چهار برداشت از يك واقعه
شايد سيزده آبان تنها حادثه بعد از انقلابي بود كه تا اين حد بر سر آن اجماع وجود داشت. جز معدودي چهره سياسي و فرهنگي و فكري، در عمل وفاقي سراسري در اين باره وجود داشت؛ بطوريكه حتي در مقوله مهمتري مانند جنگ نيز جرياني مانند مجاهدين خلق موضع به كل متفاوتي را اتخاذ ميكند اما حادثه سيزده آبان به طور قطع يك استثناي فراموشناشدني در بعد از انقلاب اسلامي است. درباره چند و چون شكلگيري اين اجماع تئوريهاي مختلفي بيان شده كه برخي از اين تئوريها از خلال مطالعه مصاحبهها و اسناد تاريخي اين حادثه استخراج شده است كه در ادامه ميآيد:
تئوري اول
جوشش انقلابي
بر مبناي اين تئوري، اين تصميم ناشي از جوشش انقلابي جوانان بود و اين هيجان متاثر از خاطره جمعي ايرانيان از امريكا در كودتاي 28 مرداد، حادثه 17 شهريور و... بود كه حمايتهاي امريكا در نهايت منجر به شكست حركت مردمي شده بود. بر مبناي اين رويكرد هدف آنها تسخير سفارت نبود بلكه ضرب شستي از سوي جوانان انقلابي بود تا شاه به ايران بازگردانده شود. چنانچه جواد مظفر- از فعالان تسخير سفارت- در گفتوگو با نشريه صدا ميگويد: «فقط شور انقلابي بود.» وي در ادامه ميگويد «از نگاه ما كه در سفارت بوديم در روز اول هنوز اتفاق ويژهاي رخ نداده بود و دركي از رويداد بيروني نداشتيم ونميدانستيم اشغال سفارت و گروگان گرفتن ديپلماتهاي يك كشور يعني چه.» موسوي خوئينيها در ديداري كه با دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاه تهران دارد در همين رابطه ميگويد «طولاني شدن زمان اشغال لانه و پيامدهايش، با اراده و اختيار دانشجويان نبود. اين قضايا معلول سلسله حوادثي است كه پس از تسخير سفارت، پي در پي رخ داد و مانع تصميم عاجل شد.»
تئوري دوم
سقوط امپرياليسم
اين حركت، اقدامي متاثر از فضاي ضد امپرياليستي آن دوران بود. در راستاي اين فضاي ضد امپرياليستي جريانهاي چپ سطح مطالبات مردم را بالا ميبردند و دانشجويان خط امام داخل سفارت نيز تحت تاثير امواج مطالبهگري مردم قرار داشتند و سطح مطالبات را از امريكا و دولت بالا ميبردند به همين دليل ماجرايي كه قرار بود 48 ساعته ختم شود 444 روز به طول انجاميد و مطالبه از عدم دخالت امريكا در روند انقلاب، به استرداد شاه و سپس محاكمه اقدامات امريكا در حكومت پهلوي در نهايت برگزاري دادگاه براي نظام امپرياليستي امريكا
ختم ميشود.
جريانهاي چپ از شعار «تداوم انقلاب» استفاده ميكردند. گروههاي چپ نيروهاي خود را شبانهروز در خيابان طالقاني كه سفارت در آنجا واقع شده بود سازماندهي ميكردند حتي در خاطرات برخي از فعالان آمده، جريانهاي چپ ديگهاي غذا به محل سفارت ميبردند و در بين حاضران غذا توزيع ميكردند.
تئوري سوم
امريكا بيخبر نبود
طبق اين تئوري امريكا از احتمال گروگانگيري بياطلاع نبوده است. شاهد اين تئوري نامهنگاري ساليوان، سفيرامريكا در ايران است. ساليوان در اين نامه در خصوص گروگانگيري گمانهزني كرده است. مدافعان اين تئوري به مصاحبه و سخناني از مسوولان وزارت خارجه امريكا استناد ميكنند كه از وقوع گروگانگيري در پي پناه دادن به شاه ايران احتمال داده شده است. سناريونويسان امريكا به دنبال كسب منافعي در ايجاد يك هيجان در جامعه بودند كه آن را به دست آوردند. مدافعان اين تئوري در درجه اول به آزاد شدن وام چهار ميلياردي چيسمنهتن است و در درجه بعدي، پيروزي جمهوريخواهان امريكا در انتخابات رياستجمهوري امريكا بود كه گروگانگيري نقش مهمي در اين پيروزي داشت. محمدتوسلي از جمله باورمندان به اين تئوري است او براي تاييد اين تئوري يادآور ميشود، قطع رابطه و تعطيلي سفارت امريكا در ايران از جانب كشور ما نبوده است. توسلي باور دارد اگر سفارت براي امريكا مهم بود براي بازگشايي آن تلاش ميكرد نه تعطيلي آن.
تئوري چهارم
هدف دولت موقت بود
هدف از اين اقدام ضربه زدن به دولت بود. مدافعان اين تئوري به سلسله حوادثي اشاره ميكنند كه در روزهاي قبل از 13 آبان اتفاق افتاده است.آنها يادآور ميشوند بعد از مذاكره بازرگان و يزدي و چمران با برژينسكي در حاشيه سالگرد پيروزي انقلاب الجزاير، جوي مخالف عليه بازرگان به وجود آمده بود. آنها متذكر ميشوند در پي اين اتفاق حزب جمهوري اسلامي بيانيه ميدهد، چپها و حزب توده و مجاهدين خلق نيز موضعگيري ميكنند. در همين رابطه 4 دي ماه 58 در برنامه تلويزيوني دو دانشجو عليه نهضت آزادي افشاگري ميكنند. با وجود آنكه دانشجويان از بازرگان عذرخواهي ميكنند اما اين عذرخواهي تاثيري در نتيجه كارشان نداشته و دولت موقت تضعيف ميشود. بازرگان در كتاب «انقلاب ايران در دو حركت» مينويسد: «افشاگريها كه عمده و عمدا عليه دولت موقت، به بهانه جاسوسي آقاي عباس اميرانتظام بود متعاقب اشغال سفارت امريكا»؛ وقتي دولت موقت استعفا داد، نشريات چپ اين تصميم را «سقوط دولت موقت» و معلول اشغال سفارت وانمود كردند .