آيا الگوي حزبالله در مورد حماس تكرار ميشود؟
عدنان ابوعامر (تحليلگر فلسطيني)
مترجم: محسن حدادي
توافق اخير حماس و فتح با ميانجيگري مصر همچنان در صدر سوژههاي رسانههاي عرب قرار دارد. هر روز جزييات بيشتري در مورد اين توافق، بايدها و نبايدهاي آن و همچنين شروط پذيرفته شده از سوي حماس منتشر ميشود. الجزيره در تازهترين گزارش تحليلي درباره اين توافق و جزييات آن مينويسد: وقايع روزهاي اخير نشاندهنده تمايل حماس به برداشتن گامهايي در راستاي مصالحه با جنبش فتح است. براساس گزارشهاي رسيده، ظاهرا توافق شده كه حماس مسووليتهاي سياسي، اداري و مالي را به فتح واگذار كند و تنها به حفظ قدرت نظامي و سلاحهاي خود اكتفا كند. اين امر، تكرار الگوي حزبالله لبنان در نوار غزه را به ذهن متبادر ميكند. اكنون اصليترين سوال اين است كه آيا حماس تمايل دارد الگوي حزبالله را در غزه تكرار كند يا خير؟ سوال ديگري كه در اين زمينه به ذهن متبادر ميشود اين است كه آيا دولت خودگردان كه پيشتر اعلام كرده تنها نيروي نظامي مشروع است و شبهنظاميان از جمله شاخه نظامي حماس را به رسميت نميشناسد، با اين امر موافقت خواهد كرد؟
سلاح مقاومت
اين مساله شايد يكي از مهمترين مسائل مدنظر رسانههاي بينالمللي و محافل سياسي پس از توافق قاهره بود. الجزيره در اين باره مينويسد: حماس تاكيد ميكند كه در توافق صلح اخير كه در قاهره با فتح امضا كرده است، در مورد موضوع آينده سلاحهاي حماس صحبتي نشده چون موضوعي خارج از چارچوب مذاكرات بوده است؛ كاركرد سلاحهاي حماس، دفاع از ملت فلسطين است و در درگيريهاي احتمالي داخلي استفاده نخواهد شد؛ دكترين استفاده از سلاحهاي حماس مبتني بر مقابله با اشغالگري رژيم صهيونيستي است. از سوي ديگر، جنبش فتح از توافق با حماس درباره به تاخير انداختن گفتوگوها بر سر موضوع سلاحهاي حماس خبر داد زيرا دو طرف معتقدند انجام چنين مذاكراتي درباره اين موضوع به سبب حساسيت آن، باعث ناكامي گفتوگوهاي صلح خواهد شد. همزمان مصريها نيز به اين اميد كه حماس به ميانجيگري آنها اعتماد كند و سپس وارد موضوعات بحثبرانگيز شود - حداقل در حال حاضر و تا زماني كه چارچوبي براي اين مصالحه به دست آيد - تمايل ندارند اين موضوع در دستور كار مذاكرات اين دو جنبش قرار گيرد.
رژيم صهيونيستي به دنبال امضاي توافق قاهره ادعا كرد هرگونه مصالحهاي كه شامل خلع سلاح غزه نباشد بيارزش است و موضع هميشگي خود مبني بر مسووليت حماس در برابر هر گونه حمله موشكي كه از غزه به سوي سرزمينهاي اشغالي انجام شود را تكرار كرد.
در تحليلهايي كه در روزهاي اخير درباره الگوبرداري حماس از حزبالله شده، موضعگيريهايي از اين دست در قبال سلاح مقاومت زياد به چشم ميخورد؛ به ويژه اينكه موضوع آينده سلاحهاي اين جنبش در طي هر مرحله از مذاكرات انجام شده در ده ساله اخير همواره يكي از دستاويزهاي فتح براي كم ارزش دانستن فوايد مصالحه با حماس بوده است.
درست است كه حماس تاكنون، نشانهاي از تمايل به الگوبرداري از حزبالله در غزه از خود بروز نداده است اما چنين الگويي باعث ميشود اين جنبش رغبت پيدا كند كه بدون اينكه در خط مقدم تحولات باشد به تسلط خود بر اين منطقه ادامه دهد. بدينترتيب بدون اينكه ناگزير باشد هزينه مالي يا سياسي بپردازد ميتواند به نيرويي تضمينكننده براي هرگونه توافق يا عاملي بازدارنده از هرگونه سياستي مبدل شود كه در عرصه سياست لبنان از آن به «طرف بازدارنده سوم» ياد ميشود.
شباهتها و تفاوتهاي حماس و حزبالله لبنان
در مقايسه الگوي حزبالله با موقعيت حماس در غزه، شباهتها و تفاوتهايي به نظر ميآيد:
1- حماس و حزبالله هر دو نيروي مقاومت در برابر اشغالگري اسراييل هستند كه در سالهاي اخير، درگيريهاي جدي عليه اين رژيم داشتهاند و هر دو از چالشهاي امنيتي و تهديد نظامي عليه اين رژيم به شمار ميروند.
2- هردوي اين تشكلها به لحاظ ساختاري از سازمانهاي قدرتمندي به شمار ميروند كه شبكهاي از موسسات اداري و مالي و گروههاي فشار اجتماعي در اختيار دارند كه در راس آن يك نيروي نظامي كه شبيه به يك ارتش كامل است آن را تقويت ميكند.
3- حماس و حزبالله با رژيم اشغالگر اسراييل كه در اواسط سال 2000 از جنوب لبنان و در اواخر سال 2005 از نوار غزه عقبنشيني كرد، در حال حاضر در فضاي امنيتي نسبتا آرامي نسبت به هم به سر ميبرند و به جز در زمان وقوع جنگ، درگيري مستقيمي بين آنها و ارتش اسراييل روي نميدهد.
4- هر دو جنبش حماس و حزبالله از نظر كشورهاي منطقه و جامعه جهاني، امتداد محوري به رهبري ايران به شمار ميروند؛ به ويژه پس از اينكه در ماههاي اخير، روابط بين حماس و تهران دوباره رو به بهبود رفته است.
اين تشابهات، به دنبال اجراي تغييرات كلي در چگونگي حفظ سلاحهاي حماس بدون برانگيختن نگراني بقيه نيروهاي فلسطيني و كشورهاي همسايه به ويژه مصر و اسراييل، امكان انتقال تجربه حزبالله به غزه را تقويت ميكند.
الجزيره در ادامه مينويسد: اسراييل كه پيوسته نگراني روزافزون خود را از نيروي نظامي كه حزبالله در اختيار دارد ابراز كرده، مطمئن است كه اين جنبش، از زمان جنگ سال 2006 به توان نظامي بيشتري دست يافته اما از آن زمان حتي يك موشك هم به طرف اسراييل شليك نكرده است؛ همچنين حماس از زمان پايان جنگ اخير عليه غزه در سال 2014 از تعداد موشكهايي كه به سمت اين رژيم شليك ميكند، كاسته است.
در مقابل، تفاوتهاي هر چند كوچكي بين حماس و حزبالله وجود دارد كه عبارتند از:
1- در لبنان دستهبنديهاي طايفهاي وجود دارد كه شامل گروهبنديهاي ديني و مذهبي ميشود و هر لحظه بيم آن ميرود كه آتش جنگهاي داخلي كه 15 ماه كشور را گرفتار كرده بود دوباره شعله ور شود در حالي كه در غزه و به طوركلي در فلسطين چنين چيزي وجود ندارد.
2- درگيري حزبالله در نبردهاي جاري در سوريه، عراق و يمن در نگاه كشورهاي عربي به اين گروه تفاوتهايي ايجاد كرده و از سوي برخي از رسانهها در جهان عرب نيز انتقادهايي به اين حضور نظامي حزبالله در نقاطي جز لبنان نقدهايي وارد است. در مورد حماس اما چنين مسالهاي وجود ندارد.
3- حزبالله انكار نكرده است كه داراي رويكرد فرالبناني است و بارها پيروي خود از نظام ولايت فقيه در ايران را اعلام كرده و در كشورهايي كه ذكر شد تحت فرماندهي سپاه پاسداران ميجنگد در حالي كه حماس در سندي اخيرا منتشر و اعلام كرده برنامههاي سياسي و سلاحهايي كه در اختيار دارد به طور كامل در خدمت مقاومت عليه رژيم صهيونيستي در داخل فلسطين و نه بيرون از اين سرزمين خواهد بود.
با وجود همه اين مسائل، هرچند موضوع سلاحهاي حماس در آينده نزديك از دستور كار گفتوگوها خارج ميماند اما اين امر نميتواند هميشگي باشد. اكنون ما با رييس دولت فلسطيني روبهرو هستيم كه مخالفت خود را با هر نوع مقاومت مسلحانه به صراحت اعلام كرده و موشكهاي حماس را «بيفايده» خوانده و درگيريهاي نظامي حماس با اسراييل را «ماجراجوييهاي گستاخانه» ناميده است. او به روشني اعلام كرده كه با هر نوع سلاحي خارج از چارچوب سازمانهاي امنيتي رسمي مخالف است و سلاحهاي حماس را غيرقانوني و مصادره آن را لازم ميداند. فلسطينيها به طور كل و به ويژه حماس كه در حال جشن گرفتن امضاي اين توافقنامه هستند، نبايد اين محكوميتها را ناديده بگيرند، زيرا دولت خودگردان برنامه سياسي اعلام شدهاي دارد و قصد دارد از اين گفتوگوها به عنوان تنها راه براي دستيابي به راهحل سياسي براي صلح با رژيم صهيونيستي استفاده كند و نميخواهد از برگهاي منطقه اي- از جمله مقاومت مسلحانه- براي فشار آوردن به اسراييل استفاده كند. براين اساس ميتوان گفت كه برنامههاي سياسي دو طرف مصالحه بسيار از هم دور است؛ به نظر ميرسد حماس، انتقال الگوي حزبالله لبنان به نوار غزه را امري موجه ميداند زيرا باعث ميشود سلاحهايش بدون اينكه به طور روزمره استفاده شود، در انبارها محفوظ بماند و آن را به صورت يكجانبه بر ضد اسراييل به كار نگيرد؛ از سوي ديگر حكومت خودگردان و نهادهاي امنيتي اين سلاحها را مصادره نكنند زيرا باعث از سرگيري جنگهاي داخلي خواهد شد كه مطلوب هيچ يك از طرفين نيست.
با اين حال، اسراييل همچنان بر موضع خود مبني بر عدم پذيرش هر گونه سلاح در مرزهاي جنوبي خود با نوار غزه پافشاري ميكند و در ضمن ميداند كه حماس بدون اينكه بخواهد از اهداف سياسي خود مبني بر آزادسازي اراضي فلسطيني دست بكشد، اقدام به اين مصالحه كرده است؛ اين رژيم ميداند كه نگهداري اين سلاحها يكي از ابزارهاي حماس براي اجراي برنامههاي خود است و اين امر به معني ادامه فشار سياسي اسراييل بر دولت خودگردان فلسطين و مصر براي خلع سلاح حماس خواهد بود و همگان ميدانند كه ابزارهاي اسراييل براي فشار آوردن و اخاذي چيست!
علاوه بر اين، بايد ديد دولت خودگردان تا چه ميزان با يك دشمن سياسي كه داراي انبارهاي اسلحه است و خود را تنها حكومت داراي تسلط انحصاري بر اراضي فلسطيني ميداند كنارخواهد آمد؟ اين امر همچنان به عنوان يكي از عوامل شكاف بين حماس و فتح باقي خواهد ماند و در تداوم آزمايشهاي موشكي حماس يا مانورهاي نظامي آن هرچند در دراز مدت اخلال ايجاد ميكند. اما مهمتر از مسائل ذكر شده اين است كه حتي اگر برخي از جريانهاي داخل حماس - به اميد اينكه سلاحهاي خود را حفظ كنند- از الگوي از حزبالله استقبال كنند، بيم آن وجود دارد كه اين اسلحهها - كه حماس بهاي گزافي بابت دستيابي به آن پرداخته و شهدايي را در راه آمادگي براي درگيري با رژيم اسراييل تقديم كرده – به سلاحهايي براي نمايش و نه به منظور استفاده در نبرد تبديل شود. با وجود آنكه اسراييل همچنان نسبت به سلاحهاي حماس همانند حزبالله هشدار ميدهد اما ميداند كه اين سلاحها در صورت به دست آمدن صلح بلندمدت بين حماس و فتح با ميانجيگري مصر، براي درگيري عليه اين رژيم استفاده نخواهد شد زيرا اين توافق صلح، حماس را مكلف به پايبندي به توافق ميكند؛ جايگزين اين توافق بازگشت به اوضاع پيچيده و دردناكي است كه باعث پناه بردن حماس به اين مذاكرات دشوار و تلخ شده است.