• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3947 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۴ آبان

شيراني، مراد تمام نسل‌هاست

بالرين مجروح

وحيد جعفري*

مرادعلي شيراني نمونه بارز يك قهرمان ملي است. او علاوه بر اينكه به عنوان يك قهرمان توانسته در عرصه بين‌المللي براي كشورمان كسب افتخار كند در قالب يك سرباز نيز براي وطن، جانش را -كه با ارزش‌ترين دارايي يك انسان است- به كف دست گرفته و در ميدان جنگ قهرمانان جنگيده و در نهايت دو پاي خود را از دست داده و با مجروحيت نخاع، دين خود را به مام ميهن ادا كرده است، از همين رو او را مي‌توان يك الگوي زنده به تمام معنا، براي تمام نسل‌ها معرفي كرد و صداقت و تفكراتش را ستود. اما سهم او و امثال او از سفره انقلاب -كه برايش ازخود گذشتي كرده‌اند- چه بوده؟! اويي كه هر آنچه داشته براي ما بر طبق اخلاص گذاشته است؛ اما امروز علاوه بر پاهايش كه از دست داده، برخي از آرمان‌هايي را هم كه به خاطرشان، پاهايش را در ميدان جنگ جا گذاشته نيز تحقق نيافته مي‌بيند، تا در صفحه فيس‌بوكش كه تنها ابزار او براي رساندن صدايش به گوش مردم و مسوولان است، گله كند از زمين و زمان و از روي صندلي چرخ‌داري كه همدم گاه و بي‌گاه ۳۰ سال اخيرش بوده، اعتراض كند به وضعيت موجود و فرياد بزند كه در اين برهه از زمان بيش از هر وقت ديگري نگران جامعه ايراني است. واقعا زندگي‌هاي ما به كدام سمت رفته كه اين گونه بي‌تفاوت شده‌ايم نسبت به آنهايي كه از جان‌شان براي‌مان مايه گذاشته‌اند؟ كجاست آن شور انقلابي. غرق در كجاي زندگي شده‌ايم كه قهرمانان واقعي وطن را به دست فراموشي سپرده‌ايم.  دلنوشته او را خوانده‌ايد؟ اگر جامعه ايراني آخرين نوشته او را در صفحه فيس‌بوكش خوانده و از خدا به خاطر اين بي‌تفاوتي -كه امروز بر جامعه حكمراني مي‌كند- هزار بار آرزوي مرگ نكرده، بايد حتما به حالش تاسف خورد و نگران‌تر از هر زمان بود. شيراني كه يك سال قبل از انقلاب همچون بالريني قهار روي تشك‌هاي مسابقات جهاني با به اجرا گذاشتن نمايشي از كشتي ايراني به مدال برنز رشته فرنگي رسيده بود، حالا حتي به كمك عصا هم نمي‌تواند قدم از قدم بردارد و ويلچرنشين مطلق شده است، چرا كه سال ۶۱ در عمليات بيت‌المقدس پاهايش را داد تا فرداي آن روز خرم‌شهر آزاد شود.
 حالا او از آن جسم بي‌ريا تنها ۲۵ درصدش را دارد و وضعيتش روز به روز وخيم‌تر هم مي‌شود و ما بي‌رحم‌تر از هر زمان وا مانده‌ايم كه آن ۲۵ درصد را هم نداشته باشد تا بگويم «چه زود دير مي‌شود!». او جوان بود و ملي‌پوش؛ اما به خاطر باورهايش از روياهايش دست كشيد راهي جبهه شد، پا داد (!) و برگشت تا سه سال بعد شود رييس فدراسيون كشتي در دوراني كه هر روز يك رييس و سرپرست بالاي سر خود مي‌ديد؛ اما خيلي زود بركنار شد، چرا كه برخلاف دستورالعمل سازمان تربيت‌بدني اين اجازه را به كشتي‌گيران ايراني داد تا راهي ميدان شده و با نمايندگان امريكا و آفريقاي جنوبي -كه از مبارزه با آنها منع شده بودند- رقابت كنند. البته ماندن چند كشتي‌گير جوان در كشور آلمان كه ميزبان رقابت‌هاي جهاني ۱۹۸۶ بود، نيز مزيد بر علت شد. هرچند اين افراد بعدها به ايران بازگشتند؛ اما همين موارد كافي بود تا شيراني را از رياست فدراسيون كشتي بردارند.  حالا حال پهلوان مراد خوب نيست؛ طبق اعلام خودش خبري هم از بنياد جانبازان نيست كه به قهرمانان جنگ رسيدگي كند و مرهم كوچكي باشد براي دردهاي بزرگ‌شان. اعضاي فدراسيون كشتي چندي پيش به همراه پيشكسوتان خود به خانه شيراني رفتند و با قهرمان و رييس اسبق اين رشته ديدار كردند؛ محمود گودرزي، وزير سابق ورزش هم كه خود از دوستان و هم دوره‌اي‌هاي شيراني بوده و در يك مقطع كشتي مي‌گرفتند، زماني كه وزير بود به سراغ رفيق قديمي خود رفت و با او ملاقات كرد؛ اما اين روزها كه پهلوان درد روي درد مي‌گذارد خبري از وزارت ورزش و بنياد جانبازان نيست و كسي از آن سبك‌وزن نترس ميدان رقابت و جنگ خبري نمي‌گيرد و تنها جامعه كشتي در همراهي با مرادعلي شيراني دلنوشته‌اي را منتشر كرد تا حمايت خود را از اين پهلوان بزرگ و قهرمان ملي ايران نشان دهد. از دوستان و آشنايان شيراني هم كه سوال مي‌كنيم، مي‌گويند پهلوان مراد اهل كمك گرفتن، اهل مصاحبه و خودنمايي نيست و به هيچ‌وجه دوست ندارد زير دين كسي باشد، او خود كمك‌رسان است و حالا هم كه معترض شده تنها به خاطر حقي است كه احساس مي‌كند از او و ديگر جانبازان جنگ ضايع شده است. او فقط حق خود را به عنوان يك جانباز مي‌خواهد، همين.
*روزنامه‌نگار

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون