مسابقه با پسر شاه
سيد علي ميرفتاح
اسحاق جهانگيري، معاون اول، در آيين افتتاحيه بيست و سومين نمايشگاه مطبوعات فرموده است: «دولت حامي رسانههاي شجاع و مستقل است.» كور از خدا چه ميخواهد؟ دو چشم بينا. ما هم از دولت چيزي نميخواهيم جز اينكه دورادور هوايمان را- يعني هواي روزنامههاي شجاع و مستقل را- داشته باشد. اما به خودم و به همكارانم، از سر تجربه و دلسوزي هشدار ميدهم كه خام اين حرفها نشوند و فكر نكنند و اميد نبندند كه كسي و جايي هست كه ميخواهد و ميتواند حمايتشان كند. نه اينكه به صداقت و نيت خير جهانگيري شك داشته باشم. نه، مطلقا نه. اما دولت چيزي بيش از اين تعارفات و تشريفات از دستش برنميآيد. لااقل فعلا برنميآيد. بخواهد هم زورش نميرسد و كاري نميتواند بكند. همين بهتر كه رسانهها را به خير دولت اميد نباشد و خود دست به زانوي خود بگيرند و كارشان را عليرغم همه مضيقهها و مصيبتها پيش ببرند. احتمالا معاون اول هم از همان دري وارد نمايشگاه شده كه بنرهاي غولآساي ايران و همشهري را به ديوار زدهاند. از ديوار هم بزرگترند و نميشود كسي وارد نمايشگاه بشود و نبيندشان. يكي مال شهرداري است – همشهري - يكي هم مال خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي است، ايران. كدام روزنامه خصوصي ميتواند با اين بزرگواران بزرگ رقابت كند و استقلال و شجاعتش را حفظ كند؟ حرفم را اشتباه ملتفت نشويد من نه با «ايران» مساله دارم نه با «همشهري» و نه با «جامجم». اينها همهشان روزنامههاي خواندني و خوبي هستند كه رفقايمان در آنها كار ميكنند. انشاءالله كه چراغشان كماكان روشن بماند و بازارشان بيشتر رونق بگيرد. منتها حضور اينها با توجه به پشتوانههاي قدرتمند سياسي و اقتصادي مجال بخش خصوصي را تنگ ميكند و امكان رقابت را از ما و مثل ما ميگيرد. مگر ميشود با شهرداري تهران، با صدا و سيما و با وزارت ارشاد رقابت كرد؟ رانت خبري و قدرت سياسي به كنار، آيا اصلا براي روزنامه بخش خصوصي- حتي اگر شجاع نباشد- مقدور است كه در بخش آگهي و نيازمنديها با اين روزنامههاي قدرتمند رقابت كند؟ شما جاي صاحب كالا. آگهيتان را به روزنامه پرتيراژ تلويزيون ميدهيد يا با ترس و لرز سياسي به روزنامههاي بخش خصوصي؟
عرض من سياسي نيست. اتفاقا حالا كه ميانه ما با دولت خوب است و با شهردار هم نزديكيهاي سياسي و خطي داريم، عيان است كه در عرضم هيچ شايبه سياسي دخالت ندارد. بحث من جديتر است. حتي روزنامههاي برادران بزرگتر را شامل ميشود كه هم بودجه رسمي دارند هم علاوه بر آن يارانه ميگيرند، سهم كاغذ و رانت هم عليحده...
نوش جانشان. گير آنها بيايد انگار گير ما آمده اما رسانههاي آزاد و مستقل شعاري بيش نيستند و كيست كه نداند در اين روزگار، روزنامهداري با هزاران خطر و ريسك بزرگ توام است؟ هيچ كس هم حمايتشان نميكند و شجاعتشان را نميستايد. نميستايد؟ تو سرشان نزنند كافي است. استاد جهانگيري اگر ميخواهد از خود يادگاري ارزشمند بگذارند تا ميتواند نقش دولت را در عرصه رسانه – عموما – و در روزنامهها – خصوصا - كم كند و به جاي حمايت، فضاي سالم رقابت را فراهم آورد و عدالت را در برخورداري از امكانات و مواهب دولتي / حكومتي فراهم سازد. در هيچكجاي دنيا فقير و ناتوان توسري خورده را با پسر شاه مسابقه نميدهند. مسابقه هم بدهند حداقل در ظاهر شرايط عادلانه رقابت را فراهم ميآورند. اما اينجا همين حياط نمايشگاه مطبوعات امسال حجت موجهي است تا همه به عينه ببينيم هيچ عدالتي در كار نيست و راه هر نوع رقابتي بسته است. نمايشگاه دولتي، مطبوعات دولتي، مديران دولتي و... و حالا حمايت دولت هم باشد يا نباشد چندان تاثيري نخواهد داشت.