گروه جهان
با وجود گذشت 10ماه از حضور دونالد ترامپ در كاخ سفيد، دولت وي استراتژي جدي و منسجمي را در خصوص سياست خود در قبال شرق آسيا مطرح نكرده و سياست خود را بيشتر معطوف به چالش با كره شمالي كرد. از همين رو در طول ماههاي اخير هيچ استراتژي روشني در خصوص روابط با كشورهاي شرق آسيا به خصوص هند كه از جمله مهمترين متحدان امريكا در منطقه به حساب ميآيد از سوي دولت جديد امريكا مطرح نشده بود. اما در نهايت ركس تيلرسون، وزيرخارجه امريكا پيش از شروع سفر منطقهاي خود به خاورميانه و سپس به شرق آسيا استراتژي امريكا در خصوص هند را ارايه كرد. او در سخنان خود تاكيد كرد كه ايالات متحده يك شريك قابل اعتماد براي هند در مقابل اقدامات تحريك آميز چين است. از سوي ديگر در اين استراتژي جديد تاكيد بسيار زيادي روي روابط تجاري امنيتي شده است كه ركس تيلرسون از جزييات آن پردهبرداري نكرد. اما آن گونه كه شخص وزير خارجه امريكا گفته، اجازه نخواهند داد كه چين در اقتصاد هند اختلال ايجاد كند. اما اين يك واقعيت است كه چين نقش عمدهاي را در شرق آسيا براي خود به دست آورده و ديگر نميتوان به راحتي اين كشور را ناديده گرفت. هرچند در دوره اوباما اهدف اين بود تا توازن قوا ميان چين و امريكا حفظ شود اما اين يك واقعيت است كه امريكا تلاش زيادي در راستاي مهار چين انجام داده است و اين روند در دوره دونالد ترامپ نيز ادامه پيدا خواهد كرد. براي بررسي ابعاد متفاوت استراتژي جديد امريكا در قبال هند و سفر ركس تيلرسون به اين كشور با محسن شريعتي نيا، استاديار دانشگاه شهيد بهشتي و كارشناس حوزه شرق آسيا گفتوگويي داشتيم:
در دولت باراك اوباما نگاه جدي به شرق وجود داشت تا با تمركز روي اين منطقه در راستاي مهار چين قدم بردارد، اما با روي كار آمدن دولت ترامپ به نظر رسيد اين سياست بهنوعي فراموش شد، اما حالا پس از گذشت 10ماه بالاخره دولت جديد امريكا قصد دارد استراتژي خود با تمركز حمايت از هند در شرق آسيا را كليد بزند، به نظر شما سياستهاي دولت قبل با دولت كنوني در خصوص شرق چه تفاوتهايي كرده است؟
من با به كارگيري مفهوم مهار در مورد تبيين روابط چين و ايالات متحده چندان موافق نيستم. استراتژي كلاني كه امريكا در قبال چين دنبال ميكند توازنسازي است كه با مهار تفاوتهاي كليدي دارد. مهار استراتژياي است كه در قبال كره شمالي و در دورههايي در قبال ايران يا كوبا به كار رفته است. موقعيت چين و تعاملات بسيار گسترده اين كشور با ايالات متحده و ساير كشورهاي جهان و نيز سياست خارجي مداراجويانه آن اساسا امكان پيگيري استراتژي مهار را از بين برده است. به همين دليل است كه امريكا استراتژي كلان خود در قبال چين را تجديد توازن نام نهاده است.
تصور نميكنم در دوره ترامپ اين استراتژي كلان تغييرات كليدي كرده باشد. از همان روزهاي ابتدايي دولت ترامپ رقابت و همكاري با چين آغاز شد و امريكا به ويژه وزير دفاع اين كشور بر تداوم تعهدات نسبت به متحدان امريكا تاكيد كرد. تنها حوزه تغيير قابل توجه در سياست ترامپ در آسيا را ميتوان خروج اين كشور از موافقتنامه مشاركت فراپاسيفيكي دانست. اين موافقتنامه گرچه بخشي از استراتژي اوباما بود اما تنها موضوعي تجاري و نه استراتژيك است. بنابراين سياست امريكا در آسيا بيش از آنكه تغيير كرده باشد تداوم يافته است.
تيلرسون در خصوص استراتژي امريكا در شرق آسيا و پيش از سفر خود به هند گفت: ايالات متحده يك شريك قابل اعتماد براي هند در مقابل اقدامات تحريك آميز چين است. امريكا و هند چه منافع مشتركي در راستاي مقابله با چين دارند كه ميتواند اين دو كشور را متحد كند؟
مهمترين منفعت مشترك دو كشور توازنسازي است كه تيلرسون در سخنراني در مركز مطالعات استراتژيك و بينالمللي بر آن تاكيد كرده است؛ به بيان ديگر هند و ژاپن دو شريك كليدي امريكا براي توازنسازي در برابر چين هستند و اين مساله پايه روابط هند و امريكا را تا آينده قابل پيش بيني تشكيل خواهد داد. ظهور چين باعث شده نظم بينالمللي در اين منطقه بهشدت تغيير كند. امريكا وساير شركاي آن ميكوشند تا از پيشرفت اين تغيير به سود چين جلوگيري كنند و موقعيت برتر خود رادر آسيا پاسيفيك حفظ كنند. هند در اين مسير يك شريك كليدي است كه از پتانسيلهاي بسيار بالا و در ضمن از انگيزههاي زيادي براي توازنسازي در برابر چين برخوردار است.
البته روابط هند و امريكا محدود به توازنسازي در برابر چين نيست. اين دو اقتصاد بزرگ به تدريج به يكديگر نزديك ميشوند. رشد سرمايهگذاري شركتهاي امريكايي در هند در دو سال اخير ۵۰۰ درصد بوده است. ۴ ميليون هندي تبار در امريكا زندگي ميكنند و 600 شركت امريكايي در هند فعاليت دارند. اينها پتانسيلهاي عظيمي براي تعاملات دو اقتصاد بزرگ ايجاد ميكند.
فكر ميكنيد امريكا و هند چه ابزارهايي براي مهار چين در آسيا دارند؟
مهمترين ابزار طرفين همكاريهاي نظامي در اقيانوس هند و همكاريهاي سياسي براي حفظ هنجارهاي بينالمللي براي آزادي كشتيراني و نيز فشار سياسي بر چين است. امريكا به تدريج هند را تسليح ميكند و به همراه ژاپن هماهنگيهاي استراتژيك بيشتري با اين كشور به ويژه در دريا صورت ميدهد. طرفين در سالهاي اخير از مفهوم ايندو-پاسيفيك سخن گفتهاند كه آشكارا پيوند زدن محيط امنيتي ژاپن، هند و امريكا را با هدف توازنسازي در برابر چين پيگيري ميكند. بعلاوه تقويت اقتصادي هند براي تبديل شدن به رقيب اقتصادي چين نيز در برنامه مشترك طرفين قرار دارد.
چين در برنامه جديد آينده نگرانه خود بناست پروژههاي زيربنايي در منطقه را تامين اعتبار كند، اما امريكا و به خصوص هند بهشدت نگران اين نوع اقدامات چين هستند، اين نگرانيها به چه دليلي شكل گرفته است؟
عمده اين نگرانيها ريشه در همان مسير قدرتيابي چين دارد. اين دو به ويژه هند معتقدند كه چين در پيشبرد جاده ابريشم يك دستور كار مخفي را پيگيري ميكند و آن هم تسلط بر آسيا است و بايد در مقابل آن استراتژيهاي جديدي را طراحي كرد. هند به وضوح با اين طرح مخالفت ورزيده اما امريكا مخالفت علني با آن نكرده بلكه همراهي چنداني نشان نميدهد. دو كشور در نگراني در مورد جاده ابريشم چين اشتراك نظر دارند اما نوع واكنش آنان تا حدي متفاوت بوده است.
امريكا عنوان كرده است كه قصد دارد، هند را از اقتصاد غارتگر چين نجات دهد، آيا با حجم سرمايهگذاري چين در منطقه اين توانايي از سوي امريكا وجود دارد؟
نمي دانم چه مقام امريكايي و در چه سطحي اين سخن را گفته است، اما هند در اسارت اقتصاد چين نيست بلكه تعاملات اقتصادي طبيعي بين دو كشور در جريان است.
در حال حاضر به نظر ميرسد هيچ كشوري به جز چين توان سرمايهگذاريهاي كلان در طرحهاي زيربنايي در كشورهايي آسيايي را ندارد. در صورت كنار رفتن چين، هند و امريكا چگونه ميخواهند اين خلأ را پر كنند؟
اين سخن دقيقي نيست. ژاپن، امريكا و ساير بازيگران هم سرمايهگذاريهاي مهمي در زيرساختهاي آسيايي صورت دادهاند و ميدهند. به عنوان مثال ژاپن نقش كليدي در سرمايهگذاري در زيرساختهاي هند ايفا ميكند.
چرا نزديكي روابط چين و پاكستان براي هند و حتي امريكا نگرانكننده شده است؟
اين نگراني همواره وجود داشته است، عمدتا بدان دليل كه پاكستان مهمترين موتلف چين است و از بيشترين پتانسيل براي اجراي نقشههاي احتمالي چين در آسياي قارهاي برخوردار است. در وضعيت فعلي چين در قالب پروژه 60 ميليارد دلاري كريدور اقتصادي چين- پاكستان ميكوشد اقتصاد پاكستان را دگرگون كند. اگر پاكستان در ريل توسعه قرار گيرد بدان معناست كه يك كشور مهم با 193 ميليون نفر جمعيت در ريل توسعه قرار گرفته است. منابع قدرتي كه در اين روند توليد ميشود ميتواند مكمل قدرت چين و ابزاري براي فشار بر امريكا و به ويژه هند باشد.
آيا برخي از اختلافات مرزي و رقابتهاي منطقهاي هند و چين ميتواند چالشي بزرگ در شرق آسيا ايجاد كند؟
به بيان معروف اين سوالي 6 ميليون دلاري است كه كسي پاسخ آن را نميداند. رقابت در حال تشديد شدن است، اما سياست خارجي دو كشور نيز از بلوغ بالايي برخوردار است و تاكنون اين رقابت را مديريت كرده است. رقابت احتمالا تشديد خواهد شد، اما اينكه به منازعه تبديل شود جاي بحث است.
به نظر شما با توجه به نفوذ روزافزون چين در شرق آسيا، آيا اتحاد هند و امريكا توان رويارويي با چين را خواهد داشت؟
هنوز اتحادي بين دو كشور شكل نگرفته است. روابط طرفين در مرحله همكاري استراتژيك قرار دارد كه به لحاظ نظري با ائتلاف فاصله دارد. در صورتي كه اين ائتلاف شكل گيرد و هدف مشخص خود را مقابله با تهديد چين تعريف كند از پتانسيلهاي بالايي برخوردار خواهد بود. اما سخن بر سر اين است كه هنوز دو كشور ميكوشند به آن شكل دهند.