• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3956 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۵ آبان

در واكاوي انواع حسد

عدالت يا حسادت؟ مساله اين است!

هر چند كه حافظ گفته است «غمناك نبايد بود از طعن حسود‌اي دل/ شايد كه چو وابيني خير تو در اين باشد» و از قديم هم گفته‌اند الحسود لا‌يسود، اما حسادت رذيلتي نيست كه گريبان حاسدان را با چهار بيت شعر و دو خط پند و اندرز رها كند. كمتر حسودي با نصيحت ناصحان به ترك حسادت قيام مي‌كند. يكي از مشكلات زندگي انساني، شايد اين باشد كه حسد محصول ادراك است. درك اهميت داشته‌هاي ديگران، نخستين شرط حسادت است. كسي كه اهميت زيبايي و دانايي و ثروت و قدرت و منزلت ديگران را درك نكند، طبيعتا دچار حسادت هم نمي‌شود. يعني رذيلت حسد اول از همه محصول فضيلت ادراك است. به قول ويستن هيو اودن، شاعر انگليسي، «هرگونه خودآگاهي، بشر را به سمت حسد اغوا مي‌كند.» از سوي ديگر، حسادت اگرچه في‌نفسه رذيلت است، اما گاه موجب تلاش آدمي مي‌شود براي رسيدن به بام بهروزي. چه بسيار انسان‌هايي كه حسادت، دينام دويدن‌شان در مسير موفقيت و پيشرفت بوده است. خلاصه اينكه، نيكي و بدي كه در نهاد بشر است، گاه چنان به هم تنيده‌اند كه جدايي انداختن ميان آنها، سخت‌تر از درانداختن ليلي و مجنون به ورطه جدايي است! رذيلت و فضيلت اگرچه دشمنان قديمند اما از قديم دشمناني دست‌درآغوش بوده‌اند و گويا اين هم‌آغوشي، خصلتي ابدي دارد. به قول مولانا: رگ‌رگ است اين آب شيرين و آب شور/ در خلايق مي‌رود تا نفخ صور. كتاب «حسد»، نوشته جوزف اپستاين، جزو مجموعه كتاب‌هاي «هفت گناه كبيره» است كه به همت كتابخانه عمومي نيويورك و انتشارات دانشگاه آكسفورد منتشر شده‌ است. اپستاين مقدمه كتاب به نقل از ايان فلمينگ، عضو تحريريه روزنامه ساندي تايمز لندن در دهه 1950، درباره هفت گناه كبيره (غرور، طمع، بي‌بندوباري، حسد، شكمبارگي، غضب، تن‌پروري) مي‌نويسد: «جهان بدون اين گناهان چقدر كسالت‌آور مي‌بود... همان‌طور كه نقاشان به رنگ‌هاي اصلي نيازمندند، ادبيات نيز براي يافتن موضوع به اين گناهان نياز دارد.» و به راستي اگر رذائل بشري در كار نبودند، نويسنده بزرگي چون داستايفسكي چقدر تهي‌دست مي‌ماند در مقام نوشتن! اپستاين همچنين رمان «عدالت در صورت» اثر ال. پي. هارتلي را مثال مي‌زند كه رماني ضد آرمانشهر است و داستان جامعه‌اي است كه همه افرادش با جراحي پلاستيك، صورتي مشابه يكديگر پيدا كرده‌اند تا كسي به زيبايي ديگري حسادت نكند. اما برابري در صورت و سيما، منشأ استيصال و نارضايتي همان مردمي شده است كه تا ديروز به متفاوت بودن چهره‌هاي يكديگر حسادت مي‌كردند. اپستاين با اينكه بحث نسبتا مفصلي را درباره منشأ حسد پيش مي‌كشد، نهايتا به ما نمي‌گويد كه حسد از كدام لايه وجود انسان نشأت مي‌گيرد. او معتقد است پيدا كردن منشأ حسد، امري ناممكن است: «منشأ حسد، درست مانند منشأ خرد، ناشناخته و رازي سر به مهر است... حسد حسي نهان است. آن قدر نهان كه خود فرد نيز غالبا از وجودش بي‌خبر است.» وي از كانت نقل مي‌كند كه حسد ضديت با خود است چون «ما را در خصوص ديدن آن دسته از خوبي‌هاي‌مان كه تحت‌الشعاع خوبي‌هاي ديگران قرار گرفته‌اند، بي‌رغبت مي‌سازد.» همچنين از نيچه نقل مي‌كند آتش انقلاب فرانسه را حسد برافروخت! اين نقل قول اپستاين از دوروتي سيرز نيز خواندني است: «حسد در بهترين حالت داستان كوهنورد است و بلندي؛ و در بدترين حالت ويرانگر- به جاي آنكه چشم ديدن خوشبخت‌تر از خود را داشته باشد، مي‌خواهد همه در كنار هم چون موجوداتي تيره‌بخت باشند.» و خود اپستاين مي‌افزايد: «حسد ذهن را مسموم مي‌سازد و به جاي آنكه نداشته‌هاي ديگران را ببيند بيشتر به داشته‌هاي ديگران چشم مي‌دوزد.» نويسنده در فصلي كه به بررسي نسبت حسد با سوسياليسم و سرمايه‌داري مي‌پردازد، نگاه چندان منصفانه‌اي ندارد اما جملاتش جالب و خواندني است! مثلا مي‌نويسد: «طمع گناه جوامع تحت سلطه نظام سرمايه‌داري است، و حسد گناه جوامع سوسياليست... مكتب ماركسيسم قواعد بسياري دارد، اما يكي از آنها برنامه انتقام جامع براي حسودان است. جز از اين روش چطور مي‌توان به باور اساسي كارل ماركس... نگريست كه شكست و ريشه‌كني... همه افراد جامعه جز طبقه كارگر را در پي دارد؟» اپستاين پس از واكاوي حسد در نمودهاي گوناگونش، آشكارترين نشانه حسد را شكل‌گيري اين سوال در ذهن فرد مي‌داند: «چرا او دارد و من نه؟» اما به نظر مي‌رسد پشتوانه اين سوال، گاهي طلب عدالت است نه حس حسادت. ولي اپستاين نابرابري را ذاتي اين جهان مي‌داند و هر گونه سوال و كوشش معطوف به كاستن نابرابري را نيز مصداقي از مصاديق حسادت قلمداد مي‌كند. در مجموع بايد گفت كتاب «حسد» اگرچه سرشار از جملاتي خواندني است، اما شايد به علت سرشت بازيگوشانه‌اش، نتوانسته است به گونه‌اي منصفانه و با دقت منطقي كافي، به مساله حسد در زندگي
انسان بپردازد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون