ماندگار و پيروز
محمدحسين مهرزاد
مردان بزرگ در تاريخ ماندگار ميشوند و آنچه آنها را ماندگار ميكند خدمات و خطاهايشان است؛ خطاهايي كه گاه به بزرگي خدمات است. ناديده انگاشتن يكي از اين دو وجه لاجرم تحليلگران را به ورطه عشق يا تنفر از سوژه مياندازد. هاشميرفسنجاني نيز از آن دست مردان بزرگي است كه از هر منظري به چهره چند وجهي او بنگريم ميتوان برايش خدماتي كمنظير و البته خطاهايي برشمرد. همين است كه در مقاطع مختلف مدافعان و منتقدانش صف عوض كرده و جابهجا شدهاند. آنهايي كه روزگاري شعار زندهباد هاشمي سر ميدادند چند دهه بعد در برابرش ايستادند و جماعتي كه با لبخندي از سر رضايت، نظارهگر پوشاندن رخت سرخ عاليجنابي بر تنش بودند دو دهه بعد در خيابانها و تريبونها مدح هاشمي ميگفتند. هرچند حاميان هميشگي آيتالله معتقدند او بر مدار اعتدال حركت كرد و ديگران در متد سياستورزيشان تجديد نظر كردند اما همهچيز در اين گزاره خلاصه نميشود. تاريخ به خوبي تمامي سياستمداران را قضاوت ميكند و از قضا مانند محبان و مغبضان همهچيز را سياه و سفيد نمايش نميدهد. آيتالله سالها سياستورزي كرد و در تمام سالها همواره عدهاي مخالفش بودند. او شايد تنها سياستمدار ايراني بود كه تقريبا تمام طيفهاي سياسي در كشور دست كم براي چند سال مخالفش بودهاند و تلاش ميكردند تا از صدر به زير بكشانندش. شجاعت هاشمي شايد بارزتر بود. او نه تنها از اشتباه هراس نداشت بلكه بيپروا خود را به راي مردم ميگذاشت و تهورش در اين امر البته ستودني بود. شايد هيچ مشاوري در روزهاي انتخابات مجلس ششم توصيه نميكرد فردي مانند هاشمي وارد انتخابات شود. انتخابات رياستجمهوري سال 84 نيز همينطور بود. گذشته از مشاوراني كه جز خوبي از او نميديدند، ناظران منصف ميگفتند اين انتخابات، انتخابات هاشمي نيست. اما او هم در مجلس ششم و هم در رياستجمهوري نهم به ميدان آمد. برنده انتخابات نبود اما در نظر مردم هم بازنده نشد. هاشمي شجاع يك ويژگي ديگر هم داشت. او ميتوانست از شكست در حوزهاي پيروزي در حوزهاي ديگر بسازد. شكست را به پيروزي در عرصه عمومي بدل ميكرد. همانطور كه سالها قبل حضور مقتدرانه در قدرت را به بهاي افول در عرصه عمومي انتخاب كرده بود.