• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3965 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۹ آذر

درباره اجراي گروه «مولانا» به سرپرستي محمد‌جليل عندليبي

بگذاريد خاطرات‌مان دست نخورده بماند

نيوشا مزيدآبادي

مي‌گويند بهتر است نيمه پر ليوان را ديد اما انگار هر چه بيشتر به همين نيمه دل‌خوش كنيم و از مابقي‌اش چشم بپوشيم وضع كه بهتر نمي‌شود هيچ، روز به روز به افول نزديك و نزديك‌تر مي‌شويم. اين روزگار امروز ما در تمامي زمينه‌ها است و بيراه نيست اگر واهمه داشته باشيم از بلبشو و آشفته‌بازاري كه راه افتاده است. كافي‌ است اندكي دقيق شويم و بسيار آثاري را به‌خاطر آوريم كه در بازار فرهنگ و هنر ايران (در اينجا مشخصا موسيقي) توليد شده يا روي صحنه رفته‌اند؛ كنسرت‌هايي ضعيف و آلبوم‌هايي كم‌مايه. اما بارها ‌بي‌خيال از اينكه چه بر سر هنر موسيقي مي‌آيد، ترجيح داده‌ايم بخش اندك پُر ليوان را ببينيم و از نقد و تحليل صرف‌نظر كنيم. حال آنكه بد نيست كمي بيشتر دقيق شويم و با ديده علت‌شكاف جريان هنري امروز ايران را رصد كنيم تا شايد چاره‌اي براي آنچه در حال وقوع است، پيدا شود.
 يكي از اجراهايي كه دو شب گذشته در تالار وحدت روي صحنه رفت كنسرت گروه« مولانا» به سرپرستي محمد‌جليل عندليبي بود. اجرايي كه به ياد سيد‌علي اصغر كردستاني برگزار شد و به نوعي بازگشتي بود براي عندليبيِ سنتورنواز به جريان موسيقيِ امروز ايران. آنچه در ادامه خواهيد خواند گزارشي است از اين اجرا و مروري اجمالي بر قطعاتي كه تنظيم و بسط و گسترش همه‌شان را محمدجليل عندليبي عهده‌دار بود.

كنسرت با هم‌نوازي ني و تمبك در دستگاه شور آغاز شد. بخشي كه پيدا نبود تا انتهاي كار با بافت اصلي اجرا چه ارتباطي دارد و به چه دليل در اين كنسرت گنجانده شده است. نوازندگي ني را در اين قسمت بهزاد فرهودي برعهده داشت و نوازندگي تمبك را سالار عندليبي كه به جرأت مي‌توان گفت در شلخته‌نوازي و ضعف در انتخاب ريتم‌ها صاحب‌سبك خاص خودش بود.
هر چند فرهودي تلاش مي‌كرد تا در قسمت‌هاي آوازي، تكنيك و تبحرش را در نوازندگي نشان دهد اما به سبب همهمه موجود در سالن و تماشاگراني كه تعدادي‌ از آنها بليت‌هاي خود را از سايت تخفيف
«نت برگ» تهيه كرده‌بودند، جمع كردن همه حواس و گوش سپردن به نواي ني اصلا كار ساده‌اي نبود.

گروه «مولانا» در بخش دوم روي صحنه آمد تا قطعاتي را در دستگاه همايون اجرا كند. اين بخش با تصنيف «بانگ رباب» با شعري از ماموستا عبدالرحمان وفايي و آهنگسازي و تنظيم محمد‌جليل عندليبي آغاز شد. اجراي اين قطعه توسط گروه به خصوص در بخش‌هايي كه اعضا با هم همخواني مي‌كردند (كُر) بي‌اندازه ناهماهنگ و تا حدودي ناكوك بود چنان‌كه به نظر مي‌آمد اعضاي گروه بي‌هيچ تمريني يكباره تصميم گرفته‌اند بيت‌هايي را دستِ جمعي بخوانند!
كنسرت با دو نوازي سنتور و تمبك پي گرفته شد تا سيد رضا كردستاني آوازي را در دستگاه همايون اجرا كند. اجراي آواز با آنكه تنها محدود به دو گوشه درآمد و بيداد مي‌شد اما نسبت به كليت كار تا حدي قابل قبول بود، هرچند پيدا بود كه خواننده گروه هنوز به لحن و بيان شخصي خود در اجراي آوازها و تحريرهايش نرسيده است. علاوه بر آنكه صداي سالن نيز در اوج آواز‌ها با اعوجاج (ديستورشن) زيادي همراه بود كه به نظر مي‌آمد در ساند‌چك به اين مساله كمتر توجه شده يا خواننده منطقه بم صدايش را با ميكروفن چك كرده است. البته ناگفته نماند كه اين روزها اتوبوس تالار وحدت در خط مستمر تئاتر سير مي‌كند و اكثر كنسرت‌هاي موسيقي در يكي دو سال اخير به دليل فرصت كم براي ساند چك از صداي خوبي برخوردار نيستند.
 به هر حال پس از اجراي آواز، گروه مولانا تصنيف «بيقرار» را كه يكي از ماندگارترين آثار عندليبي در تاريخ موسيقي ايران است، اجرا كرد. تصنيفي كه در آلبومي با همين عنوان در سال 66 با صداي شهرام ناظري منتشر شد و كمتر شنونده موسيقي ايراني است كه آن را نشنيده باشد و ملودي‌اش را به خاطر نداشته باشد. اما متاسفانه در اجراي اين تصنيف هم گروه مولانا از ناهماهنگي وي‍ژه‌اي هم در نوازندگي و هم در همخواني رنج مي‌برد. مضاف براينكه صداي خواننده نيز در مناطق اوج بيشتر به فرياد مي‌مانست تا اينكه گوشنواز باشد. اجراي اين قطعه آنچنان ضعيف بود كه هر چه تلاش مي‌كردي تا به خاطره‌ات از صداي شهرام ناظري نقب بزني و دلت را به شنيدن دوباره‌اش خوش كني، چيزي دستگيرت نمي‌شود. حتي جالب بود كه بر خلاف تصور، اكثر مردم بي‌هيچ زمزمه‌اي مبتني بر هيجان دوباره شنيدن اين قطعه، با هم حرف مي‌زدند و به روال اسبق خود كنسرت را تماشا مي‌كردند. پس از آنكه سقف تمام خاطرات برجا مانده از «بيقرار» فرو ريخت، آوازي با همراهي سنتور در همان دستگاه همايون اجرا شد و به اصفهان فرود آمد تا گروه تصنيف «شاوي وصل» را به آهنگسازي علي‌اصغر كردستاني به دو زبان كردي و فارسي اجرا كند و ناگفته نماند كه تنظيم اين قطعه توسط عندليبي براي گروه بسيار قابل قبول بود.

قسمت سوم اجرا كه به نسبت دو ديگر بخش‌ كنسرت مفصل‌تر بود، هماهنگي بيشتري هم داشت. هر چند باز هم معلوم نبود اصرار عندليبي در تنظيم قطعات به شكلي كه بخش‌هايي به صورت كُر، آن هم بي‌كمترين هماهنگي اجرا شود، بر چه اساسي است؟
در اين بخش تصنيف «يار غزال» با شعر و آهنگ سيد‌علي اصغر كردستاني توسط گروه باز اجرا شد و پس از آن خواننده، آوازي را در گوشه‌هاي «درآمد» و «جامه‌دران» بيات ترك اجرا كرد. قطعه بعدي تصنيف «زردي خزان» با شعري از طاهربك جاف و مولوي كورد با آهنگسازي محمدجليل عندليبي بود كه تنظيم اين قطعه و ساختار كلي آهنگسازي‌اش به نسبت ديگر قطعات از ويژگي‌هاي خاصي برخوردار بود. براساس بروشور پس از آواز قرار بود دو نوازي تار و ني توسط صابر نظرگاهي (تار) و آراس رجبي (ني) اجرا شود كه البته به تكنوازي ني محدود شد و اگر مي‌توانستي شلخته‌نوازي نوازنده تمبك را ناديده بگيري، به جرأت مي‌توان گفت همين اندك دقايق تكنوازي ني چنان شوينده‌اي قوي بود كه ضعف‌هاي اجرايي كل گروه را جبران مي‌كرد. در ادامه كنسرت با آوازي در گوشه «غم‌انگيز» اجرا به شور فرود آمد تا گروه تصنيف «نسيم بهار» را با شعري از ماموستا عبدالرحمان وفايي به روايت سيدعلي‌اصغر كردستاني و آهنگسازي عندليبي اجرا كند. حُسن ختام اين شب پس از اجراي آوازي در مثنوي شور و سقوط آزاد به بيات ترك، اجراي تصنيف «نسيم بهار» با شعر ماموستا عبدالرحمن وفايي و آهنگسازي عندليبي بود.

پس از اجرا در فرصتي كوتاه، جوياي انگيزه‌ محمدجليل عندليبي از بازگشت دوباره‌اش به فضاي موسيقايي ايران شدم كه در پاسخ گفت: «تصميم گرفته‌ام دوباره كار كنم و تولدي دوباره داشته باشم. من در اين 10 سال در اعتراض به قاچاق و كپي آثار هنري كار نكردم ولي آثار زيادي ساخته‌ام كه برخي از آنها امشب اجرا شد.» عندليبي درباره مدت زماني كه روي اين قطعات كار كرده و زماني كه گروه براي تمرين داشته‌اند گفت: « من 10 سال روي اين قطعات كار كرده‌ام و دارم تلاش مي‌كنم تا مقامات موسيقي كردي را مثل رديف موسيقي دستگاهي، تدوين كنم اما در ساخت اين قطعات بيش از همه تركيب مقام‌هاي كردي و گوشه‌هاي موسيقي ايراني و نيز تركيب اشعار فارسي و كردي زمان‌بر بود. چرا كه موسيقي كردي فقط دو- چهارم و چهار-چهارم و ابتري نيست. ما موسيقي فاخر كردستان را داريم كه نمونه‌اش اجراي همين امشب بود.»
از آنجا كه ديدگاه عندليبي درباره موسيقي رديف دستگاهي برايم جالب بود درباره آنكه چرا مقامات كردي را با گوشه‌هاي رديف تركيب كرده و آوازها را با شعر كردي در رديف دستگاهي اجرا مي‌كنند، پرسيدم و گفت: « در واقع من مي‌خواهم مكتب موسيقي كردستان را مثل موسيقي اصفهان و تبريز زنده كنم چرا كه بسياري از گوشه‌هايي كه در رديف 7 دستگاه موسيقي ايراني وجود دارد از موسيقي كردي وام گرفته شده است و اين حُسن اجرا بود كه ما گوشه‌گرداني كرديم. »
 با اين گپ كوتاه در حالي كه مات تفكر بر آوار برجاي مانده از خاطرات موسيقايي‌ام بودم، در افق محو شدم و نيمه پُر ليوان را ديدم. محمد‌جليل عندليبي پس از 10 سال دوباره متولد شده به صحنه‌هاي اجراي موسيقي، با هر كيفيتي بازگشته است، فقط كاش بگذارد خاطرات‌مان دست‌نخورده باقي بماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون