درآمدزايي با محتواي ديگران
جلال سميعي
اگر يك عبارت يا متن فارسي را در گوگل جستوجو كنيد، در بسياري از موارد ممكن است به صفحات پرتعدادي برسيد كه همگي شبيه هم يك نوشته را منتشر كردهاند و گاهي يافتن منبع اصلي محتوا دشوار است. در واقع اين مدل رايج درآمدزايي از محتواي ديگران، شايد يكي از ارزانترين و گرانترين فرآيندهاي سودافزايي باشد؛ ارزان است، چون با يك «كليكرنجه» و كپي و بازنشاندن محتوا، به جاي توليد يا سفارش محتوا، قضيه حل ميشود؛ ممكن هم هست كه گران تمام شود، چون از همان گوگل تا صاحبان اصلي محتوا، حتما ميتوانند زرنگي شما را شناسايي كنند و از حذف و دستهبندي شما در فهرست محتواي بيريشه تا هياهو و حواشي رسانهاي در انتظار شما و برندتان خواهد بود. واقعيت ناشي از تجارب طولاني سازمانها و برندهاي بزرگ، اين است كه در تعريف استراتژي رسانه و محتوا براي هر برند و كسبوكاري، يكي از مهمترين بخشها حتما همين پيشبيني ساختار و طراحي فرآيند تامين و توليد محتواست؛ وقتي از محوريت استراتژي محتوا در همه فرآيندهاي ارتباطي، تبليغات، فروش و خدمات پس از آن سخن ميگوييم، بايد به چرخه توليد و بازنشر محتوا و پيام هم بينديشيم. طراحي چرخه توليد محتوا و بازنشر رسانهاي در هر سازمان، بر چند پرسش اصلي تكيه دارد: «۱- چه بگوييم؟ ۲- براي چه مخاطبي بگوييم؟۳- چطور بگوييم؟۴- در كدام رسانه بگوييم؟ » حال تصور كنيد كه اگر بخش مهمي از فرآيند توليد محتوا، تامين و مناسبسازي محتوا به منابع رايگان يا ارزان وابسته باشد، چه نتايجي ممكن است بسازد. گرفتاري بسياري از سازمانها و برندها، گاهي نتيجه همين سهلانگاريهاست؛ وقتي اعتراض يك پديدآورنده اثر نسبت به استفاده بدون رضايت و تاييد او در رسانهها با هر دلايلي پوشش خبري داشته باشد، رسانهها يا مالك يك مجموعه ممكن است پاسخگويي رسمي داشته باشند. استراتژي توليد و بازنشر محتوا در هر ساختاري، بايد تا حد امكان و با بررسي تجارب و بازخوردها، براي بحرانها تضمين پيشگيري يا پيشبيني بحران داشته باشد؛ چيزي كه در هياهوي بسياري از سازمانها و نگرانيهاي مالي، گاهي فراموش ميشود. مشاوران هر مجموعه و مديران خلاق و باتجربه بايد براي همين دو محور راهكار يا فرآيند مديريت بحران داشته باشند.