برف تهران، حرف تهران
احمد پورنجاتي
باد و باران و برف كه گناهي ندارند. همهشان خوب و خواستنياند. حتي اگر گاه كمي دير يا بيموقع بيايند يا خيلي بيش از پيمانه امكانات ما. اما حرف اصلي اين است كه: اداره كردن يك واحد جغرافيايي- خواه روستا يا بخش و شهر يا استان يا تمام قلمرو يك كشور- در وضعيت عادي و پيشبيني شده، كار معجزآسا و شاخ غول شكستن نيست. مهم اين است كه در وضعيتهاي خاص و بحراني چه هنر و مهارتي از خود نشان ميدهند، متوليان دستگاهها و نهادهايي كه مستقيم و غير مستقيم، مسووليت دارند. چه بسا يك كپسول آتشنشاني يا يك كيف وجعبه لوازم كمكهاي اوليه سالها در گوشهاي از خانه يا محل كار، بياستفاده مانده باشند اما اگر به روز حادثهاي كه چهبسا يك بار در صد سال رخ ميدهد، حاضر يراق و آماده به كار نباشند، فاجعه به پا ميشود. تهران يك شهر نيست. كشوري است چند برابر بسياري از كشورهاي دور و نزديك. اما با همه سخنها و تلاشها و هزينه كردنهاي كهكشاني و الگو عوض كردنهاي سليقهاي مديريت دراين سرزمين پهناور بيقواره كه پايتخت يك كشوربزرگ است سوكمندانه ميگويم كه اين كلانشهر، خيلي تنها و بيتمكين و پناه است. باور كنيد. به گواهي دهان باز كردن آن گودال چند هزار متري در غرب تهران و زانو زدن ستونهاي فولادي ساختمان پلاسكو و كمرخم كردن و شكستن درختان قامت كشيده و سرد و گرم چشيده، با همين برفي كه برايش لهله ميزديم و در اين دو سه روز باريد اما انگاري اين كرگدن عزيز و بزرگ ما را روي زمين خواباند. من در اين مجال قصد ارزيابي عملكرد شهرداري تهران را ندارم كه با توجه به نوپايي مديريت آن و به ويژه بقچه اندك گشوده از پنهانيهاي مالي و نيروي انساني و مناسبات سياسي پس و پشت آن، هنوز براي سنجش و مقايسه و داوري خيلي زود است. حرف اصلي من درباره خود تهران است نه برف تهران. به هرحال اين چالش نيز همچون نمونههاي پيش، با تدبير مديران و تلاش كاركنان زحمتكش شهرداري و همكاري ديگر نهادها و البته همياري خود شهروندان و البته شكيبايي همراه با گلايههاشان، پشت سر گذاشته خواهد شد اما، به گمانم همين حالا هم خيلي دير شده است براي يك چارهانديشي دليرانه و خلاف آمد و متفاوت از تئوري: «اين نيز بگذرد» براي يك راهبرد تازه و تحول بنيادين درآمايش روزآمد و «زيستمحور» اين پهنه تاريخي، جغرافيايي با رويكردي آيندهنگر. پس آنگاه، الگو و ساختار مديريت اين سرزمين نيز بايد دگرگون شود. برف تهران، خوب است كه بهانهاي شود براي حرف تهران.