دلارهاي نفتي، امريكا را به برخورد گزينشي با القاعده واداشت
اسناد بيقاعده
سارا معصومي
اسامه بنلادن، بنيانگذار القاعده، مردي كه جهان بيشتر او را با عنوان معمار حادثه تروريستي يازدهم سپتامبر سال 2001 ميشناسد، شش سال پس از مرگش همچنان خبرساز است. مردي كه نامش در ليست 10 چهره تحت تعقيب افبيآي بود در ماه مه سال 2011 در پاكستان كشته شد اما متولد عربستان سعودي به تاريخ 10 مارس سال 1957 بود. اسامه بنلادن سالهاي پاياني عمر خود را در تعقيب و گريز گذراند اما دوران كودكي، نوجواني و جوانياش در عربستان سعودي گذشته بود. فرزند ميليونري بود كه با فقر بيگانه بود اما از فقر جوانان جهان عرب براي شكل دادن يكي از مرگبارترين گروههاي تروريستي استفاده كرد. تحصيلكرده بود و از عربستان سعودي بار سفر به پاكستان و سپس افغانستان بسته بود تا مقابل سربازان اتحاد جماهير شوروي سابق بايستد. بذر تولد القاعده را در سال 1988 كاشت اما اين گروه تروريستي هنوز سالها پس از مرگش راهش را كم و بيش ادامه ميدهد. اعلام جنگ عليه ايالات متحده دستپخت وي بود كه در نهايت به ماجراي تروريستي يازدهم سپتامبر 2001 در خاك ايالات متحده منتهي شد. جورج بوش، رييسجمهور وقت ايالات متحده براي شكار بنلادن در سال 2001 به افغانستان رفت اما اين باراك اوباما، رييسجمهور سابق بود كه در سال 2011 موفق شد وي را شناسايي و فرمان مرگش را صادر كند. تروريست 25 ميليون دلاري در خانهاي محقر شناسايي شد و با شليك گلولهاي داستان زندگياش پايان يافت. اسامه بنلادن چگونه به تروريست شماره يك جهان بدل شد ؟ علايقش چه بود ؟ زندگي خانوادگي و عاطفياش چگونه پيش رفت؟ چرا در غربت جان داد و با چه كساني ارتباطهاي مادي و معنوي در اين سالها داشت ؟ چه كشورهايي او را پذيرفتند و در چه سرزمينهايي حضورش هيچگاه تحمل نشد؟
سازمان اطلاعات مركزي امريكا (سيا) تاكنون در چند دوره اسناد متفاوتي مربوط به اسامه بنلادن و زندگي مخفيانهاش را منتشر كرده است. نخستين جرقهها براي انتشار بسته جديدي از اسناد مربوط به اسامه بنلادن را مايك پمپئو، مدير سيا ماه پيش در كنفرانسي در واشنگتن زد. وي در آن زمان وعده انتشار اسنادي را داد كه اطلاعات روشنتر و موثقتري در مورد روابط القاعده با ايران را در اختيار افكار عمومي ايالات متحده قرار ميدهد. مردي كه به ايرانستيزي و تلاش براي تغيير نظام در ايران شهرت دارد تاكيد كرده بود كه روابط و تماسهايي ميان ايران و القاعده وجود داشته است. پمپئو حتي پا را از ادعا نيز فراتر نهاده و تاكيد كرده بود كه در دورهاي ايرانيها با القاعده همكاريهايي داشتهاند. با وجود آنكه در اسناد طبقهبندي شده تازه منتشر شده نام ايران ظاهرا چندين بار به چشم خورده است اما اهل فن ميگويند كه زمان انتشار اين اسناد و انتخاب گزينشي اطلاعات داده شده براي هدف قرار گرفتن يك كشور خاص نميتواند در بازه زماني فعلي بيمعنا باشد. ۴۷۰ هزار فايل تازه كه گفته ميشود همگي شش سال پيش و هنگام يورش به محل اختفاي اسامه بنلادن، رهبر القاعده، در ابت آباد پاكستان به دست آمده است اخيرا منتشر شدهاند. تصاويري از صفحات يادداشتهاي روزانه اسامه بنلادن، ويدئوي عروسي پسر كوچكش، حمزه كه تاكنون چهره وي در دوره جوانياش ديده نشده بود، فايل فيلمها و موسيقيهايي كه اسامه بنلادن آنها را ديده يا به آنها به طور مرتب گوش ميداده است، فيلمهايي از فرزندان و نوههاي وي در حال بازي با لباسهاي سنتي و دستنوشتههاي بنلادن در دفترچه يادداشت شخصياش همگي زوايههاي جديدي از زندگي او را نشان داده است.
محورهاي اسناد منتشر شده
مرگ اسامه بنلادن در سال 2011 را ميتوان آغاز تضعيف جريان القاعده دانست اما همزمان بايد گفت كه اين جريان از 16 سال جنگ جان سالم به دربرده است. بنلادن مشتاق شكل دادن حمله تروريستي ديگري در امريكا در قد و قامت حادثه 11 سپتامبر بود اما نه تنها نتوانست اين رويا را جامه عمل بپوشاند بلكه القاعده در چندسال اخير رهبران بسياري را از دست داده است. اما القاعده در اين سالها به از دست دادن مردان اصلي خود عادت كرده و توانسته جا پاي خود را در كشورهايي بازكند كه تا پيش از سال 2001 در آن نقاط بستر مناسبي براي رشد و نمو پيدا نكرده بود. امروز نيروهاي القاعده از غرب آفريقا تا جنوب آسيا حضور دارند. اما مهمترين محورهاي اسناد منتشر شده جديد چيست ؟
1- جهان براي نخستينبار چهره حمزه بنلادن در سالهاي جوانياش را ديد.
2- جهان براي نخستينبار تصاوير دستنوشتههاي مرد شماره يك القاعده را ميبيند و از نزديك با آنچه وي تجربه كرده آشنا ميشود.
3- بنلادن زمان مرگ همچنان رهبري كامل شبكه فعال جهاني القاعده را برعهده داشته است.
4- اسناد (ادعايي) جديدي درباره رابطه القاعده با ايران افشا شده است.
5- اطلاعاتي درباره نقش القاعده در شدت گرفتن جريانهاي شبه نظاميگري در عراق براي نخستينبار منتشر شده است.
6- رابطه سيستمهاي اطلاعاتي – امنيتي و نظامي پاكستان با القاعده از دريچههاي جديدي مشخص شده است.
ثبت ادعاي بدون سند درباره ايران
مطالعه دقيق و برآورد دادههاي بيش از 470 هزار فايل جديد به بازه زماني چندساله نياز دارد با اين وجود بنياد دفاع از دموكراسي كه يكي از پايههاي اصلي آن مبارزه با جمهوري اسلامي ايران است در بررسي ارتباط ميان اسامه بنلادن و ايران پيشتاز شده و ادعاهايي را درباره اين رابطه مطرح كرده است. اين بنياد در نشريه لانگ وارژورنال در اين باره نوشته است: رابطه ايران با القاعده 19 صفحه را در فايلهاي تازه يافت شده به خود اختصاص داده است. نويسنده اين مطالب در بخشهايي از آن ادعا كرده كه ايران به برخي از برادران سعودي در القاعده پيشنهاد پول، تسليحات يا آموزش در كمپهاي حزبالله لبنان را داده است و در ازاي آن از آنها خواسته كه منافع امريكا در عربستان سعودي و منطقه خليج (فارس) را هدف قرار دهند. براساس اسنادي كه نويسندگان اين بنياد ميگويند به آن دسترسي داشتهاند ايران براي برخي اعضاي القاعده به راحتي ويزا صادر كرده و به تعدادي از آنها نيز پناه داده است. در بخشهايي از اين اسناد ادعا شده كه القاعده مفاد توافقي را كه با ايران داشته زيرپاگذاشته است و در نهايت ايران اندك اندك برخورد با اعضاي اين شبكه تروريستي را آغاز كرده و برخي از چهرههاي فعال آنها در داخل كشور را بازداشت ميكند. نويسنده اسناد هيچ مدركي براي ادعاهاي خود ارايه نكرده اما مينويسد كه القاعده در جنگ با ايران نبوده و با توجه به اينكه هر دو دشمن امريكا بودند اشتراك منافعي نيز براي خود با ايرانيها قائل بوده است. در ادامه ادعاها درباره رابطه ايران با القاعده نوشته شده كه دو طرف در بازهاي از زمان به اختلافهاي جدي با هم برخورد كردهاند. در دورهاي نيز رهبر القاعده نامهاي به رهبر ايران مينويسد و خواهان آزادي برخي اعضاي خانواده خود ميشود كه در ايران در حبس بودند. در برخي از فايلهاي منتشر شده ديگر ادعا شده كه القاعده يك ديپلمات ايراني را ميربايد تا بتواند او را با نيروهاي خود كه در ايران در زندان بودند مبادله كند. براساس برخي اسناد، بنلادن شخصا برنامههايي براي مبارزه با نفوذ ايران در خاورميانه داشته چرا كه آن را مخرب ميدانسته است. با اين وجود هرگاه پاي تهديد ايران به ميان آمده بنلادن با احتياط برخورد كرده است. نويسنده اين اسناد باز هم بدون منتشر كردن هيچ گونه مدرك، صرفا ادعا كرده كه ايران با وجود اختلافهاي عميقي كه با القاعده داشته اما همچنان از تامينكنندگان مالي نيازهاي اين گروه بوده است.
16 سال تلاش براي ايجاد ارتباط ميان ايران والقاعده
انتشار اسناد ادعايي درباره رابطه ايران و القاعده در رسانههاي متفاوت بينالمللي بازتابهاي بسياري داشت و البته در تمام اين رسانهها به زمان انتشار اين اسناد نيز اشاره شده است. رسانه امريكايي ايبيسي در تحليلي در اين باره مينويسد: امريكاييها پيش از اين ادعا كرده بودند كه ايران از گروه تروريستي القاعده حمايت ميكند و به نظر ميرسد كه اين اسناد در مقطع زماني فعلي منتشر شد تا بر آن مدارك صحه بگذارد. برداشت خلاصه و مفيد از اين گزارش اين است كه هرگروهي كه قصد حمله به منافع امريكا را داشته مورد حمايت ايران قرار گرفته است. نكته جالب توجه اين است كه سازمان اطلاعات مركزي امريكا (سيا) پيش از انتشار رسمي اين اسناد نسخهاي از آن را در اختيار بنياد دفاع از دموكراسي موسوم به FDD قرار داده است؛ بنيادي كه بهشدت منتقد رفتارهاي ايران و البته توافق هستهاي با ايران است. انتشار اين اسناد در حالي رخ ميدهد كه دونالد ترامپ پايبندي ايران به توافق هستهاي را تاييد نكرده و البته دولت وي بابت دخالت روسيه در انتخابات رياستجمهوري سال 2016 نيز بهشدت تحت فشارهاي داخلي قرار دارد. تاريخ گزارش 19 صفحهاي درباره رابطه القاعده با ايران به سال 2007 بازميگردد. هنوز مشخص نيست كه آيا بخشهايي از اين 19 صفحه در تاريخ جديدتر منتهي به 2011 نوشته شده يا نگارش آنكه در سال 2007 بوده در همان سال به پايان رسيده است.اي بيسي در بخشهاي ديگري از اين گزارش مينويسد: كميته بررسي حادثه 11 سپتامبر 2001 پيش از اين ادعا كرده بود كه مقامهاي ايران در القاعده در سال 1991 يا 1992 با هم در سودان ملاقات كردهاند. اين كميته ادعا كرده بود كه برخي از اعضاي القاعده در كمپهاي حزبالله لبنان آموزش ديدهاند، ادعايي كه هيچگاه تاييد نشد. هرچند كه تاكنون تاريخي درباره آغاز زمان روابط ايران و القاعده يا نقطه پايان آن مطرح نشده اما پيش از اين نيز برخي نهادهاي اطلاعاتي امريكا ادعا كرده بودند كه تا پيش از حادثه يازدهم سپتامبر 2001، ايران به شبه نظاميان القاعده اجازه عبور از مرزهايش بدون مهر ورود و خروج بر روي پاسپورتهاي آنها را ميداده است. اين ادعا نيز هيچگاه با مدرك بيان و تاييد نشد. با وجود اين ادعاها كميسيون مربوط به تحقيق و تفحص درباره حادثه يازدهم سپتامبر هيچگاه نتوانست مدركي پيدا كند كه نشان دهد ايران يا حزبالله لبنان در جريان حملات يازدهم سپتامبر بودهاند.
انتشار گزينشي بخشي از تاريخ با اهداف سياسي
يك پژوهشكده مطالعاتي – تحقيقاتي امريكايي (thinkprogress) در اين باره مينويسد: درحالي كه تنشهاي ميان ايران و امريكا بر سر توافق هستهاي ايران با 1+5 بالاگرفته است، زمان انتشار اسناد سيا كه بخشهايي از آن درباره رابطه ايران با القاعده است نشان ميدهد كه تصميم براي اين انتشار سياسي بوده است. البته كه خبر جديدي نيز در خلال انتشار اين اسناد منتشر نشده است. سازمان سيا ابتدا اين اسناد را در اختيار بنياد دفاع از دموكراسي موسوم به FDD قرار داده است. اتاق فكر متعلق به محافظهكاران كه همواره منتقد ايران در هر پروندهاي بوده است. ذات در اختيار اين نهاد قرار دادن اسناد طبقهبندي شده سيا نشان از سياسي كاري در اين روند دارد. قرار است جزييات به گونهاي مطرح شوند تا ايران تهديدي براي امنيت ملي امريكا و امنيت متحدانش نشان داده شود. يك استاد دانشگاه در اين باره ميگويد: شايد جزيياتي كه گفته ميشود در اين اسناد منتشر شده براي برخي از مردم عامه امريكايي جذاب يا تازه باشد اما نه شركاي امريكا در اروپا و نه روسيه و چين براي نخستينبار نيست كه چنين جزيياتي را ميشنوند. اگر هدف از انتشار اين اسناد تاثيرگذاري بر متحدان اروپايي امريكا بوده بايد گفت كه اين هدفگذاري از هماكنون به شكست منتهي شده است. علاوه بر اين، انتشار اين اسناد بر نگاه روسها به ايران نيز تاثيري نخواهد داشت. روسيه، چين و كشورهاي اروپايي از شركاي امريكا در جريان مذاكرات هستهاي با ايران هستند و در 9 ماه گذشته تلاش گستردهاي را براي منصرف كردن امريكا از پاره كردن برجام يا خروج از توافق هستهاي با ايران به كار گرفتهاند. برخي از تحليلگران ميگويند كه انتشار اين اسناد در اين مقطع زماني تلاش براي متقاعد كردن اعضاي 1+5 براي ايستادن در كنار امريكا در راستاي تشديد فشار بر ايران است. يك كارشناس ديگر مسائل ايران در اين باره ميگويد: اين اسناد منتشر شد تا افكار عمومي را با نگاه دولت ترامپ به ايران همراه كند. اكنون سوال اينجاست كه اگر دولتهاي متفاوت در امريكا اعتقاد داشته و دارند كه ايران با القاعده در ارتباط وسيع بوده چرا تاكنون اين مساله را مخفي نگه داشتهاند؟ چرا دولتهاي قبلي تاكنون در اين باره سكوت كرده بودند؟
به گزارش «اعتماد»، ايران همواره هرگونه ادعايي درباره رابطه با القاعده را رد كرده و در داخل ايران نيز انتشار اين اسناد با عنوان پروژه جديد ايرانهراسي شناخته ميشوند. ايران هنگام حمله امريكا به افغانستان در سال 2001 به اين كشور كمك كرد اما بعدها جورج بوش، رييسجمهور وقت ايالات متحده نام ايران را در ليست محور شرارت خود قرار داد. شمارش معكوس در كنگره امريكا براي تعيين تكليف فرجام برجام و تحريمهاي هستهاي ايران آغاز شده است و اين در حالي است كه چهرههاي سياسي و امنيتي در امريكا به اين نتيجه رسيدهاند كه واشنگتن بايد در برجام باقي بماند اما با توسل به دو ادعاي فعاليتهاي مخرب منطقهاي ايران و آزمايشهاي موشكي غيرمجاز اين كشور عرصه را بر تهران تنگتر كند. دو عرصهاي كه شايد اروپاييها نيز در پيوستن به امريكا در اين دو حذر نكنند. دولت ترامپ با انتشار گزينشي اسناد مربوط به روابط اسامه بنلادن، انگشت اتهام را از سوي عربستان سعودي كه مادر مادي و معنوي جريان القاعده بود و عاملان حادثه يازده سپتامبر نيز شهروند اين كشور بودند، دور و تلاش ميكند براي ايران هزينهسازي كند.
تلاش براي تعميم «مجوز ۲۰۰۱» به ايران
رضا نصري، حقوقدان و تحليلگر مسائل سياست خارجي در تازهترين تحليل خود درباره دلايل تلاش دولت جديد امريكا براي ايجاد ارتباط ميان القاعده و ايران مينويسد: در قانون اساسي امريكا، «فرماندهي كل قواي نظامي» برعهده رييسجمهور است. اما وظيفه اعلان جنگ، نظارت بر جنگ و مديريت (مالي) آن - مطابق قانون اساسي و مطابق قانوني كه متعاقبا توسط كنگره به تصويب رسيد - به قوه مقننه سپرده شده است. در نتيجه، براي اينكه رييسجمهور ايالات متحده از نيروي نظامي خود به صورت وسيع استفاده كند، رسم است كه كنگره مجوزي تحت عنوان «مجوز استفاده از نيروي نظامي» (موسوم به AUMF) تصويب كند تا چارچوب جنگ و بعضا مدت زمان آن را تعيين كند. اما در سال ۲۰۰۱ - بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر - بدعت جديدي در اين حوزه پايهگذاري شد. در سال ۲۰۰۱، كنگره امريكا مجوزي به تصويب رساند كه مطابق آن دولت امريكا ميتواند براي سركوب كساني كه مسوول عمليات تروريستي ۱۱ سپتامبر بودهاند - و همچنين كساني كه به آنها پناه ميدهند يا به نحوي به آنها «كمك» ميكنند - از نيروي نظامي استفاده كند. به عبارت ديگر، در بحبوحه فضاي هيجاني ۱۱ سپتامبر، كنگره امريكا جملات و فرمولبندي اين مجوز را به گونهاي انتخاب كرد كه در عمل دولت بتواند دامنه اين مجوز جنگ را به سازمانها، افراد و مناطق جغرافيايي مختلف بسط دهد و آنطور كه صلاح ميداند با نيروي نظامي خود وارد عمل شود. از آن موقع تا امروز، همين «مجوز ۲۰۰۱» براي انجام عمليات و ورود نظامي امريكا به ۱۴ كشور مختلف - از جمله افغانستان، عراق، يمن، فيليپين، اتيوپي، سومالي، كنيا و حتي سوريه - مورد استناد قرار گرفته است. در همه اين موارد نيز كافي بوده دولت امريكا نشان دهد گروه مورد هدف او به نحوي به القاعده يا طالبان «منتسب» بوده است. در نتيجه، اينكه سازمان سيا به مديريت يك فرد ضدايراني و جنگطلب - به توصيه لابيهاي خاص مانند FDD - در ماههاي اخير بهشدت در پي اثبات نسبت و ارتباط ميان ايران و القاعده بوده و اخيرا نيز «اسنادي» براي اثبات اين ارتباط منتشر كرده، به هيچ عنوان اتفاقي نيست. اين جريانها، كه از موانع موجود براي اخذ مجوز جديد براي استفاده از نيروي نظامي عليه ايران مطلعاند، در پي زمينهسازي براي تعميمِ «مجوز ۲۰۰۱» به ايران هستند تا از اين طريق راه را براي برخورد نظامي دولت ترامپ با ايران هموار كنند. علاوه بر اين، آقاي پومپئو (رييس جديد سيا) و جريانهاي ضد ايراني اين «اسناد» را زماني منتشر ميكنند كه بحث داغي در صحنه سياسي امريكا براي تمديد يا تجديد «مجوز ۲۰۰۱» برقرار است. در نتيجه، آنها اميد دارند از طريق انتشار اين اسناد احيانا بر زبان و فرمولبنديهاي «مجوز جديد» تاثير بگذارند.