نقش نهادهاي مدني
در قدرتمندسازي احزاب
مصطفي درايتي
مساله احزاب در نظام سياسي و مديريتي كشور هنوز به عنوان موضوعي جدي در نظر گرفته نشده است. شاهد هستيم كه جايگاه و كاركردهاي احزاب رفتهرفته كمرنگتر ميشوندو اين فرآيند نزولي همچنان ادامه دارد. نگاهي در كشور وجود دارد كه چندان تاثيرگذاري حزب را برنميتابد. اگر احزاب كشور جايگاهي پيدا ميكنند، با موانع و مشكلاتي روبهرو ميشوند كه در عمل نميتوانند در مدت طولاني تاب آورده و نقش خود را ايفا كنند.
در كشور همواره از مشكلات مردمسالاري و دموكراسي برخوردار اما از مواهب آن بيبهره بودهايم. اگر احزاب در اين بين نقش اساسي داشته باشند، ميتوانند در كارآمد كردن نظام مديريتي كشور ايفاي نقش كنند.
اين مجموعهها عموما هزينهاي هم براي دولت ندارند. چه در بعد كادرسازي و چه در بعد نظارتي، احزاب ميتوانند موثر باشند. متاسفانه آنچنان كه بايد به مشكلات احزاب پرداخته
نميشود.
هرگاه هم به قانوني مربوط به احزاب كشور دست برده ميشود، به جاي اينكه فعاليت حزبي را روان كند، موانع را افزايش ميدهد؛ مشكلات فعاليت حزبي را بيشتر ميكند يا استقلال آنها را دچار مشكل ميكند. تا وقتي كه همه متوليان امر و مسوولان به اين امر باور نداشته باشند كه اصولا گسترش و تقويت احزاب به نفع كشور است و ميتواند كارآمدي نظام سياسي را افزايش دهد، راه به جايي نخواهيم برد. احزاب به دليل مقطعي بودن و به اين خاطر كه كار حزبي پر هزينه است، ميل و رغبت كافي براي فعاليت ندارند. كساني كه ميخواهند كار سياسي حزبي كنند، خيلي از آينده و سرنوشت حزب خود
مطمئن نيستند.
در حال حاضر در كشور فقط اسمي از احزاب داريم. اينكه در مقاطعي و فرصتهايي احزاب بتوانند اثرگذار باشند، كمكي نميكند. تا وقتي كه عزمي جدي براي كارآمدسازي احزاب وجود نداشته باشد، اين انتظار از احزاب كه بتوانند به همه ابعاد سياسي، اجتماعي و فرهنگي بپردازند، توقع بجايي نيست.
اگر همه جريانهاي سياسي بتوانند در كنار يكديگر بنشينند و در راستاي تقويت حزب كه به نفع همه آنهاست، بحث و گفتوگو كنند در آن صورت ميتوان اميد به رفع مشكلات كشور داشت. بزرگترين مانع امروز بر سر تشكيل حزب قدرتمند اين است كه هنوز مسوولان كشور به اين باور نرسيدهاند كه وجود احزاب براي كشور مفيد است.
در همه دنيا جنبههاي سياسي احزاب پررنگتر از جنبههاي ديگر است. معمولا بار مطالبات بدنه اجتماعي در شكل مقطعي آن را بيشتر نهادهاي مدني نمايندگي ميكنند؛ به عبارتي نهادهاي مدني هستند كه پايهها و لايههاي اصلي احزاب بزرگ را تشكيل ميدهند. نهادهاي مدني از جمله ان جي اوها، سنديكاها و تشكلهاي مدني هستند كه به يك مساله خاص فرهنگي، اجتماعي و زيستمحيطي ميپردازند.
احزاب قدرتمند نيز بزرگترين نقش را در حوزه سياست ايفا ميكنند؛ لذا جريان اصلاحات تاكيد دارد كه توانمندي نهادهاي مدني ميتواند كمك كند تا احزاب قدرتمند و كارآمدتر در كشور شكل بگيرد. به همان دليلي كه احزاب و گروههاي سياسي دچار ضعف هستند، نهادهاي مدني نيز چندان كه بايد و شايد نتوانستهاند جايگاه خود را پيدا كنند.
قانون احزاب جديد كه چندي پيش از سوي وزارت كشور لازمالاجرا شده است، متاسفانه هيچ نكته مثبتي كه براي كار احزاب راهگشا باشد، ندارد. گاهي احساس ميشود كه مانعتراشيها بيش از رفع موانع آن است.
در طول اين سالها شاهد بوديم كه به جاي اينكه اعتماد به بدنه اجتماعي و نهادهاي خارج از قدرت افزايش پيدا كند، هميشه نگاهها در قوانين بدبينانهتر شده است.
شاهد هستيم كه در مسير احزاب مشكل ايجاد ميشود. نهادهاي مدني وقتي ميخواهند فعاليت مستقل داشته باشند، با مانع روبهرو ميشوند. همين است كه قانون جديد احزاب كشور نيز چندان براي رفع مشكلات احزاب
راهگشا نيست.
عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران