• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3965 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۹ آذر

روزگار برزخي زنان قرن نوزدهمي

فاطمه باباخاني

 

«مگي با عزمي تازه پارو را در دست گرفت، دوباره بلند شد تا پارو بزند؛ اما اكنون جزر آب بر سرعت رود افزوده بود و او را به آن سوي پل مي‌برد. صداي فريادهايي را كه از پنجره‌هاي رو به رودخانه بلند بود مي‌شنيد، انگار مردم او را صدا مي‌كردند. تا به نزديكي تافتن نرسيد نتوانست قايق را از جريان آب دور كند. آنگاه با نگاهي حسرت بار به سوي خانه شوهرخاله دين كه در پايين دست رود بود هر دو پارو را به دست گرفت و با تمام نيرو از ميان كشت‌هاي آب گرفته راند و به سوي آسياب برگشت. » آقاي تايلور پيش بيني كرده بود اگر مالكيت آسياب جابه‌جا شود، سيلي برخواهدخاست اما گويا سيل كمي دير رسيده بود زيرا «ويكم ها» بار ديگر آسياب را به تايلورها بازگردانده بود و بهانه اين واگذاري عشق به مگي بود. مري ان اِوِنز نام جورج اليوت را بر خود گذاشت تا هويت زنانه‌اش را از گزند كنجكاوان دور نگه دارد و در ميان نويسندگان جدي گرفته شود اما آيا مگي، شخصيت اصلي «آسياب رودخانه فلاس» نشانه‌اي نبود كه جنسيت نويسنده را از سايه به درآورد؟ مگي همانند اليزابت بنت در «غرور و تعصب» يا كاترين نورثنگر «ابي هر»، دو نوشته جين آستين، عاشق كتاب خواندن است. او از هر فرصتي استفاده مي‌كند تا دانسته‌هاي خود را به رخ ديگران بكشد اما در زمانه او دانش صفتي نيست كه دختركان با آراستن خود بدان، شخصيتي در خور احترام داشته باشند و هر بار مگي با نديده شدن سرخورده بازمي‌گردد. شخصيت سركش مگي با آن موهايي كه هيچگاه فر نمي‌خورند و روي پيشاني‌اش ريخته‌اند، او را نزد ديگران به كولياني مانند كرده است كه همواره درخور سرزنش هستند؛ دامنه تحقير او بدان جا مي‌رسد كه يك روز پس از هل دادن دخترخاله‌اش لوسي در گل و شل اطراف رودخانه، سر به صحرا مي‌نهد تا با تبديل شدن به ملكه كولي‌ها و زندگي با آنها، به اصل خويش بازگردد اما اين تجربه هم براي اين دختر كوچك مشابه ساير تجربه‌هاي كودكانه‌اش به شكست مي‌رسد و ناچار به بازگشت به خانه با مرد كولي مي‌شود. آقاي تايلور آسيابان تنها حامي قهرمان داستان «آسياب رودخانه فلاس» است. او چنان به همسر و پسرش تام سخت مي‌گيرد كه فرار كولي‌ها حتي يك‌بار از سوي آنها به مگي گوشزد نمي‌شود. اما آيا مگي سرنوشتي متفاوت از ساير دختران طبقه خود دارد يا قرار است به تقدير تن دهد؟ فرو افتادن طبقه اجتماعي خانواده به واسطه شكست در يك دعواي حقوقي، اصرار بر كار براي استقلال مالي و فكري، سخن‌گفتن نخستين از عشق با كسي كه قرار نيست حتي با او گفت‌وگويي داشته باشد چه رسد به عشق‌ورزي، مگي را گرچه به سرنوشتي متفاوت دچار مي‌كند، اما در جامعه قرن نوزدهمي انگلستان لزوما اين سرنوشت خوشايندي نيست. همان‌گونه كه آناكارنينا (شخصيت اصلي رماني به همين نام از تولستوي) و مادام بوواري (شخصيت اصلي رماني به همين نام از گوستاو فلوبر) قرار است براي عملكرد جامعه‌ستيز خود تقاص پس دهند، مگي نيز ناچار است بهاي متفاوت بودن خود در دست‌نوشته‌هاي مري ان اونز كه خود را به نام جورج اليوت آراسته است، پس دهد.  نويسنده كتاب «آسياب رودخانه فلاس» گرچه در بخش‌بخش رمانش بخشندگي تايلور آسيابان به خواهرش در عدم پرداخت قرضش را بهانه‌اي براي بخشندگي پسرش تام نسبت به مگي در آينده تعبير مي‌كند، اما از همان صفحات آغازين تا پايان كتاب به دفعات نشان مي‌دهد اين مگي است كه همواره برادرش تام را در حمايت خود گرفته و خود را سپر بلاي او كرده است به اين اميد كه شايسته دوست داشته شدن از سوي او باشد كه در نهايت به اين خواسته دست مي‌يابد. با اين حال مري ان اونز در نهايت به قهرمان خود وفادار نيست. او نمي‌داند با دختري كه از قواعد سرپيچي و خود را در يك مثلث عشقي آن هم در طبقه‌اي فراتر از طبقه خود گرفتار كرده است چه كند. مگي با آن چشمان تيره و موهاي به رنگ شبق كه هر مردي را در شهر شيفته خود كرده است و دو دوست را به دشمنان يكديگر تبديل كرده، بايد هزينه‌اي سنگين بپردازد كه همانا طرد شدن و تكفير است. جورج اليوت يا همان مري ان اونز در ميانه «نگارش از نگاه يك زن و خواست ديده شدن به عنوان يك مرد» مردد است و در نهايت تصميم سخت خود را در آخرين صفحه كتاب مي‌گيرد و شوك را به خواننده وارد مي‌كند. طبقه‌هاي فرادستي كه مي‌مانند و آنها كه قرار نيست با هم زندگي كنند و توسط مردم شهر پس از آن سيل ويرانگر زندگي پيدا مي‌شوند. به نظر مي‌رسد مگي گوشه‌اي ديگر از شخصيت اونز است؛ آن وجهي كه او نمي‌تواند آن را در قالب هويت واقعي‌اش به ديگران نشان دهد و ناچار به استتار آن در چهره‌اي مردانه است تا از آسيب‌هاي آن در امان باشد. دختري كه كتاب مي‌خواند، موسيقي را مي‌فهمد و زندگي را از وجهي ديگر مي‌نگرد، با اين حال اونز مي‌داند زندگي در اين سبك و سياق تنها با روبنده‌اي مردانه امكان‌پذير است وگرنه سرنوشت مگي براي او هم رقم مي‌خورد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون