• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3984 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۴ دي

دعاي باران افاقه نمي‌كند

كاوه فولادي‌نسب

هفته‌اي كه گذشت، يكي از بدترين هفته‌هاي زندگي من و همشهري‌هايم بود؛ پرمخاطره و پرخطر. آبي آسمان زير لايه ضخيمي از دود مدفون بود و مسكن‌هاي تكراري‌اي مثل تعطيلي مدرسه‌ها و ممنوعيت تردد اتومبيل‌ها هم كاري از دست‌شان برنمي‌آمد. كمتر كسي را مي‌ديدي كه لبخند بزند. آخرالزمان بود. همه در ترسي عميق و يأسي بي‌انتها فرو رفته بوديم و بيجا نيست اگر بگويم مردن را زندگي مي‌كرديم. خدا مي‌داند در همين يك هفته گذشته، چند سال از عمر هر كدام‌مان كم شد. چقدر عارضه زودرس يا ديرپز وارد تن‌مان شد و حالا مانده تا صدايش دربيايد. هفته تلخي بود. زير 12000 تن سرب نفس‌هاي‌مان بريده شد و آخر كار هم -چهارشنبه شب- زلزله دل‌ها و خانه‌هاي‌مان را لرزاند، تا احساس عميق بي‌پناهي عمومي را تجربه كنيم. گرد يأس و ترس پاشيده شده بود روي سر شهر و مردم، و نگراني بود كه از چشم‌ها بيرون مي‌ريخت. خيلي خوش‌اقبال بوديم كه پيش از رسيدن يلدا، دست باراني نسيم، صورت ما و تهران‌مان را نوازش كرد؛ كم بود، خيلي كم، و معضل بزرگ آلودگي را برطرف نكرد، اما يلداي‌مان را از آن دودزدگي مفرط نجات داد. كمي دل‌مان را خوش كرد. كمي اميدوارمان كرد. دست‌كم كمك كرد تا در يلداي 96 بتوانيم براي دقايقي، فارغ از آلودگي هوا و لرزش زمين، تفألي به حافظِ جان بزنيم و زمستان را اگر نه با دلي خوش، كه با دلي كمترناخوش شروع كنيم. لازم است هم ما -شهروندان- و هم سياست‌گذاران كلان و مديران شهري -كه خودشان هم جزو شهروندان همين تهرانند- مسوولانه‌تر با هواي اين شهر و ريه‌هاي خودمان برخورد كنيم. دعاي باران افاقه نمي‌كند، ما معقول و مختار آفريده شده‌ايم؛ لازم است از اين عقل و اختيار استفاده كنيم! براي چه زماني مي‌خواهيم ذخيره‌اش كنيم؟ براي كدام زندگي و زمانه ديگري؟ ما داريم به دست خودمان، خودمان را به كشتن مي‌دهيم؛ يك هاراگيري دسته‌جمعي، كه البته برخلاف هاراگيري سامورايي‌ها، در آن خبري از شرافت نيست، بي‌مسووليتي است و ناداني. آسمان آبي و هواي قابل‌تنفس كمترين حق هر انساني است؛ كف هرم مازلو. حالا تهران و ما مي‌توانيم كمي -فقط كمي- نفس بكشيم. اما با يك گل -آن هم كوچك و هنوز نارس- بهار نمي‌شود. نشويم مصداق آن شعر نيما كه گفت «غم اين خفته چند، خواب در چشم ترم مي‌شكند. » بيدار شويم و به‌هوش باشيم. هفته خاكستري-سربي آخر پاييز 96 همين بيخ گوش‌مان است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون