امروز در حالي ولاديمير پوتين، رييسجمهوري روسيه و الهام علياف رييسجمهور آذربايجان به تهران سفر ميكنند كه روابط ميان سه كشور در طول ساليان اخير در سطح بالايي قرار داشته است. از طرفي همكاريهاي تهران-مسكو در زمينههاي مختلف و به خصوص در زمينه بحران سوريه دو كشور را تبديل به شريكي استراتژيك در منطقه كرده است، به گونهاي كه مسكو حتي برخي درخواستها براي مهار ايران را در منطقه نيز ناديده گرفته است و حتي در راستاي نزديكي روابط خود با تهران نيز قدم بر ميدارد. از همين رو در آستانه سفر ولاديمير پوتين، رييسجمهوري روسيه به تهران، گفتوگويي داشتيم با يلنا دانايوا، كارشناس ارشد انستيتوي شرقشناسي آكادمي علوم روسيه تا روابط ايران و روسيه و اولويتهاي اين كشور در منطقه را مورد بررسي قرار دهيم.
يك سال پس از برگزاري نشست سهجانبه در باكو، اينبار سران سه كشور آذربايجان، روسيه و ايران در تهران گرد هم آمدند، از نظر شما اين اجلاس براي روسيه تا چه حد با اهميت است
روسيه هم براي روابط خود با ايران و آذربايجان اهميت زيادي قايل است و نخستين جلسه سهجانبه و تصميم به ادامه چنين روابطي در چارچوب 3 كشور تبديل به فرمت جديد ژئوپولتيك در منطقه ميشود. اين سه كشور نيز نقش تعيينكنندهاي در منطقه درياي خزر (شامل قفقاز، آسياي ميانه) دارند. همچنين اين سه كشور با چالشها و هدفهاي مشترك روبهرو هستند كه از جمله آن ميتوان به جلوگيري از نفوذ تروريسم، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و جنايتهاي سازمان يافته و جلوگيري از حضور نظامي كشورهاي ثالث در اين منطقه اشاره كرد. تعامل اين سه كشور از يك طرف ميتواند روي اوضاع خاورميانه تاثيرگذار باشد و هم از لحاظ ژئوپولتيك نيز ميتواند به يك اتحاد براي سه كشور تبديل شود. از همين رو تعامل اين سه كشور نقش آنها در منطقه و تاثيرگذاري آنها را نيز افزايش ميدهد. اما به غير از مسائل ژئوپولتيك و سياسي، مسائل اقتصادي در روابط سه كشور مطرح است. در حال حاضر اين سه كشور جزيي از كريدور شمال-جنوب و به دنبال فعال كردن و گسترش دادن اين پروژه هستند. اين موضوع ميتواند ارتباطات اقتصادي بين اين سه كشور و ساير كشورهاي منطقه را نيز گسترش دهد. اهميت اين كريدور براي روسيه بسيار بالاست به اين دليل كه راهي مستقيم و نزديكترين راه به هندوستان، خليج فارس و اقيانوس هند است. اين كريدور به دليل اينكه از آذربايجان و ايران ميگذرد امكانات حملونقلي را بين ايران و روسيه افزايش ميدهد و حتي ميتواند به افزايش حجم مبادلات تجاري ميان دو كشور كمك كند. از همين رو در نشست اول سه جانبه كه سال گذشته در باكو برگزار شد سران سه كشور تاكيد كردند كه اجراي اين پروژه از اولويتهاي اصلي اين سه كشور است. از طرفي بايد در نظر داشته باشيم گسترش روابط فرهنگي و توريستي و ارتباطات مردمي ميان سه كشور به نزديك شدن آنها با هم ميتواند كمك كند و مردم ايران نسبت به روسيه ميتوانند آشنايي بيشتري پيدا كنند. همچنين سفر آقاي پوتين به تهران و ملاقات سه رييسجمهور نيز ميتواند روابط سه كشور را به سطح بالاتري برساند. در عرصه سياسي نيز ملاقات سه رييسجمهور به حل مشكلات و موانعي كه در راه تعيين تكليف مساله حقوقي در خصوص امضاي كنوانسيون درياي خزر وجود دارد كمك خواهد كرد.
روسيه و ايران توانستند با كمك يكديگر سوريه را از بحران اوليه خارج و شرايط را براي رسيدن به يك راهحل سياسي هموار كنند، به نظر شما همكاري مشترك ميان دو كشور در بحث سوريه تا چه حد موفقيتآميز بوده است
به نظر من اين همكاري بسيار موفقيتآميز بوده است. هرچند دو كشور با نيروهاي تروريستي و در سوريه مبارزه ميكنند، اما ازسوي ديگر اقداماتي سياسي را براي حل بحران سوريه پيش ميبرند. ما ميتوانيم ببينيم كه مواضع دولت سوريه با كمك ايران و روسيه تثبيت شده است و اكنون بسياري از مناطق تحت اختيار نيروهاي دولتي قرار دارد. اكنون ايران و روسيه تلاش ميكنند نيروهاي متفاوتي كه بر ضد بشار اسد مبارزه ميكنند را در چارچوب يك فرآيند دموكراتيك قرار دهند. يكي از اين اشكال موضوع آستانه است كه ايران و روسيه در آن شركت دارند و فعالانه با آن برخورد ميكنند. روسيه هم تلاش ميكند در چارچوب ژنو نيز نقش ايران به عنوان شريك برابر در اين پروسه به رسميت شناخته شود و موضع روسيه اين است كه ايران حتما بايد از شركاي حل بحران سوريه باشد. به نظر من تصميمي كه در خصوص مناطق بدون تنش گرفته شد و پشتيباني ايران از اين پروسه بسيار مهم است و اين دو كشور در راه آشتي ملي در سوريه تاكنون اقدامات جدي انجام دادند و از اين لحاظ هرچند نميتوانيم در خصوص ثبات كامل در سوريه صحبت كنيم ولي كاهش تنش را ميتوانيم دستاورد همكاري هر دو كشور بدانيم.
بسياري در بحث آينده روابط ايران و روسيه موضوع افغانستان را بسيار مهم ميدانند. به نظر شما افغانستان ميتواند به ميدان رقابت دوكشور تبديل شود يا اينكه ميتواند به يك سوريه دوم براي ايران و روسيه تبديل شود
به نظر من هرچند اهداف دو كشور در افغانستان ميتواند به يك رقابت تبديل شود اما به دشمني تبديل نخواهد شد. در حال حاضر روسيه هم ميخواهد نقش خود را در افغانستان فعالتر كند و هم در پروسه تحكيم ساختار دولت ملي و بازسازي افغانستان و اجراي پروژههاي اقتصادي شركت داشته باشد. اما مهمترين چيزي كه روسيه در افغانستان ميخواهد، بالانس منافع و بالانس قدرتها در اين كشور است. در روسيه چنين فهمي وجود دارد كه بدون ايران، هند، پاكستان و چين حل بحران افغانستان امكان پذير نيست. روسيه نيز آماده است كه با كشورهاي ديگر همچون امريكا در راه برقراري ثبات در افغانستان و كاهش تشنج با ايران و كشورهاي ديگر همكاري داشته باشد. همچنين بايد تاكيد كنم كه در ديدگاههاي ايران و روسيه نسبت به افغانستان و اقداماتي كه هر دو كشور در قبال افغانستان انجام دهند، ديدگاههاي مشتركي وجود دارد.
برخي گزارشها حاكي از آن است كه اسراييل مذاكراتي را با روسيه در خصوص دور كردن ايران و حزبالله از مرزهاي سرزمينهاي اشغالي در سوريه دارد و اين نگراني وجود دارد روسيه در مذاكرات با اسراييليها منافع ايران را مد نظر قرار ندهد، نگاه روسيه در اين زمينه چيست
هرچند كه روسيه با اسراييل روابط خوب و حسنهاي دارد و هميشه با آنها در تماس هستند. به طور مثال در سوريه آنچه به مناطق بدون تنش بود، روسيه سعي كرد تمايلات اسراييل را در نظر داشته باشد و بنا شد تا پنجاه كيلومتري مرز سرزمينهاي اشغالي واحدهاي حزبالله استقرار نداشته باشند. اما ايرانيها بايد در نظر داشته باشند كه روسيه ميخواهد با تمام كشورهاي بزرگ منطقه روابط داشته باشد. روابط و سياست روسيه واقعگرايانه است اما اين به معني آن نيست كه اولويت بيشتري به بازيگري نسبت به بازيگر ديگر دهد. روسيه ميخواهد با همه كشورها روابط داشته باشد. از همين رو روسيه تلاش ميكند روابط و تعامل با يك كشور به ضرر روابط با كشور ديگر منطقه تمام نشود. اين مهم است كه روسيه نميخواهد به دوره جنگ سرد و تقسيمات جهان به شرق و غرب بازگردد و تبديل به يك قطب قدرتمند در خاورميانه شود. روسيه ميخواهد با تمام دولتهاي منطقه از جمله عربستان سعودي روابط واقع گرايانه و سودمند داشته باشد و اين روابط به ضرر كشور ديگر نشود.
آيا روسيه ميتواند بحران سوريه را بدون ايران به يك سرانجام مطلوب برساند
روسيه ميخواهد نقش ايران در حل بحران سوريه به رسميت شناخته شود. روسه تلاش ميكند نهتنها خودش بلكه كشورهاي ديگر اروپايي و امريكا نيز اين نقش را به رسميت بشناسند و ايران تبديل به شريك پروسه حل بحران شود و بدون ايران، روسيه اين آمادگي را ندارد كه اين مساله را به طور كامل حل كند.
روسيه در حال نزديكي با تركيه است كه يكي از اعضاي ناتو به شمار ميآيد و حتي شاهد قراردادهاي نظامي از جمله فروش اس-400 از سوي روسيه به تركيه هستيم، آيا اين موضوع نميتواند چالشهاي روسيه در برابر اروپا را افزايش دهد
درست است كه تركيه عضو ناتو است و روسيه در حال حاضر با سياست ناتو مخصوصا در مورد اروپاي شرقي و نفوذ آن در آسياي ميانه بهشدت مخالف است. اما در طرف مقابل تركيه كشوري است كه مواضع خود را بسيار تغيير ميدهد و حتي نزديك شدن اين كشور به روسيه و خريد اس400 هم تلاشي در راستاي چانهزني تركها با اروپاييها و ناتو است. اما از طرفي ديگر قرار داد نظامي روسيه با تركيه اين امكان نفوذ به بازار تسليحاتي عظيم ناتو را فراهم كرده است و از آنجايي كه روسيه از سياستهاي پراگماتيك پيروي ميكند از فضاي به وجود آمده براي انعقاد قراردادهاي نظامي استفاده كرد. اما بايد تاكيد كرد كه هنوز شرايط تحويل اس- 400 به تركيه معلوم نيست ولي فكر نميكنم اين موضوع موجب افزايش چالش روسيه با ناتو و كشورهاي اروپايي شود. در ضمن بايد يادآوري كنم كه سيستم اس-400 يك سيستم دفاع موشكي است، بنابراين نميتواند چندان براي سايركشورها نگرانكننده باشد.
ملك سلمان، پادشاه عربستان به تازگي سفري به مسكو داشت و موافقتنامههاي اوليه بسيار مهمي ميان دو كشور به امضا رسيد. از طرفي گفته ميشود عربستان درخواستهايي از روسيه براي مهار ايران در منطقه داشته است، آيا مسكو حاضر است با توجه به سياست نزديكي خود به عربستان، درخواستهاي اينچنيني را بپذيرد
ميتوانم بگويم كه سياست عربستان سعودي تحت تاثير حوادث اخير در خاورميانه و مخصوصا بهتر شدن وضعيت دولت واحد در سوريه و نتيجه عمليات ايران و روسيه در سوريه تغيير يافته است. عربستان در بحران يمن گير افتاده است. از طرفي ديگر روابط عربستان و قطر نيز به يك چالش جدي منطقهاي تبديل شده است. همچنين با توجه به چالشهاي داخلي كه عربستان سعودي نيز با آن مواجه است به نفع اين كشور نيست كه وارد بحرانهاي عميقتري در اين چارچوب شود. از همين رو بيشتر شدن سطح دشمني رياض و تهران به نفع اين كشور نيست و تمايل دارد اين سطح از تنش را نيز كاهش دهد. از سوي ديگر عربستان، روسيه را به عنوان يك ميانجي در برخي بحرانهاي خاورميانه تلقي ميكند و شايد در آينده از روسيه بخواهد به عنوان ميانجي در راستاي كاهش اختلافات و دشمني با ايران قدم بردارد. اما آنچه مربوط به روسيه است، اين كشور ميخواهد ابتدا از امكانات عربستان در منهدم كردن عناصر تروريستي در سوريه استفاده كند و هم روسيه ميداند بدون تعامل با عربستان سعودي ميل به ثبات در خاورميانه امكان پذير نيست. از طرفي ديگر هم علاقهمند است با عربستان حسنتفاهم و مسائل مورد بحران داشته باشد. البته كه منافع اقتصادي زيادي در ارتباط با عربستان دارد. جذب سرمايه عربستان به روسيه از يك طرف و ادامه همكاري در تعيين بهاي نفت و تعيين سطح استخراج آن هم به نفع اوپك و هم به نفع ايران تمام خواهد شد. از طرفي نفوذ روسيه به بازارهاي خليج فارس و عربستان سعودي به مانند بازار تسليحات و مواد غذايي و بازارهاي ديگر را نيز ميتوان انعكاس سياست عملگرايي روسيه در خاورميانه دانست. از طرفي روسيه در منطقه از توازن قوا حمايت ميكند و ميخواهد با تمام كشورهاي تعيينكننده در آن روابط مناسبي برقرار كند. آنچه مربوط به خريد تسليحاتي عربستان سعودي از روسيه ميشود، بعضي توافقها به امضا رسيده است. اما در تحويل اس400 به عربستان سعودي هنوز هيچ توافقي به امضا نرسيده و تنها صحبتها و توافقهاي شفاهي صورت گرفته است و هنوز شرايط تحويل آن مشخص نيست.
البته به نظر من حضور پوتين در تهران جواب به سوال شماست. چرا كه در هر صورت روسيه قبول ندارد كه نقش ايران در منطقه كاهش يابد و نميخواهد روابط خود با عربستان به ضرر روابط روسيه و ايران تمام شود و اكنون روسيه حاضر نيست اين سطح بالا و محكم روابط با ايران را كاهش دهد. هرچند شايد از طرف عربستان مساله مهار ايران مطرح شده باشد اما انعكاس چنين موضوعي را در روابط مسكو-تهران نميبينيم چرا كه هيچ تغييري در اين چارچوب صورت نگرفته است.
روسيه در طول سالهاي اخير مانور زيادي روي اتحاديه اوراسيا داد كه ايران نيز مذاكراتي در اين راستا براي پيوستن به آن آغاز كرد، سرانجام اين اتحاديه به كجا رسيد
اين موضوع تبديل به يك مشكل براي روسيه شده است. هرچند متخصصان عقيده دارند كه اين اتحاديه ايده بسيار خوبي بود و ابتدا بين روسيه، بلاروس و قزاقستان مطرح شد و اجراي اين پروژه بين اين سه جمهوري آغاز شده است. اما گسترش اين اتحاد و جذب اعضاي جديد هنوز اتفاق نيفتاده است. زيرا بين جمهوريهاي سابق شوروي به خصوص در آسياي ميانه مشكلات زيادي وجود دارد و مستقيما مربوط به تمايل بيشتر آنها به حاكميت و مشكلات اقتصادي آنها دارد. با اين وجود در پروژههاي اتحاديه اوراسيا تصميمات خوبي مربوط به رفع موانع گمركي و انتقال نيروي كار و كالا صورت گرفت اما اقتصاد غيررسمي و قاچاق در كشورهاي آسياي ميانه به حدي زياد است كه نميتوانند اين تصميمها را اجرا كنند و جنگ اصلي بين قاچاقچيان و دولت در جريان است. از همين رو اين دولتها هنوز آماده اجراي قواعد قانوني و رسمي را در كشورهاي خود اجرا كنند. اما به نظر من اتحاديه اوراسيا در اين چارچوب بازارهاي مناطق آزاد بسيار موفقيتآميز عمل كند. اگر قدم به قدم پيش بريم راه خوبي انتخاب شده است و رفته رفته كشورها ميتوانند به يك همكاري خوب در اين چارچوب درست پيدا كنند. ولي بايد تاكيد كنم كه نبايد ابعاد سياسي اين اتحاديه بر ابعاد اقتصادي آن ارجحيت داشته باشد، ولي متاسفانه، در حال حاضر منافع سياسي بر اتحاديه سايه انداخته است. اما آنچه مربوط به ايران است، به نظرم همكاريهاي ايران (عضو آينده اين اتحاديه) و ارمنستان (عضو فعلي اتحاديه) در چارچوب اتحاديه اوراسيا، ميتواند منجر به ايجاد مناطق تجاري آزاد در مرز دو كشور شود و به همكاريهاي بيشتر اقتصادي سودمند با كشورهاي اين اتحاديه و به خصوص روسيه كمك ميكند.
به عنوان سوال آخر، روسيه در بحرانيترين شرايط در روابط با امريكا پس از فروپاشي شوروي به سر ميبرد، آيا اين موضوع نميتواند روي حل پروندهاي مانند سوريه تاثيرگذار باشد و تنش در روابط ميان دو طرف آيا نميتواند بر بسياري از پروندههاي بينالمللي نيز تاثيرگذار باشد
حتما هست. تشنجها در روابط امريكا و روسيه تاثير بسيار منفي روي حل بحران سوريه و بسياري از مشكلات بينالمللي داشته است. متاسفانه سياست امريكا ضدروسي است و همين موضوع موانع زيادي را بر سر راه رفع مشكلات بينالمللي ايجاد ميكند. روسيه مخالف يكجانبهگرايي امريكا به خصوص در خاورميانه است. روسيه طرفدار افزايش نقش كشورهاي اروپايي در عرصه بينالمللي است اما ما ميتوانيم اشارهاي داشته باشيم كه دشمني روسيه و امريكا كه امروز شاهد آن هستيم اشتراك منافع آنها را پنهان ميكند. روسيه و امريكا هرچند ظاهرا با يكديگر دشمني دارند و مواضع مخالفي با يكديگر دارند اما مهمترين نقطه اشتراك آنها در مبارزه با تروريسم و افراط گرايي است. در هر صورت ادامه بيثباتي و جنگها و بحرانهاي متعدد در خاورميانه نه به نفع روسيه و نه امريكا است. هر دو كشور نيز آن را ميدانند. اما آنچه در روابط دوجانبه مسكو- واشنگتن شاهد آن هستيم، انعكاس اختلافات داخلي امريكا و تاثير آن بر دولت و رييسجمهور امريكاست.