مخاطبان فراموششده
جلال سميعي
۱- سالهاست كه نظريات مربوط به رسانهها و كاركردها و تاثيرشان بر جامعه و مخاطبان، در طيفي گسترده وجود دارند؛ يك بحث پايه در چنين گسترهاي، تعريف كاركردهاي اصلي رسانههاست و مجموع نظريات موجود، حداقل سه كاركرد (وظيفه) را براي آنها در نظر ميگيرند؛ كاركرد نظارت و نمايندگي افكار عمومي يا گروهي خاص، كاركرد سرگرمي و كاركرد آموزش و توسعه.
۲- در اين ميان، يكي از مهمترين وظايف رسانهها، آموزش و انتقال مفاهيم توسعه در جامعه هدف است؛ وقتي از جامعه هدف حرف ميزنيم، منظورمان گروههايي از مخاطبان است كه در چارچوب و اولويتهاي اهداف هر رسانه تعريف شدهاند؛ تعريفي كه بر مبناي نيازهاي جامعه و خلأهاي موجود در اذهان و نظام رسمي آموزشي، تكميل آموزش مخاطبان را با كمك رسانهها پيش ميبرد. در ايران، صداوسيما و مطبوعات قرار است چنين هدفي را دنبال كنند.
۳- مدير يكي از شبكههاي فارسيزبان اروپايي، در هنگام رونمايي از كانال تلويزيوني اين شبكه اعلام كرد تا زماني كه در رسانههاي ايران فضاهاي خالي محتوايي و خبري وجود دارد، ما براي پر كردن همان فضاها حركت ميكنيم. اگر بخواهيم فارغ از بحثهاي سياسي حرف بزنيم، تابوهاي پرتعداد اجتماعي، تعريفهاي حقوقياي كه هرگز در رسانههاي رسمي ما با وجود اهميتشان گفته نميشوند، مهارتهاي اوليه روابط اجتماعي كه جز «نه» و ممنوعيت چندان به آنها پرداخته نشده است، اطلاعات سياسي پايه و تعريف سمتها و روابط اجرايي... در رسانههاي رسمي ما جايي ندارند؛ در عوض، همان فضاهاي خالي را رسانههاي بيروني پر ميكنند.
۴- كاركرد آموزش و انتقال مفاهيم توسعه در رسانههاي ما فراموش شدهاند؛ بسياري از رسانههاي رسمي، در نهايت واكنشي ديرهنگام به محتواي غيررسمي دارند كه در شبكههاي ماهوارهاي و اينترنت منتشر ميشوند و به آنها يادآوري ميكنند كه چه چيزهايي را نميبينند.
۵- وقتي از سياست ارتباطي و استراتژي رسانهاي حرف ميزنيم، نبايد از ياد ببريم كه مخاطبان تعريفشده ما اگر نيازهاي خبري و آموزشيشان را در كانالهاي رسانهاي ما پيدا نكنند، منابع متنوع ديگري دارندكه ممكن است حتي درباره ما هم اطلاعات نادرست بدهند. رسانه هم يك موجود زنده است و چندان منتظر ما نخواهد ماند.