• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3922 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۵ مهر

كارگر نانوايي رفيقش را كشت

اعتماد| درگيري ميان دو كارگر نانوايي به قتل يكي از آنها منجر شد. روز 17 شهريورماه دايي كارگر كشته شده به كلانتري 170 كهريزك رفت و گفت كه خواهرزاده‌اش كه در يك نانوايي در منطقه شورآباد مشغول كار بود به خانه نرفته است. پرونده مقدماتي با موضوع فقداني تشكيل شد و به دستور دادرس شعبه ۱۰۱ دادگاه كيفري ۲ بخش كهريزك براي رسيدگي در اختيار پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. شاكي پرونده پس از حضور در پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ به كارآگاهان گفت: «خواهرزاده‌ام مرتضي (۲۲ ساله) حدودا سه ماه است كه براي كار به تهران آمده و از آن زمان تاكنون نزد من در مغازه نانوايي مشغول به كار است. روز گذشته زماني كه به مغازه مراجعه كردم متوجه شدم نيست. از آن موقع هر چه با گوشي‌اش تماس مي‌گيرم خاموش است.» همزمان يكي از اقوام كارگر ديگر نانوايي نيز به كلانتري مراجعه كرد و گفت: « حسين يكي از بستگان‌مان 27 سال دارد و در مغازه نانوايي كار مي‌كند. او از ديروز مفقود شده است. » در بررسي سوابق حسين مشخص شد او 2 ماه پيش از فقدانش به اتهام كشف موادمخدر در خودروي شخصي‌اش دستگير و روانه زندان شده و ۱۲ شهريورماه با تامين قرار قانوني از زندان آزاد شده است. همچنين كارآگاهان دريافتند در طول سه روزي كه حسين از زندان آزاد و مجددا در مغازه نانوايي مشغول به‌كار شده بارها درگيري لفظي مابين او و ديگر فقداني پرونده (مرتضي) رخ داده كه دخالت صاحب مغازه نانوايي مانع از ادامه درگيري آنها شده است. در ادامه تحقيقات معلوم شد كه حسين بدون اطلاع خانواده‌اش در يك نانوايي در نياوران مشغول به كار شده. او به وسيله پليس دستگير شد و در اعتراف‌هايش گفت: «روز پنجشنبه با حسين  غذا مي‌خورديم كه ناگهان گفت: فهميدم چه كسي مرا به پليس معرفي كرده ؟ تو مرا به پليس معرفي كرده‌اي و به آنها گفته‌اي كه من داخل ماشينم مواد نگهداري مي‌كنم. ترسيدم كه حسين ناراحت شود و به همين دليل منكر موضوع شدم و به بهانه رفتن به حمام از سر سفره نهار بلند شدم. از حمام بيرون آمده و مشغول خشك كردن سرم بودم كه ناگهان حسين از پشت سر يك كابل به دور گردنم انداخت. متوجه شدم كه حسين قصد كشتن من را دارد؛ در يك لحظه توانستم گلوي خودم را آزاد كرده و كابل را به دور گردن حسين بيندازم. او از ناحيه سر محكم به ديوار برخورد كرد و روي زمين افتاد. جنازه‌اش را داخل گوني گذاشتم و در جاده ماهدشت گودالي حدودا نيم متري كندم و جنازه حسين را داخل آن انداختم.» سرهنگ كارآگاه حسين زارع؛ رييس پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: كارآگاهان به محل رهاسازي جسد مقتول رفته و موفق به كشف بقاياي به جاي مانده از جسد شدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون