• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3939 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۴ آبان

متجاوز خيابان‌هاي تهران دستگير شد

«آزارگر» در دام پليس

گروه حوادث| پسر جواني كه زنان را سوار ماشين مي‌كرد و در خيابان‌هاي خلوت مورد اذيت و آزار قرار مي‌داد، بعد از هشت فقره تجاوز دستگير شد. سيزدهم مرداد امسال زن جواني به كلانتري 128 تهران‌نو مراجعه كرد و مدعي شد كه راننده يك خودروي پرايد سفيدرنگ او را دزديده و با تهديد و ضرب و شتم شديد، مورد آزار و اذيت قرار داده است. براساس گزارش مركز اطلاع‌رساني پليس آگاهي تهران اين زن در توضيح اتفاق به كارآگاهان گفت: «ساعت شش در خيابان دماوند بودم و براي رفتن به خانه سوار صندلي جلوي يك خودروي پرايد سفيدرنگ شدم. راننده مردي جوان بود كه بعد از طي مسير كوتاهي از مسير اصلي منحرف شد و در كوچه‌اي بن‌بست، داخل خودرو مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. سپس گوشي تلفن همراهم را گرفت و مرا از خودرو پايين انداخت و فرار كرد.» با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع آدم‌ربايي همراه با آزار و اذيت، پرونده براي رسيدگي در اختيار اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. همزمان با آغاز رسيدگي به نخستين پرونده، افراد ديگري هم با مراجعه به اداره شانزدهم پليس آگاهي اعلام كردند كه به اين شيوه و شگرد، توسط راننده خودروهاي مختلف پرايد با رنگ‌هاي متفاوت و همچنين يك دستگاه خودرو مزدا 3 مورد ضرب و شتم، تهديد و آزار و اذيت قرار گرفتند.  يكي از شاكيان با حضور در اداره شانزدهم پليس آگاهي در اظهاراتش گفت: «ساعت يك، نيمه مهر در خيابان سبلان به عنوان مسافر و به مقصد ميدان نوبنياد سوار پرايد سفيدرنگي كه راننده آن جواني حدودا 30 – 25 ساله بود، شدم. پس از رسيدن به ميدان نوبنياد، ناگهان راننده با تغيير مسير و پيچيدن به داخل خيابان ورود ممنوع و توقف در اواسط كوچه با پيچ‌گوشتي به من حمله‌ور شد و شروع به ضرب و شتم شديد من كرد. اين شخص قصد آزار و اذيتم را داشت اما زماني كه با ضربه پا شيشه سمت شاگرد راننده را شكستم، مرا از ماشين به بيرون پرتاب كرد و از محل متواري شد.» شاكي ديگري هم در اظهاراتي مشابه گفت: «راننده جوان يك خودروي پرايد مرا به عنوان مسافر از مقابل ايستگاه مترو هفتم تير به مقصد خيابان پليس سوار ماشينش كرد اما در ادامه مسير، با تهديد چاقو مرا مورد آزار و اذيت قرار داد و بعد از ماشين به بيرون پرت كرد.» شاكي ديگري كه توسط راننده يك دستگاه خودرو مزدا 3 تيره‌رنگ مورد آزار و اذيت قرار گرفته بود، به كارآگاهان گفت: «ساعت 22 از محل كارم در سعادت‌آباد خارج شدم. در خيابان ايستاده بودم كه يك خودروي مزدا 3 جلوي پاي من ايستاد و گفت كه تا نزديك آژانس مرا مي‌رساند. پس از سوار شدن فهميدم كه راننده مزدا 3 به‌بيراهه مي‌رود و دستگيره‌هاي ماشين را هم برداشته است. از راننده خواستم ماشين را نگهدارد تا پياده شوم كه ناگهان با ضرب و شتم شديد مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. پس از آن مرا از ماشين به بيرون پرتاب كرد. وقتي از ماشين به بيرون پرتاب شدم، به سرعت با دوربين گوشي تلفن همراهم از ماشين كه در حال دور شدن بود، عكس گرفتم. شماره پلاك خودرو هم به وضوح ديده مي‌شد.»  بررسي‌هاي كارآگاهان روي شماره ماشين‌هاي اعلام شده از طرف شاكيان نشان داد كه تمامي اين خودروها داراي سابقه سرقت بوده و تمامي آنها در چند روز گذشته سرقت شده و پس از مدت كوتاهي به‌صورت رها شده در سطح شهر تهران كشف شدند.  
با توجه به اينكه تمام شاكيان متهم را جواني حدودا 30-25 ساله، لاغراندام با دندان‌هاي خراب و ابروهاي كم‌پشت و چشمان مشكي توصيف كرده بودند، كارآگاهان تصوير متهم را چهره‌نگاري كردند و سرانجام با بهره‌گيري از بانك مجرمين سابقه‌دار موفق به شناسايي يكي از مجرمين سابقه‌دار به نام محمد (متولد 1372) شدند. بررسي سوابق محمد نشان داد كه تاكنون چهار بار به اتهام ارتكاب جرايم مختلف از قبيل كيف‌قاپي، نزاع و درگيري و سرقت خودرو دستگير و روانه زندان شده و سال گذشته بعد از پايان دوران محكوميتش از زندان آزاد شده است.  با شناسايي دقيق و كامل تصوير محمد از سوي تمامي شاكيان، كارآگاهان با مراجعه به محل سكونت او و خانواده‌اش در خيابان آيت در منطقه نارمك متوجه شدند كه محمد به واسطه اعتياد شديدش به مصرف مواد مخدر از نوع شيشه، از مدت‌ها پيش به اين محل تردد نداشته و در حال حاضر مكان مشخصي ندارد.  در ادامه روند رسيدگي به پرونده، كارآگاهان اطمينان پيدا كردند كه متهم با خودروي مسروقه مزدا 3 در سطح شهر تهران تردد داشته است. بنابراين پليس موفق به شناسايي دقيق محل تردد متهم در خيابان ابوذر جنوبي شده و در ساعت ۱۵ روز دوشنبه يكم آبان ماه متهم را دستگير كردند.   زمان دستگيري، محمد با وجود دستور ايست كارآگاهان فرار كرد و با وجود مسدود شدن مسيرهاي فرار از سوي كارآگاهان همچنان تلاش مي‌كرد تا با تصادف عمدي با ساير خودروها، راهي براي فرار ايجاد كند كه موفق نشد و سرانجام كارآگاهان با رعايت قانون به‌كارگيري سلاح، او را متوقف و دستگير كردند.  سرهنگ حميدرضا ياراحمدي، سرپرست پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر گفت: «با دستگيري متهم و انتقال او به اداره شانزدهم، تعدادي از شكات پرونده هم براي شناسايي متهم به اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ دعوت شدند كه در زمان مواجهه حضوري با متهم، او را مورد شناسايي قرار دادند. متهم پرونده با قرار قانوني در اختيار اداره شانزدهم پليس آگاهي قرار داشته و تحقيقات تكميلي از او براي شناسايي ساير شكات و مالباختگان در دستور كار كارآگاهان قرار دارد.» اين جوان ۲۴ ساله كه با پيچ‌گوشتي و چاقو زنان را تهديد و نيت شوم خود را عملي مي‌كرد، در بازجويي‌ها به هشت فقره تجاوز به زنان اعتراف كرد و به پايگاه خبري اينترنتي ركنا گفت: «اسمم محمد است. ۲۴ ساله. تا ديپلم درس خوانده‌ام. چندبار به دليل سرقت و دعوا به زندان افتادم. معتادم و شيشه مصرف مي‌كنم. در مكانيكي كار مي‌كردم و بعد از اينكه به زندان افتادم نتوانستم هيچ جا كار پيدا كنم.» او ادامه داد: «خودروهايي كه درشان باز بود را سرقت مي‌كردم. شش خودرو سرقت كردم كه سه تا مزدا بود سه تا پرايد. قصدم از سرقت خودروها پول درآوردن بود.»
محمد در پاسخ به اين سوال كه به چند زن تجاوز كرده‌اي، گفت: «هشت نفر. اين زنان را بيشتر در شرق تهران سوار مي‌كردم و معمولا آخر شب. اموال بعضي شان را هم سرقت كردم. با خودروهاي سرقتي زنان جوان را در شرق تهران به عنوان مسافر سوار مي‌كردم و با تهديد چاقو و كتك كاري آنها را در خيابان‌هاي خلوت و در حاشيه‌هاي اتوبان مورد آزار و اذيت قرار مي‌دادم. به من التماس مي‌كردند و مي‌گفتند شوهر دارند و خواهش مي‌كردند اين كار را نكنم.» او درباره نحوه دستگيري‌اش توضيح داد: «در حال پارك كردن خودرو بودم كه پليس شليك كرد و من هم از ترسم فرار كردم كه در ادامه بعد از برخورد به چند خودرو دستگير شدم.» محمد در پاسخ به اينكه اگر شخصي با يكي از آشنايان شما هم اين كار را انجام مي‌داد، چه واكنشي انجام مي‌داديد؟ گفت: «از مقام‌هاي مسوول مي‌خواستم هرچه سريع‌تر اعدامش كنند، من را هم اعدام كنيد. مرگ از بيكاري بهتر است.» او به عنوان حرف آخر گفت: ‌«درسم را نتوانستم ادامه بدهم اما خيلي كارها بلدم. در محله‌مان همه دوست داشتند مثل من باشند، به اين دليل كه همه چي بلد بودم، اما بيكاري من را به اين راه كشاند. از خانواده‌ام معذرت مي‌خواهم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون