ادامه از صفحه اول
صداي مردم و آسيبشناسي انقلاب
همزمان با اين اتفاقات، روزبهروز سفره مردم به جهت مصايب اقتصادي كوچكتر ميشود غير از اعتراض مردم، ميتوان توقعي داشت؟
قطعا برخي مخالفان دولت در پيشوقوع اين اعترضات نقش دارند چرا كه به جاي كمك به دولت و به جاي پاسخگو بودن نسبت به ميراثي كه از گذشته برجاي گذاشتهاند همه توان خود را براي بالابردن و بالا نگه داشتن مطالبات اقتصادي مردم از دولت به ميدان آوردهاند. اين تفكر امروز در حالي دم از مشكلات اقتصادي مردم ميزند كه تا ديروز راهحلش به مردم اشكنه خوردن بود. البته مردم اين تغيير رويهها را ميفهمند و چنين حرفهايي را از مديران اين تفكر نميخرند. اما حرف اصلي اين است كه همه ما مسوولان در ساخت چنين شرايطي مسووليم. دنبال قاصر و مقصر نبايد گشت. كوچك شدن سفره مردم به اين دولت و آن دولت باز نميگردد. مخالفان دولت بايد بدانند كه مخاطب اعتراضات اقتصادي، فقط روحاني و دولت نيست .
شعارهاي اين چند روزه مردم مويد اين مساله است كه اين اعتراضات فراتر از يك قوه و يك نهاد رفته است. اگر مراد همه ما، حضرت امام خميني(ره) فرمودند حفظ نظام اوجب واجبات است همه ما مسوولان بايد بدانيم رضايتمندي مردم و تلاش براي عملياتي كردن مطالبات و خواستههاي ايرانيان، پاسداري و اجراي همين ماموريت ملي است. همه ما مسوولان بايد بدانيم اگر مردم بازتاب و ما به ازاي راي خود را در زندگيشان نبينند و طعم اصلاح، تغيير و بهبود حيات اقتصادي، سياسي و اجتماعي شان را نچشند تمامي عرصههاي عمومي و خصوصي از خيابان گرفته تا رستوران و سينما و از بازارهاي خريد و اتوبوسها و... به پارلمان مردم تبديل ميشود. در اين حالت است كه از در و ديوار صداي اعتراض و مخالفت و نارضايتي شنيده ميشود. راهحل، ساده است؛ دولت و همه نهادهاي ملي بايد كارآمد و پاسخگو باشند. فلسفه انقلاب اسلامي و چرايي پيروزياش همين بود. علل مبقيه انقلاب چيزي جز علل موجده آن نيست. اين همان مسالهاي است كه يك بار به آقاي علي لاريجاني اعلام كردم. همه ما مسوولان بايد برگرديم و ببينيم در اين چهل سال چه راهي را پيمودهايم؟ چه اشتباهاتي داشتهايم و چه راههايي را نرفتهايم؟ آسيبشناسي اقدامات و عملكرد ما مسوولان ضرورتي غيرقابلانكار است.
بايد بر سر منافع مردم و امنيت ملي به تفاهم برسيم. ديروز را بدون حب و بغضها تحليل كنيم و چشمانداز و استراتژي واحدي را براي مديريت كشور طراحي كنيم. توسعه، بهبود وضعيت اقتصادي كشور و مردم، پايان دادن به مصايب و آسيبهاي اجتماعي و... چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا، اعتدالي و افراطي نميشناسد. ديگر نبايد ترديد كنيم. قطار مديريت كشور بايد روي ريل منافع و بهزيستي زندگي اقتصادي و سياسي مردم قرار بگيرد. هر كسي و جرياني بخواهد جلوي خواست ملت و مطالبه آنان بايستد بيترديد نهتنها در پيشگاه ملت بايد پاسخگو باشد كه آينده سياسي و مديريتياش با اما و اگر همراه خواهد بود.
جداي از اين پيشنهاد جهت حل و فصل اعتراضات اخير و جلب رضايتمندي معترضان واجب است تا اقدامات عاجل و تسكينبخشي اجرا شود. همچنين رييسجمهور محترم و ديگر نهادهاي ملي و مسوول كشور بايد صداي اعتراض مردم را بشنوند و از باب مشت نمونه خروار به اين موضوع بنگرند. در آخر يك اقدام هم ضرورت دارد و آن اين است كه همه مسوولان كشور از سياسي تا قضايي و نظامي در ايامالله دهه فجر و در راستاي اجراي فرمايش رهبري مبني بر پاسخگو بودن مسوولان كه مطالبه بحق مردم است پيشقدم شوند و پاسخگوي پرسشهاي رسانهها به عنوان نمايندگان افكار عمومي باشند. اطمينان دارم پاسخگويي مسوولان به نمايندگان افكار عمومي نهتنها كرختي نظام مديريتي كشور و نااميدي مردم را به پويايي و اميدواري بدل ميسازد كه نقشههاي جبهه رقيب و بدخواهان ايران و ايراني را خنثي خواهد كرد.
كليد معماي تظاهرات اخير
اگر چنين باشد خود مردم ميدانند كه با آنها برخورد كنند. به علاوه از كجا معلوم نيست كه اصل ماجرا همين شعارهاي تند نباشد و شعارهاي معيشتي پوشش و روانكننده آن باشد؟ همچنين بر چه اساسي ميتوان برخي تظاهرات بدون مجوز را محكوم كرد ولي اين نوع تظاهرات را مشروع و حق مردم دانست؟ اگر حتي تظاهرات معيشتي را حق بدانيد و ساير شعارها را ناحق و غيرقانوني، پس چرا دهها تجمع كارگري كه به علت عدم پرداخت دستمزد است را ناديده ميگيريد؟
در هر حال و فارغ از همه اين موارد يك نكته را بايد از اصولگرايان به عنوان پرسش طرح كرد. اگر اعتراضات نسبت به وضع معيشت ريشهاي است و اگر اين اعتراضات در نفي عملكرد دولت و به سود جريان شماست، پس چرا اجازه ميدهيد كه مردم به صورت خودجوش وارد اين معركه شوند و عدهاي هم در آنان نفوذ كنند و شعارهاي راديكال دهند و موجب خوشحالي بيگانگان شوند؟
آيا بهتر نيست احزاب اصولگرا خيلي ساده و روشن از وزارت كشور درخواست مجوز راهپيمايي مسالمتآميز و با هدف و شعارهاي مشخص كنند و تظاهراتي سراسري و ميليوني راه بيندازند؟ بعيد است كه وزارت كشور جرات كند چنين مجوزي را ندهد، زيرا هيچ دليل قانوني براي آن ندارد. پس چرا اصولگرايان محترم آستينها را بالا نميزنند و اقدام به برگزاري يك راهپيمايي سراسري از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب كشور نميكنند؟ اصلا چطور است كه يك راهپيمايي ميليوني به سمت تهران راه بيندازيد و جلوي مجلس و دولت تحصن كنيد، بلكه حرفهاي شما شنيده شود. در اين صورت حتما توصيه ميكنيم با شجاعت تمام مسوولان نهادهايي را كه در جدول 17 بودجه ميگيرند در ابتداي صف تظاهراتكنندگان قرار دهند تا معلوم شود كه مردم خواهان افزايش يا كاهش كدام بودجهها هستند؟