• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3970 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۸ آذر

ادامه از صفحه 7

شانس اخلاقي زيستن دانشجويان كاهش يافته است
 محدوديت نظريه بخت اخلاقي اين است كه ممكن است ذهن ما را از توجه به يك اصل اخلاقي ديگر مشغول بدارد. درست است كه عوامل مختلفي ميزان كنترل ما بر اعمال‌مان را محدود مي‌كند اما اولا به طور كامل امكان كنترل ما بر اعمال مان از ميان نمي‌رود و ثانيا اصل ديگر و مهم اخلاق، «اصل التفات و خواست و كوشش اخلاقي» است كه در انسان‌ها كم‌وبيش باقي است. در انسان نوعي التفات به ارزش‌هاي اخلاقي و نوعي خواست دروني براي اخلاقي بودن و كوشش معطوف به اخلاق هست. اين را كانت با «اراده خير» در دل آدمي توضيح داده است و فيلسوفان معاصر اخلاق مثل زاگزبسكي (1996 و 1396) از او به عنوانِ «شوق به فضيلت» در احساسات بشري بحث كرده‌اند.
در نظر كانت با وجود همه محدوديت‌هاي اجتماعي و موقعيتي، فرد مي‌تواند همچنان حداقلي از اراده و كوشش معطوف به خير را در خود نگه بدارد و سعي و استدلال اخلاقي داشته باشد. به بيان ديگر در اين جهان تحت هر شرايطي، امكان تجربه اخلاقي و امكان نوعي سلوك و استكمال اخلاقي براي فاعل انساني كم‌‌وبيش وجود دارد. ديگر دانشمندان اخلاق نشان داده‌اند كه حتي با وجود كاهش بخت اخلاقي، همچنان در انسان، باقيمانده‌اي از شوق اخلاقي و ميل به خير و وجدان اخلاقي هست. يعني اين كائنات بيكران با انواع انرژي‌هاي سرشار، همچنان حاضر و مهياي به همكاري با انسان براي اخلاقي بودن است.
با اين مباني نظري بر مي‌گرديم به پيشينه و تبار جنبش دانشجويي در جهان و در تاريخ معاصر خودمان كه به روشني نشان مي‌دهد يك جاي پاي مهم اخلاق در خود دانشجويان هست. جنبش دانشجويي طرحي ناتمام و همچنان در حال دوباره ساخته شدن هست. در ذهن و جان دانشجويان، ظرفيت‌هايي از التفات به خير و شوق به فضيلت هست. اين حس اخلاقي با كار و كنش جمعي مي‌تواند بيدار و فعال بشود. تحقيقات ميداني نشان داده‌اند هر‌چه دانشجويان در تشكل‌هاي دانشجويي و مدني و اجتماعي و فرهنگي و علمي به مقدار و كيفيت بيشتري عضويت و مشاركت دارند امكان بخت اخلاقي در آنها افزايش مي‌يابد.
 موضوع مهم ديگر كه در اينجا بايد به آن توجه دقيق‌تري بشود ديدن فرد انساني در شبكه‌اي اجتماعي‌تر و بزرگ‌تر است. در اين صورت شرايط امكان براي اخلاقي بودن بشر ارتقا مي‌يابد. در آدمي و با وجود همه بخت‌هاي محدود اخلاقي، همواره باقيمانده‌اي از اراده و شوق و خود‌آگاهي اخلاقي هست و با تمرين‌هاي جمعي پرورش مي‌يابد. التفات اخلاقي فقط در مقياس فردي باقي نمي‌ماند و از طريق ظرفيت‌هاي مدني و اجتماعي مي‌تواند بسط و توسعه پيدا بكند و تقويت بشود. التفات‌هاي اخلاقي فردي وقتي در مقياس تاريخي و اجتماعي فعال شده‌اند سبب نهادينه شدن اخلاق در جامعه بشري شده‌اند.

نتيجه‌گيري
ما دچار «بيش قضاوتي» اخلاقي شده‌ايم. اخلاق محتسبي در فرهنگ و جامعه ما ريشه‌هاي عميقي دارد. حس غمخواري انسان‌دوستانه اخلاقي در جامعه ما ضعيف است. جهان ما چقدر با فرزندان‌مان براي اخلاقي بودن آنها همكاري مي‌كند؟ سيستم‌هاي رسمي ما چندان مايل به همكاري با شهروندان براي اخلاقي بودن آنان نيستند. همه و حتي مسوولان از اخلاق سخن مي‌گوييم شايد در كمتر جامعه‌اي به اندازه ما اندرزهاي اخلاقي شيوع دارد. ولي اين پرسش مغفول مانده است كه شرايط امكان براي اخلاقي بودن در اين سرزمين چقدر است؟ نظريه بخت اخلاقي افقي از رئاليسم را به روي ما مي‌گشايد اما در صورت بدفهمي مي‌تواند دامي نيز پيش پاي‌مان بنهد و آن ساخته شدن تصويري به عنوان يك قرباني از عامل انساني و رنگ باختن «فاعل اخلاقي» است. اين يك خطاي منطقي و علمي است و نتيجه‌اش پايان كنش اخلاقي است. درست است بخشي از كنترل اعمال ما بيرون از ما است و بخت‌هاي اخلاقي ما را سيستم‌هاي توسعه‌نيافته كاهش مي‌دهند اما اصل التفات و خودآگاهي اخلاقي در آدمي همچنان هست. استدلال اخلاقي وعمل اخلاقي و مسووليت اخلاقي به قوت خود باقي است. اما اين به معناي بازگشت به ايده‌آليسم اخلاقي نيست بلكه تنها از طريق همكنشي اخلاقي گروه‌هاي اجتماعي است كه شرايط امكان اخلاقي بودن در اين جامعه ارتقا مي‌يابد.
تحقيقات نشان مي‌دهد جنبش دانشجويي و مشاركت دانشجويان در نهادهاي دانشجويي و مدني، غالبا بخت اخلاقي دانشجويان را ارتقا بخشيده است اين منوط به آن است كه جامعه مدني با اين تكاپوهاي درونزا و خلاق دانشجويي همكاري بكند و سيستم‌هاي رسمي نيز مانع آن نشود. نهادهاي دانشجويي، كوشش‌ها و ابتكارات آزاد و خلاق دانشجويي، از منابع «زيست اخلاقي» براي جهان ما هستند و همكاري منتقدان و نهادهاي مدني و كنش‌هاي دانشگاهيان با اين پويش‌هاي دانشجويي ضامن بهره‌وري جامعه فرداي ايراني از اين منابع اخلاقي است. در داخل دانشگاه نيز هر روش تدريس مشاركتي، هر سبك رهبري انسان‌گرا، حمايت‌گر و مشاركت‌پذير، هر استاد با شخصيت و اثر‌گذار، هر‌گونه اصلاح در برنامه‌هاي درسي در درون گروه‌هاي دانشگاهي، هر انجمني آزاد كه از دانشجويان شكل مي‌گيرد و سرانجام هر‌گونه اصلاحات نهادي در حكمراني و نيز سياست‌هاي آموزش عالي همه و همه به معناي همكاري جهان با دانشجويان براي بهبود بخت اخلاقي و شكوفايي انساني و اجتماعي آنهاست. بدين‌ترتيب با اينكه امر اخلاقي در جهان ما وجامعه ما شكننده شده است ولي اين به معناي پايان شوق اخلاقي و پايان كوشش وكنش اخلاقي و پايان مسووليت اخلاقي نيست.
*متن  ويراسته‌اي از سخنراني در نشست اخلاق و فرهنگ دانشگاهي كنگره بين‌المللي اخلاق در علوم و فناوري 13 آذر 96 كه به طور اختصاصي در اختيار روزنامه «اعتماد» قرار گرفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون