بهره از محرم در زندگي روزانه
ابراهيم عمران
در آيين ماندگار محرم و تاسوعا و عاشورا، آنچه بيشتر مورد ديد ناظران است؛ حضور پر از احساس همگان در بر پايي اين حزن اسلامي است. و چه امري بالاتر از اينكه در اين اجتماعات بزرگ بستري هم فراهم شود تا از كردارهاي نيك و ماندگار بزرگان ديني بيشتر سخن رود و از اين رهگذر به فرهنگ جمعي و فرديمان نيز كمكي حاصل شود. بايد فرصت ارزشمندي ايجاد كند تا برخي مفاهيم زندگي اجتماعي، ملموستر شود. به واقع چرا نبايد دست از مواردي بر نداريم كه هيچ سنخيتي با «فرهنگ عاشورايي» ندارد؟ اگر يكي از دادههاي اين فرهنگ، رواج «عدالت» باشد كه شايد ركن ركين آن هم باشد؛ آيا در مناسبات فردي و جمعيمان، اينگونه رفتار ميكنيم؟ عدالت رفتاري، عدالت حق همسايه، عدالت ايجاد نكردن آسيب رواني به هم، و از اين قسم ملاحظات مرامي، چه جايگاهي در منظومه فكريمان دارد؟ همه اينها آمد تا نقبي زده شود به صاحب تريبونهايي كه اين فرصت را دارند كه مفهومسازي كنند و اصول اجتماعي زندگي بهتر را از روايات اسلامي و ايراني، برداشت كنند و به شكل آسان و قابل فهم در بستر اين روزهاي پر از غليان احساس، به خوبي شرح دهند. اگر اينگونه شود كه هم مخاطب و هم گوينده به وظيفه ذاتي خويش واقف و در واقع «معترف» باشند كه اگر چنين شود، كمي به ذات اصلي قيام عاشورايي نزديكتر ميشويم كه فلسفه اصلي امام حسين در ابتداي كار «سخن» و نصيحت طرف مقابل بود كه به هر دليل آن طرف بر حرفش تكيه كرد و حوادث بعدي نمايان شد. وقتي به حال نگاه ميكنيم و طريقهاي نو در عزاداري را در گوشه و كنار ميبينيم كه «اجتماع» سوگواران در مساجد و تكايا، محدودتر شده و بساطهاي چاي در متر متر هر كوي و برزن قد كشيده، لامحاله آن اقناعي كه گويندگان قديم داشتهاند، كم و كمتر خواهد شد و پند و اندرز، جايش را به بلندگوهاي ضبط صوتهاي ماشينها داده كه خود، بحثي است جدا كه نوحه و مرثيه گذشته در هياتها را به بوته فراموشي سپرده است... هر چند نميتوان جلوي روز آمدي هر پديدهاي را گرفت ولي در پس هر به روز شدني اگر روح قديم لحاظ نشود كه اين لحاظ شدن بايد به دست صاحب منبرياني صورت پذيرد كه هم درك درستي از عاشورا و مفاهيم مستتر آن داشته باشند و هم قدرت و توان فكري به روز رساني اين دادههاي فكري را...