بحثي در فلسفه زبان
كريپكنشتاين و هزار توي زبان
محسن آزموده
لودويگ ويتگنشتاين (1951-1889 م.) فيلسوف اتريشي در قضيه 203 از دومين كتاب مشهورش «پژوهشهاي فلسفي» (1953 م.) مينويسد: «زبان هزارتويي از مسيرهاست. شما از يك سمت نزديك ميشويد و راه خود را ميدانيد؛ از سمت ديگري به همان جا نزديك ميشويد و ديگر راه خود را پيدا نميكنيد.» (ترجمه فريدون فاطمي) همين موضوع زبان در فلسفه قرن بيستم، خواه در سنت تحليلي كه ويتگنشتاين از بنيانگذارانش بود و خواه در سنت قارهاي (اروپايي) به مساله اصلي فلسفه بدل شد تا جايي كه در كتابهاي تاريخ فلسفه از «چرخش زباني» در فلسفه قرن بيستم سخن ميگويند. البته خود ويتگنشتاين در طرح پرسشهاي نو درباره آن و ارايه پاسخهايي مسالهبرانگيز براي آن در تمام مراحل فكرياش سهم بسزايي داشت و ذهنهاي نابغهاي را بر آن داشت تا نسبت به مسائلي كه او مطرح كرده، موضعگيري كنند.
سول كريپكي (متولد 1940 م.)، فيلسوف و منطقدان امريكايي، از نوابغي است كه علاقه شديدي به ويتگنشتاين و مسائلي كه او مطرح كرده دارد. جالب است كه از بسياري جهات نيز به ويتگنشتاين شبيه است: هر دو رگ و ريشه يهودي و رويكرد خاصي نسبت به مذهب دارند و در خانوادههايي فرهيخته پرورش يافتهاند، نشانههاي آنچه در افواه نبوغ خوانده ميشود، در هر دو از كودكي آشكار است، كريپكي در 6سالگي زبان عبري را فراميگيرد و در 9سالگي كل آثار شكسپير را ميخواند و پيش از به پايان رساندن تحصيلات ابتدايي در آثار دكارت و مسائل پيچيده رياضي تبحر مييابد. همچنين كريپكي مثل ويتگنشتاين كه نخست دانشجوي مهندسي هوافضا بود، تحصيلات دانشگاهي فلسفي ندارد و در دانشگاه هاروارد رياضيات خوانده است. وجه تشابه ديگر اين دو، آثار معدود و كمحجم اما بسيار اثرگذاري است كه منتشر كردهاند؛ در كنار انبوهي از دستنوشتهها و گفتارهاي منتشر نشده.
از كريپكي تا امروز سه كتاب منتشر شده است. «ويتگنشتاين: قواعد، و زبان خصوصي» (1982 م.) دومين آنهاست كه در سال جاري به طور تقريبا همزمان، دو ترجمه از آن به فارسي منتشر شد: ترجمه كاوه لاجوردي با همين نام و با زيرعنوان «گزارشي مقدماتي» توسط نشر مركز و ترجمه حميدرضا محمدي با عنوان «قواعد و زبان خصوصي از نظر ويتگنشتاين» به همت نشر ني. كاوه لاجوردي كه 15 سال پيش مهمترين اثر كريپكي يعني «نامگذاري و ضرورت» (1980م.) را ترجمه و با نشر هرمس منتشر كرده در پيشگفتار «ويتگنشتاين: قواعد، و زبان خصوصي» در اهميت آن مينويسد: «در اهميت اين كتاب به دشواري بشود مبالغه كرد». كتابي كه سر پيتر فردريك ستراوسن (2016-1919م.) فيلسوف انگليسي آن را «گزارشي مثالزدني» درباره «استدلال محوري كتاب پژوهشهاي فلسفي ويتگنشتاين» ميخواند و سايمون بلكبرن (متولد 1944 م.) فيلسوف بريتانيايي آن را اثري «مبسوط، پرحوصله، بياندازه بصيرتبخش» توصيف ميكند. همين اظهارنظرها شايد روشن كند كه اين «كتاب نه كتابي داستاني و عامهپسند درباره تولد و مرگ و ثروت خانودگي و غرايب رفتاري ويتگنشتاين كه درباره يك استدلال محوري فلسفه متاخر اوست. » لاجوردي كه خود دانشآموخته فلسفه تحليلي و معلم رياضيات است، درباره اين كتاب نوشته «كتابي است فلسفي، نه كتابي درباره يك فيلسوف يا درباره فلسفه».
«ويتگنشتاين: قواعد، و زبان خصوصي» قرائت منحصر به فرد كريپكي است از يكي از مسائل مشهوري كه ويتگنشتاين در كتاب «پژوهشهاي فلسفي» درباره زبان مطرح كرده است: بحث استدلال مشهور ويتگنشتاين بر ضد «زبان خصوصي» كه نظر عام است كه ويتگنشتاين آن را از قضيه 243 به بعد «پژوهشهاي فلسفي» مطرح كرده است، اما كريپكي مدعي است كه «استدلال زبان خصوصي حقيقي را بايد در قسمتهاي پيش از قضيه 243 يافت.» او از قضيه 201 كتاب ويتگنشتاين آغاز ميكند، يعني جايي كه فيلسوف اتريشي نوشته است: «هيچ روندي را نميتوان با قاعدهاي تعيين كرد، به اين سبب كه هر روندي را ميتوان با آن قاعده مطابق ساخت.» (ترجمه لاجوردي) همين خوانش خاص و البته مناقشهبرانگيز كريپكي از بحث ويتگنشتاين سبب شده كه براي آن اصطلاح خاصي خلق شود: «كريپكنشتاين» اشارهاي به منحصر به فرد بودن قرائت كريپكي از ويتگنشتاين.
ارايه هر گونه خلاصهاي از محتواي يك اثر كلاسيك فلسفي نه ممكن است، نه مطلوب؛ به خصوص كه كتاب كوچك است و متن فارسي تنها 162 صفحه دارد، يعني بعد از يادداشت مترجم و صفحات آغازين (در چهارده صفحه) از يك پيشگفتار و يك پيگفتار (با عنوان ويتگنشتاين و اذهان ديگر) و سه بخش با نامهاي 1- مقدمتاً؛ 2- پارادوكس ويتگنشتايني و 3- راهحل، و استدلال «زبان خصوصي» تشكيل شده است. حتي مترجم نشر مركز نيز اصرار داشته هيچ خلاصه يا شرحي درباره محتواي آن ارايه نكند. شايد به اين دليل موجه كه فلسفهورزي اصولي به معناي درگير شدن با اصل متن فلسفي و كلنجار رفتن با آن است، نه خواندن شروحي سادهانگارانه كه فلسفهورزي را با وراجي و لفاظي و احيانا تفاخر جايگزين ميكنند. خواننده «ويتگنشتاين: قواعد، و زبان خصوصي» با خواندن صبورانه و گام به گام متني فلسفي به هزارتوي زبان گام ميگذارد و استدلال ويتگنشتاين درباره عدم امكان يك زبان خصوصي را از چشمانداز ذهن كريپكي درمييابد. كريپكي ميكوشد با طرح پارادوكس ويتگنشتايني، شباهت بحث او با استدلالهاي شكاكانه باركلي و هيوم را مطرح كند و در نهايت نيز راهحلي براي آن ارايه دهد.