• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3974 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۲ آذر

اخلاق سرمايه‌داري و حساسيت‌زدايي از راه توليد احساس دلسوزي

داود معظمي

در مواجهه درست با «وضعيت فرودستان»، در مواجهه با رنج بازنمايي نشده فرودستان، احساسي برآشوبنده شكل مي‌گيرد كه ادامه فعليت رابطه موجود ميان فرادستان و فرودستان را دچار وقفه مي‌كند. اما براي تضمين تداوم اين رابطه راهكاري كه تكنولوژي‌هاي قدرت جست‌وجو مي‌كنند نه بي‌تفاوت كردن كامل فرادستان نسبت به فرودستان (به نحوي كه فعليت منطق انسان گرگ انسان است آشكار شود) بلكه توليد احساسي «واقعي» در فرادستان نسبت به فرودستان است، احساسي كه در نتيجه‌اش همبستگي و ائتلاف توليد شود. آن احساس «واقعي» كه چنين نقشي را ايفا مي‌كند احساس «دلسوزي» است. يعني از طريق توليد احساس دلسوزي دو كار ويژه حياتي انجام مي‌شود: (يك) با تبديل فرودستان به ابژه دلسوزي و ترحم فرادستان در جايي كه حقيقتا شكافي بر‌ناگذشتني وجود دارد تصور ائتلاف و همبستگي ايجاد مي‌شود. استحاله شكاف و دشمني حقيقي به همبستگي و علقه ساختگي. (دو) احساس برآشوبنده‌اي كه در نتيجه مواجهه با «وضعيت فرودستان» به وجود مي‌آيد منحرف و كاناليزه مي‌شود، يعني تقليل مي‌يابد به احساس رام و خنثاي دلسوزي.
براي درك بهتر بيمارگون بودن اين سنخ احساس دلسوزي رجوعي به هايدگر كنيم. هايدگر براي تحليل شيوه‌هاي بيمارگون رابطه با ديگري به دو نوع رابطه اشاره مي‌كند. اولي، گونه‌اي از رابطه است كه در آن شخص با انساني ديگر به نحو «در دستي» رابطه برقرار مي‌كند، رابطه‌اي از سنخ رابطه‌ با اشيا، رابطه‌اي كه ويژگي اصلي‌اش ايجاد امكان «تسلط» و سلطه بر ابژه/ديگري است. دومي، رابطه «تيمارداشت» (در معناي منفي كلمه) است، تيمار داشت ديگري، رابطه‌اي كه در آن شخص با سلب مسووليت از ديگري، از ديگري به منزله موجودي ناتوان پرستاري و مراقبت مي‌كند. دلسوزي (در اخلاق سرمايه‌دارانه) چيزي نيست جز تركيب اين دو شيوه بيمارگون رابطه‌ با ديگري. كودك كارِ بازنمايي شده (كودكي معصوم با چشمان غمگين و صورتي زيبا و البته كمي كثيف) تا آنجا ابژه دلسوزي فلان سلبريتي مي‌ماند كه هم «تسلط» سلبريتي بر ابژه دلسوزي‌اش حفظ شود و هم ابژه دلسوزي كاملا ناتوان (غير مسوول)، تنها تيمار شود؛ تا آنجا كه رابطه و نسبت حاكم بر رابطه موجود ميان فرادست و فرودست برقرار بماند و البته تحكيم شود. مصاديق فراوانند. از سوپراستارها و استارهاي امريكايي گرفته كه كودكان آفريقايي را به‌ فرزند‌خواندگي مي‌گيرند، تا «هنرمندان» و ورزشكاران وطني كه در برنامه‌هاي مختلف و به بهانه‌هاي مختلف با هدايايي به سراغ كودكان كار و غيره مي‌روند.
يخچال مهرباني، ديوار مهرباني،...  اين سناريويي است كه در جاهاي ديگر نيز فعليت دارد. شايد برجسته‌تر از هرجا در ميل و دغدغه جديدي كه طي چند سال اخير در طيف گسترده‌اي از طبقه متوسط و مرفه توليد شده، يعني دل‌سوزاندن براي حيوانات خانگي، براي گربه‌ها، براي سختي به دست آوردن غذا و سرپناه و امنيت توسط آن‌ها. همان رابطه بيمارگونِ دلسوزي، اين‌بار ميان فرادستان و حيوانات خانگي فعليت يافته، با همان هدف و كاركرد استراتژيك. در اينجا فقط بچه‌ گربه‌ها جاي كودكان كار را گرفته‌اند. ابژه‌‌هاي دلسوزي در اينجا شده‌‌اند گربه‌ها و بچه‌‌گربه‌هاي آواره‌‌اي كه بايد براي‌شان دل‌سوزاند و تيمارشان كرد؛ و در اين نگاه، فرودستان صرفا كاهلاني‌اند كه خود مقصر وضع فعلي‌شان هستند. در اينجا نيز هدف و كاركرد استراتژيك همان پيشگيري از مواجهه راستين است. انجمن‌هاي فراوان حمايت از حيوانات، حمايت از «گربه‌هاي بي‌سرپرست و بچه گربه‌هاي خياباني» و بي‌شمار انجمن ديگر صرفا شكل ديگرِ- هر‌چند معوج‌ترِ- پيشگيري از مواجهه حقيقي با «وضعيت فرودستان» است.
اما اگر بازنمايي رنج‌‌(هاي) حقيقي، كه از طريق احساس‌هايي نظير احساس دلسوزي انجام مي‌شود، از كار بيفتد چه روي مي‌دهد؟ مدتي پيش برنامه‌اي ديدم درباره حاشيه‌نشينان. يكي از فعالين حقوق كودكان با خشم و بغض و غيض از فلاكت كودكانِ كار گفت، از محله‌هاي هراس‌انگيز زندگي‌شان گفت، از تجاوزهاي در كمين‌شان، از اينكه همواره از ترس اين تهديدات با خود چاقويي حمل مي‌كنند كه ناخواسته و از سر ترس گاهي در مشاجره‌اي كوچك از اين كودكان قاتليني ساخته و... يا خانواده‌اي حاشيه‌نشين را نشان داد كه در يك بيابان در يك پلاستيك بزرگ زندگي مي‌كردند و هيچ چيز براي خوردن نداشتند، هيچ‌چيز. مواجهه با رنج و فلاكت بي‌هيچ بزك و بازنمايي. آنچه در اين مواجهات توليد مي‌شود نه احساس دلسوزي بلكه ميلي خواهان تغيير است، ميلي كه خواهان از ميان رفتن نسبتي است كه رابطه موجود ميان فرادستان و فرودستان را ساخته. خواستِ از ميان رفتن نسبت حاضر، حتي اگر در اين رابطه، خود در جانب فرادستان باشيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون