نفتكش مينيبوس يا اتوبوس نيست كه برود ته دره
آنها رفتند و ما مانديم با چراهاي بسيار
محمد ايوب
بر اساس طبقهبندي بينالمللي، مواد نفتي، نفت خام، بنزين و نظاير آن در رديف مايعات قرار ميگيرند و به دليل قابليت تجزيه و اكسيداسيون اگزوتروميك، ماده سوختني به شمار ميآيد. حريق مواد نفتي گازهايي توليد ميكند و بخارات داغ، يكي از خطرناكترين محصولات حريق مواد نفتي است كه بيشتر تلفات انساني هم بر اثر استنشاق اين بخارات داغ است. اين بخارات حاوي دود (ذرات بسيار ريز جامد كربن معلق در هوا ) آروسل (ذرات بسيار ريز مايع معلق در هوا كه در اثر سوختن و تجزيه حاصل ميشود) دوده (مجموع دود و آروسل معلق در هوا) ميست (ذرات بسيار ريز جامد و مايع) است كه انرژي هم توليد ميكنند و قابليت اشتعال و ايجاد حرارت دارند. ميعانات نفتي سطحي سوز است و فقط سطح مايعات ميسوزد اما ميعانات گازي قابل انفجار است و پديده «بليوي» هم انفجار ناشي از انبساط بخارات حرارت ديده گاز مايع است. ميعانات گازي، نفت خام فوق سبك است كه حتي به بنزين طبيعي هم موسوم است و درجه فراريتش بسيار بالا و قابل انفجار است و متفاوت از نفت خام سنگين است چون نفت خام فقط ميسوزد و قابل انفجار نيست ولي در مورد ميعانات، اشتعال شديدتر و حجيمتر است و پايداري بيشتري دارد چنانكه در روزهاي اول هم صداهاي پي در پي انفجار شنيده ميشد. گاز حاصل از اشتعال ميعانات گازي، تركيبي از SOX و NOX و اكسيد نيتروژن و اكسيد سولفور و دياكسيد كربن و مونواكسيد كربن حاصل از احتراق ناقص است كه همه اينها گازهاي كشنده است و البته دود سياه حاصل از اشتعال، حجم قابل توجه كربن نسوخته است كه همه مرگآور است. آتش نشان حوزه نفت، براي مهار كردن آتش ميعانات نفتي يا گازي بايد منطقهبندي كرده و سه منطقه داغ، گرم و سرد تعيين كند كه آتش نشانهاي عمليات، با تعداد هرچه كمتر، وارد منطقه داغ ميشوند و نيروي پشتيباني در منطقه زون گرم مستقر ميشود و محل استقرار خودروها و تجهيزات و آمبولانس هم در منطقه سرد است. وسعت منطقه داغ، از كانون حريق شروع ميشود و بستگي به حجم آتش دارد. مثلا براي يك تانكر حامل مواد نفتي حداقل وسعت منطقه داغ 80 الي 150 متر است و تا 300 متر دورتر، به منطقه گرم ميرسيم اما با توجه به تجاربي كه داريم، افراد محاصره شده در منطقه داغ، اكثرا دچار سوختگي شديد شده و حداكثر پس از يك يا دو روز فوت ميكنند چون بر اثر استنشاق گازهاي داغ و سمي، امعا و احشا هم از بين ميرود و امكان زنده ماندن به حداقل ميرسد. براي نجات محصورين آتشسوزي ميعانات نفتي يا گازي، حداكثر زمان طلايي نجات افراد محصور در منطقه داغ 5 دقيقه است. بعد از شنيدن خبر حادثه نفتكش سانچي، ميدانستيم كه كشتي، داراي مخزن بوده و وقتي مخزن نفتي دچار آتش سوزي شود، اطرافش را به طور كامل از بين ميبرد چون شعلهاش بسيار زياد است و نزديك شدن به آن غير ممكن است. چنانكه ارتفاع شعله سانچي هم حدود 100 متر و نزديك بودن به آن بسيار خطرناك بود ضمن آنكه امكان انفجارهاي دوبارهاي هم وجود داشت. سانچي از نوع كشتيهاي VLCC و با ظرفيت حمل 160 هزار تن ميعانات نفتي بود كه 274 متر طول داشت و ارتفاع پايينترين نقطه كشتي تا بالاترين نقطه و اتاق فرماندهي حدود 50 متر بود. درجه حرارت در منطقه داغ هم بستگي به وزش باد دارد كه صبح روز گذشته و تا قبل از انفجار به 350 درجه رسيد و وقتي نفتكش به طور كامل شعلهور شد، درجه حرارت به 900 درجه رسيده بود. اما به طور ميانگين درجه حرارت منطقه داغ حدود 400 درجه است كه نقطه ذوب محسوب ميشود و البته هر كدام از بارهاي حريق، درجه مقاومت متفاوت دارد، مثلا آهن در 550 درجه سانتيگراد دفرمه ميشود. حادثه نفتكش سانچي ابهامات فراواني دارد و خانواده 32 خدمه اين نفتكش و همچنين مردم ايران خواستار شفافسازي هستند. دولت چين بايد توضيح بدهد كه چرا عمليات سرد كردن كه يك اقدام 24 ساعته و غيرقابل توقف است را شبها متوقف ميكرده و همين توقف باعث ميشد مخزن كشتي داغ و داغتر بشود. كشتي نفتكش، مينيبوس يا اتوبوس نيست بلكه پيشرفتهترين سيستمهاي ناوبري را دارد و چرا نتوانست نزديك شدن يك كشتي فلهبر را محاسبه كند. نفرات نفتكش موظف به رعايت دستورالعملهاي اضطراري هستند ضمن آنكه كشتي، سازه مقاومي داشته و افراد، پيش از آغاز ماموريت، تمرين آتشسوزي و تمرين فرار و تمرين خروج از كشتي را انجام ميدهند و بايد پاسخ داده شود كه چرا وقتي موتورخانه در پايينترين نقطه كشتي بوده، كل 32 نفر كشته شدهاند و چرا هيچ كدامشان، در طول يك كشتي 275 متري فرصت فرار پيدا نكردهاند در حالي كه كل كشتي هم در ساعات اول دچار اشتعال نشده بوده و چرا اولين عمليات موثر امداد، 4 روز بعد از وقوع حادثه انجام شده و چرا ارتباطات موثر راديويي برقرار نشده و چرا...؟
كارشناس آتش نشاني حوزه نفت