در عرضه حرف مفت
شريكيم
قدير نصيري
كتاب در باب حرف مفت در سال 1985 و در حدود سي و چند سال پيش يك سخنراني بود كه هري فرانكفورت ايراد ميكند و جايي منتشر ميشود و نهايتا در سال 2005 دانشگاه پرينستون اين سخنراني را در قالب اين كتاب منتشر ميكند. جا دارد اشارهاي كنيم به كتاب ديگر هري فرانكفورت تحت عنوان دلايل عشق كه در واقع جفت ديگر اين كتاب است. آن كتاب به ويژه به خاطر اين پرسش اساسي كه چگونه بايد زيست بسيار ارزشمند است. در كتاب دلايل عشق فرانكفورت ميگويد براي پاسخ به اين پرسش اول بايد بدانيم چه چيزي جانمايه زيستن را تشكيل ميدهد و اگر آن چيز نباشد ديگر زندگي ارزش زيستن ندارد و خلأ بسيار بزرگي در زندگي پديد ميآيد. مسائل بسياري را بحث ميكند و نهايتا ميرسد به مفهوم عشق كه بدون عشق نميشود زيست؛ به عبارت ديگر شيره هستي همان عشق است. اين كتاب به عنوان مكمل آن كتاب سخنهاي بسيار جدي دارد.
آنچه امروز براي ما ايرانيان واجب ميكند كه به حرف مفت بيشتر حساس باشيم اين است كه زياد حرف مفت ميشنويم. براي حرف مفت پول ميپردازيم، انرژي ميگذاريم و در عرضه حرف مفت سهيم و شريك هستيم. خود ما بخشي از اين زنجيره معيوب هستيم. پس اولين دليل براي ضرورت پرداختن به حرف مفت رونق فوقالعادهاي است كه حرف مفت در ميان ما دارد. از خانواده تا مدرسه و دانشگاه و سخنراني و جاهاي ديگر. از طرفي نويسنده اين كتاب فيلسوف عمل يا متفكر معطوف به خيابان است. اين قبيل انديشمندان ارزشمند هستند به اين دليل كه انديشه را ميفهمند و ميآيند در خيابان تا آن انديشه را بيازمايند و با آن واقعيات در تئوريها غور ميكنند كه به تعبير استاد ملكيان كاري ميكنند كه رنجي را از بشر كم كرده و يك حقيقتي را تقرير كنند.
اين كتاب كوچك يك سوال بزرگ را مطرح ميكند و آن اين است كه حرف مفت (و نه دروغ و لافزني) چيست و انگيزه ايرادكننده حرف مفت كدام است؟ در باب اين موضوع چهار عبارت را كه استخراج كردهام بگويم كه در واقع سخن مركزي كتاب را گفته باشم.
اساس و بنياد كلي كتاب اين است كه ما وقتي حرف عجيب و غريب ميشنويم كه برايمان غيرقابل باور است بايد دقت كنيم كه صادركننده اين كلام دروغگو است يا حرف مفت ميزند. چون ما معمولا اينها را به جاي هم به كار ميبريم. كسي كه حرف مفت ميزند را دروغگو خطاب نكنيد. فرق اين دو را قياس كنيد با يك هنرمند حرفهاي و يك هنرمند آماتور. دروغگو مانند يك هنرمند حرفهاي صحنه را جوري كه ميخواهد ميچيند و در دقايق آن ميانديشد اما كسي كه حرف مفت ميزند از اين جنس نيست. بنابراين عبارت اول اين است كه ميزان دقت آدم دروغگو نسبت به آدمي كه حرف مفت ميزند بسيار بيشتر است. دومين تفاوت اين دو اين است كه دروغگو حقيقت يك امر را ميبيند و آن را تحريف ميكند اما كسي كه حرف مفت ميزند اصلا به واقع امر توجهي نميكند. فقط ميخواهد كار خودش را پيش ببرد و جلوه فروشي كند و خيلي دقت نميكند كه واقعيت امر چيست و در يك كلام دغدغه حقيقت را ندارد. سوم بهرهگيري شخص حرف مفتزن از ابهام، ايهام و انواع صناعات ادبي است. شخصي كه حرف مفت ميزند سر راست و شفاف حرف نميزند. اما دروغگو اين طور نيست. دروغگو جوري دروغ ميگويد كه راست پيش او ميلرزد. چون انديشيده و حقيقت ديگري را مطرح ميكند. نكته چهارمي كه در تفكيك اين دو بايد گفت عبارت است از عدم تلاش حرف مفت زن براي كسب درك درست بر خلاف ممارست شخص دروغ گو براي جعل حقيقت و سناريوپردازي.
اما چرا در زمانه ما حرف مفت زياد شده است؟ از نگاه نويسنده يك دليل اصلي رواج آموزههاي پستمدرن است. جان پستمدرنيسم اين است كه هيچ حقيقتي وجود ندارد و همه آنچه حقيقت است اراده رژيمهاي قدرت است و حقيقت بيشتر ساختني است تا يافتني. دومين دليل رشد حرف مفت دموكراسي است. بس كه ديكتاتورها و مستبدين از اين مفهوم سوءاستفاده كرده و گفتهاند بلوغ شما وقتي است كه بفهمي و غيره و حالا بايد اطاعت كني از آن طرف در دموكراسي اين طور شده كه هر كس به سن 15 يا 18 رسيد حق راي دارد برود در صندوق راي بيندازد و بر اساس راي آن اكثريت حاكم يك كشور عوض شود. سقراط در زمان خودش ميگفت دموكراسي دو ركن دارد؛ آگاهي و آزادي. آگاهي به ماهيت امور و آزادي از فشارها و نيازهاي دروني. پس دموكراسي هم باعث شده زمينه براي زدن حرف مفت مهيا شود. سومين دليل ضعف شخصيت افراد است كه در كتاب نيامده و من اضافه ميكنم. يعني وقتي از من نوعي جايي دعوت ميشود كه تريبون را بگيرم، چون ضعف شخصيت دارم نميتوانم بگويم آن حوزه تخصص من نيست. مخاطب من هم به قدري عقبمانده است وقتي ميگويم نه ميگويد تو مگر دكترا نداري؟ به خاطر همين عقبماندگي متقابل من و مخاطبم به اين مفهوم كمك ميشود. دليل چهارم براي گسترش حرف مفت در زمانه ما عبارت است از صامت بودن مخاطب. يعني ناتواني مخاطب در احساس مسووليت. به تعبير سقراط مظلوم به اندازه ظالم در وقوع ظلم مقصر است. بنابراين مجموعه اين عوامل به گسترش اين آفت كمك كرده است. من اميدوارم با توجه به اين موارد بتوانيم كساني كه حرف مفت ميزنند را در اقليت قرار دهيم و به خودشان هم كمك كنيم.
استاد علوم سياسي