل کشور را نباید به حساب دولت‌ها گذاشت چون نهادهایی وجود دارند که فراتر از دولت‌ها می‌توانند در زمینه آزادی مداخله کرده و می‌توانند آزادی‌های سیاسی و رسانه‌ای را محدود کنند یا بسط بدهند. اگر بخواهیم فضای سیاسی را فقط به حساب دولت‌ها بگذاریم به آن دولت‌ها ظلم کرده‌ایم، چه آن دولتی که بسط فرهنگی و چه آن دولتی که محدودیت ایجاد کرده باشد. ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون