جوابيه سازمان مديريت بحران كشور
فرمانداران كشور 48 ساعت آموزش مديريت بحران ديدهاند
روزنامه اعتماد پس از وقوع زلزله تهران و آثار آن بر جامعه مجموعه مطالبي شامل يك گزارش، يك گفتوگو با «احمد صادقي» رييس سازمان پيشگيري و مديريت بحران شهر تهران و يادداشتهايي از جامعهشناسان و اساتيد ارتباطات در تحليل چگونگي عملكرد اين سازمان منتشر كرد. پس از گذشت 2 هفته از زمان انتشار اين مطالب «سازمان مديريت بحران كشور» جوابيهاي صرفا به يكي از يادداشتهاي اين مجموعه منتشر شده ارسال كرده است كه در ادامه ميخوانيد.
جناب آقاي الياس حضرتي
صاحبامتياز و مديرمسوول محترم روزنامه اعتماد
با سلام و احترام
در پي درج مطلبي با عنوان «وقتي متوليان مديريت بحران، بحرانزدهاند» به قلم اكبر نصراللهي در صفحات نخست و سيزدهم در جريده شماره 3986 روز چهارشنبه 6 دي 1396، مطالب پيوست جهت درج و تنوير افكار عمومي ارسال ميگردد، لطفا دستور فرماييد بر اساس ماده 23 قانون مطبوعات، جوابيه اين سازمان در همان صفحه درج گردد.
بسمه تعالي
نويسنده محترم در مقام تئوري مطالب ارزشمندي ارايه فرمودند كه جاي تشكر دارد اما در بحث كاربردي مطالب ايشان با واقعيت فاصله بسياري دارد. به عنوان مثال در بخشي از مقاله آمده است «منطقي نيست ستاد بحران و متوليان امر بحران در زمان بحران و بعد از وقوع بحران فعال شوند» به عرض ميرساند اقداماتي از قبيل برنامهريزي، سياستگذاري، انجام مانور، تامين تجهيزات، گسترش شبكههاي پايش و پيشگيري در مخاطرات مختلف، مقررات، دستورالعملها، آموزش و دهها اقدام ديگر در حوزه قبل از وقوع بحران انجام ميشود و اصولا بدون انجام موارد آمادگي و پيشگيري امكان مداخله پس از بحران وجود ندارد كه به نظر ميرسد اشراف ايشان بر مكانيسم مديريت بحران كشور ناكافي باشد.
در خصوص آموزش متوليان مديريت بحران كشور در 4 سال گذشته در يك سلسله دوره آموزشي و تمرين ستادي با نام غدير كليه مديران ستادي و اجرايي سراسر كشور به تعداد 11هزار نفر آموزش ديدهاند و اين آموزش در ردههاي استاني تا سطح دهيار انجام شده است. همچنين فرمانداران سراسر كشور به مدت 48 ساعت مفاهيم و اصول كاربردي مديريت بحران را فراگرفتند. در راستاي راهبرد آموزشي مديريت بحران كشور استان يزد به عنوان پايلوت انتخاب و 300هزار نفر جمعيت آن استان آموزش داده شدند و اين برنامه به استانهاي ديگر تعميم داده خواهد شد. در زمينه آموزش مردمي كه مسووليت آن با جمعيت هلالاحمر است اقدامات متعددي انجام شده كه قطعا اين روند بايد با جديت بيشتري پيگيري شود.
ايشان در ادامه آوردهاند «معمولا ما از اواسط آذر تا بهمنماه بحث آلودگي هوا را داريم كه بر اثر آن تعطيلي مدارس، ادارات و پيامدهاي ديگر كه پيش ميآيد.» به قول نگارنده «هركس مختصر عقلي داشته باشد ميتواند تشخيص دهد» كه مطابق بند الف ماده 1 قانون تشكيل سازمان مديريت بحران كشور كه در تعريف بحران آورده است بحران: شرايطي است كه در اثر حوادث، رخدادها و عملكردهاي طبيعي و انساني (بهجز موارد موضوعه در حوزههاي امنيتي و اجتماعي) به طور ناگهاني يا غيرقابل كنترل به وجود ميآيد و موجب ايجاد مشقت و سختي به يك مجموعه يا جامعه انساني ميگردد و برطرف كردن آن نياز به اقدامات اضطراري، فوري و فوقالعاده دارد. و باز هم به قول نگارنده «مگر ميشود؟» كسي نداند مسائل زيستمحيطي داراي يك متولي در قامت معاون رئيسجمهور دارد؟
درباره مطلب «در زلزله تهران ستاد بحران بعد از ديگران در صحنه حاضر شد.» بند د ماده 9 قانون تشكيل سازمان مديريت بحران كشور تصريح ميكند با توجه به شرايط ويژه و اهميت شهر تهران مسووليت شوراي هماهنگي مديريت بحران اين شهر با شهرداري تهران ميباشد. اما مزيد استحضار به لحاظ اهميت موضوع و حساسيت دولت محترم، رياست سازمان مديريت بحران و مديران اين سازمان در لحظات اوليه در محل سازمان پيشگيري و مديريت بحران شهر تهران حضور يافته و پشتيباني لازم را به عمل آوردند. مصاحبهها با رسانهها و پخش زنده از
صدا و سيما مويد اين گفته ميباشد.درباره مطلب «اين درست نيست كه در چنين كشوري، ستاد بحران ساختاري قديمي داشته باشد و افراد نه بر اساس تخصص و كارايي كه بيشتر بر اساس روابط و بر اساس شاخصهايي غير از شاخصهاي مربوط به مديريت بحران منصوب شوند.» به اطلاع نگارنده ميرساند رييس سازمان مديريت بحران كشور از ابتداي انقلاب تاكنون در مناصب حاكميتي همچون فرماندار، استاندار و... خدمت نموده كه مديريت بحران بخشي از وظايف ايشان بوده است. همچنين ساير مديران ستادي و استاني از تخصص و تجربه كافي براي اين امر برخوردارند.درباره مطلب «شنيدهام كه رييس ستاد مديريت بحران گفته است مردمي كه در تهران زندگي ميكنند، بايد جاي دومي در شهرستانها براي خود داشته باشند و توصيه كرده است كه خانههاي پدريشان در شهرستانها را حفظ كنند تا وقتي زلزله آمد به آنجا بروند. اينكه نشد حرف! اينكه ميشود پاك كردن صورت مساله.» بهتر ميبود استاد محترم پيش از نگارش مقاله خود موضوع را تحقيق مينمود. عليايحال آقاي نجار در خصوص اسكان موقت شهروندان تهران بيان نمودند: در تهران حدود 10 ميليون نفر زندگي ميكنند و در زلزله احتمالي به فرض اينكه 2 ميليون نفر تحت تاثير مستقيم باشند ساير ساكنان (8 ميليون ديگر) به دليل وجود پسلرزهها و عدم اطمينان از ايمني بنا تا مدتي در مسكن خود سكونت نخواهند كرد (مانند زلزله 1/5 ريشتري ملارد كه جمعيت زيادي از مردم تهران از خانه خود خارج شدند) بنابراين لازم است براي كل خانوارهاي تهراني اسكان موقت فراهم گردد و با توجه به اينكه در حال حاضر بسياري از خانوارها در آپارتمان زندگي ميكنند جهت استقرار آنها در چادر فضايي به وسعت چند برابر مساحت فعلي تهران نياز است كه چنين چيزي غيرممكن ميباشد. با اين وجود تلاش شده از ظرفيتهاي موجود از جمله تجهيز پاركها، بوستانها، ورزشگاهها و ساير فضاهاي باز استفاده گردد ولي قطعا پاسخگوي جمعيت فعلي تهران نيست و اين سازمان از هر گونه پيشنهادي در اين مورد استقبال ميكند.درباره مطلب «بله زماني بود كه رسانه ملي تنها رسانه و قدرتمندترين و پرمصرفترين رسانه بود اما الان اينطور نيست.» به آگاهي ميرساند اين سازمان تلاش ميكند از همه ابزارهاي اطلاعرساني از جمله شبكههاي اجتماعي نيز استفاده كند اما به استناد آمار رسانه ملي بالاي 80 درصد مخاطب دارد و طبعا استفاده از اين ظرفيت اجتنابناپذير ميباشد.
اداره كل روابط عمومي و امور بينالملل