• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 1013 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۰ دي

ديگري را درنظر بگيريم

نشست چند فرهنگ‌گرايي و هويت ايراني با سخنراني بيژن عبدالكريمي، استاد فلسفه دانشگاه آزاد در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار شد. بيژن عبدالكريمي در اين نشست گفت: مساله «ديگري» امروز بيش از هميشه تاريخ مورد توجه است. اخلاق بدون ديگري قابل تصور نيست. در اديان ابراهيمي مفاهيمي مثل عشق، ايثار و فداكاري همه به ديگري اشاره دارند. از پيامبران نقل شده كه آن كس كه به فكر همسايه نيست به عالم ملكوت راه ندارد. با سوبژكتيويسم دكارت ديگري تماتيك مي‌شود و رسما به صورت يك مساله فرم يافته و فرمول‌بندي شده در مي‌آيد.
اين استاد دانشگاه در ادامه گفت: از ديرباز همواره دو نگاه به اين مساله وجود داشته است. يكي سنت ابن‌سينايي، ابن‌طفيلي، آگوستيني و دكارتي است. در اين سنت فرد با هستي پيدا كردن به وجود خود پي مي‌برد و هيچ نيازي به ديگري ندارد. داستان انسان معلق بوعلي اين مساله را كاملا نشان مي‌دهد. در داستان حي بن‌يقظان ابن‌طفيل هم اين مساله را مي‌بينيم. اوج اين مساله در كوژيتوي دكارت است.
وي افزود: سنت ديگر كه سن توماس، هگل، هايدگر، كانت و غيره بيان كرده‌اند اين است كه آگاهي به خويشتن بدون ديگري ممكن نيست. در اين ديدگاه ديگري جزئي زايد بر من نيست بلكه جزو مقوم من است. بخشي از سنت كشور ما مربوط به اديان است، بخشي از آن مربوط به حكمت ايراني ما است و بخشي ديگر مربوط به فلسفه يوناني است كه خودش را در فلسفه اسلامي ما نشان مي‌دهد، اما به عقيده من قوي‌ترين وجهي كه سنت ايراني را مشخص مي‌كند سنت حكمي ايراني است. ما به حافظ و مولانا نزديك‌تريم تا ابن سينا.
بيژن عبدالكريمي در ادامه گفت: ما متاسفانه هنوز ديگري را در نظر نمي‌گيريم و ديگري را قوام بخش خود تلقي نمي‌كنيم. در سنت فلسفه اسلامي يك بار ديگر بايد به مساله ديگري بپردازيم. در سنت ما دو امكان بنيادي به موازات هم وجود دارد. يكي از آنها بسيار مخرب و زيان‌بار است و به هيچ‌وجه ديگري را در نظر نمي‌گيرد. من نامش را مي‌گذارم تفكر فرقه‌گرايانه. اين آفت بزرگي است كه امروز جهان را فرا گرفته است. اين تفكر نگاه فرا تاريخي دارد و پاره‌اي از مسائل تاريخي را ازلي و ابدي و مطلق در نظر مي‌گيرد.
عبدالكريمي همچنين گفت: اما امكان بنيادي‌تري در سنت تاريخي ما وجود دارد كه روح سنت تاريخي ما به آن نزديك‌تر است. اين تفكر تكيه بر وحدت نوعي بشر دارد. پيامبر اسلام‌(ص) با تكيه بر وحدت انساني توانست، در سراسر جهان دين اسلام را گسترش دهد. همچنين بزرگان ما توانستند بر اساس اين تفكر تمدن بزرگ اسلامي را به وجود بياورند. اگر مسلمانان صدر اسلام گشوده به ديگري نبودند نمي‌توانستند اين كار بزرگ را انجام دهند اين گشودگي متاسفانه امروز در ما وجود ندارد. اين استاد فلسفه در ادامه عنوان كرد: در روزگار ما، لويناس درباره ديگري ديدگاه قابل توجهي دارد كه ديدگاه‌هاي او به يك شيفت پارادايمي منجر شده است. دريدا مي‌گويد با لويناس گامي جديد به سوي بشر درباره مساله ديگري باز شده است. اين ديدگاه مي‌گويد ديگري را نه از منظر خويشتن بلكه از منظر خود او ببينيم. اين ظرفيت در دين و آيين ما وجود دارد. تجربه معنوي ما مي‌گويد هر فرزندي روي كره خاكي همچون فرزند ما است و هر پيرمرد و پير زني همچون پدر و مادر خود ما است. اين سنت يك سنت بي‌رنگ است و تمامي رنگ‌هاي ساخته‌شده را بي‌معني مي‌داند.  مهر

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون