فروختن گنجشگ رنگ شده بهجاي قناري
وقتي اين اشتباه پيش ميآيد ديگر نه خود بيمارستان رواني معني ميدهد، نه تمام شخصيتهاي حاضر در آن. تمامي ماجراها حول سه شخصيت رخ ميدهد اما ريشه اصلي آن در شخصيت برادر است كه پرداختي روي آن صورت نميگيرد.
اين برادر با بازي پولاد كيميايي، زندگي مشترك برادرش را تحت تاثير قرار داده، روي برادرش با بازي نويد محمدزاده نفوذ زيادي دارد، همسر برادرش از او ميترسد و همه اينها را نه با تصوير و نه با پرداخت بلكه با ديالوگهاي نصف و نيمه و نگاههاي خيره و بيدر و پيكر، ميتوان متوجه شد. به نظر، اين شخصيت مهم بايد بيشتر پرورده و بارور ميشد نه اينكه با سكانسي سطحي و ديالوگي سطحيتر مطرح شود. اين رويكرد به عجيب و غريب كردن فيلم شايد ايده خوبي باشد ولي بدون پرداخت و تفكر هيچ نتيجه مساعدي دربرنخواهد داشت و گويي ايدههاي پل سزان را اندي وارهول اجرا كند.