• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4029 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ بهمن

جهانگير هدايت:

نشر روبه‌راه است، خانه سياه است

جهانگير هدايت هرچند وضعيت انتشار آثار صادق هدايت را بهتر از قبل مي‌داند اما نسبت به وضعيت خانه او و نيز از بين رفتن وسايل هدايت، هشداري جدي مي‌دهد.

سال‌هاست چشم‌مان عادت كرده روي پياده‌روهاي جلوي دانشگاه تهران دنبال كتاب‌هاي صادق هدايت بگرديم؛ كتاب‌هايي كه عموما به صورت افستي منتشر شده‌اند و ويژگي مشترك آنها تصويري از هدايت است كه روي جلد كتاب نقش بسته. جهانگير هدايت، برادرزاده صادق هدايت هم مانند بازماندگان ديگر نويسندگان هرازگاهي و به مناسبتي، اعتراض خود را نسبت به اين وضعيت بيان مي‌كند.

سالروز تولد 115 سالگي صادق هدايت نيز فرصتي مناسب بود تا با جهانگير هدايت درباره وضعيت انتشار اين كتاب‌ها، شرايط خانه هدايت و وسايل و لوازم مربوط به او گپ و گفتي داشته باشيم.

جهانگير هدايت درباره وضعيت انتشار آثار عموي خود مي‌گويد: «وضعيت انتشار كتاب‌ها قدري بهتر شده است. بدين معني كه مثلا همه كتاب‌هايي كه خود من مقدمه‌اي بر آنها مي‌نويسم و مطالبي به آنها اضافه مي‌كنم، منتشر مي‌شود. مثل «فرهنگ عاميانه مردم ايران»، «سه قطره خون»، «رباعيات خيام»، آثار ناياب هدايت و كتاب‌هايي كه خود من درباره هدايت نوشته‌ام مانند «نيمه پنهان سرنوشت هدايت»، «كوچه پس‌كوچه‌هاي پاريس» و... ولي بعضي از آثار او از قبل و از زمان شاه ممنوع بوده است. اما آثاري كه به صورت غيرقانوني چاپ شده، از دسترس ما خارج شده است. سال‌هاست اين اتفاق مي‌افتد ولي الان مشكل ديگري هست. »

او درباره اين مشكل تازه توضيح مي‌دهد: «برخي از ناشران بدون مشورت با من و بدون اينكه از طريق ما اقدام كنند، آثار هدايت را منتشر مي‌كنند كه اين آثار پر از تحريف است. فقط عكس هدايت را روي جلد مي‌گذارند و مردم را گول مي‌زنند. البته ما از تمام اين ناشران به وزارت ارشاد شكايت كرده‌ايم و تعداد ناشراني كه اين كار غيرقانوني و غيرفرهنگي را ادامه مي‌دهند، خيلي كمتر شده است. در حال حاضر كل آثار هدايت منتشر شده است. تمام آثار او را در انگليس به زبان فارسي چاپ كرده‌ام كه از طريق آمازون در تمام دنيا ارايه مي‌شود. »

هرچند وضع انتشار كتاب‌ها بهتر از قبل شده اما آنچه تغييري نكرده، وضعيت خانه صادق هدايت است كه جهانگير هدايت از آن به عنوان فاجعه‌اي ياد مي‌كند: «خانه صداق هدايت فاجعه است. آن هم خانه‌اي كه داراي معماري اصيل قاجاريه است و از طرف ديگر ميراث فرهنگي آن را به عنوان اثر ملي شناخته و روي ديوار آن به فارسي و انگليسي پلاك زده كه اين خانه جزو آثار ملي، يعني اين خانه مال 85 ميليون ايراني است اما بيمارستان امير اعلم به دليل همسايگي، اين خانه را تصرف و به نوعي حياط خلوت و زباله‌داني تبديل كرده است. هر تغييري را كه دوست داشته در ساختمان اين خانه انجام داده است در حالي كه طبق قانون، بدون اجازه ميراث فرهنگي نمي‌توان عمارت‌هاي ثبت شده را دستكاري كرد. اما در خانه را بسته‌اند و هيچ كس را راه نمي‌دهند چون اگر مردم يا خبرنگاران وارد آن خانه شوند، متوجه مي‌شوند در اين خانه توسط بيمارستان امير اعلم چه مشكلاتي ايجاد شده است. »

او در ادامه از پيگيري‌هاي متعددش با سازمان ميراث فرهنگي سخن مي‌گويد: «در 25 سال گذشته متجاوز از 30 نامه به سازمان ميراث فرهنگي نوشته‌ام. نمي‌دانم اصلا اين نامه‌ها را مي‌خوانند يا نه اما غير ممكن است پاسخ دهند. حتي جواب تلفن را هم نمي‌دهند. درست مانند اينكه ما افراد مزاحمي هستيم و براي يك سازمان والامقامي مانند ميراث فرهنگي مزاحمت ايجاد مي‌كنيم. حتي مديران كل اين سازمان جواب ما را نمي‌دهند يعني به قدري در اين كشور به فرهنگ بي‌توجهي مي‌شود كه گويي مي‌خواهند فرهنگ، تمدن و ادب را خفه كنند و متاسفانه سازمان ميراث فرهنگي كه عملا صاحب اين خانه است، هيچ اقدامي درباره خانه انجام نمي‌دهد. نامه نوشته‌ام با امضاي 500 نويسنده، شاعر و دانشجو كه خواستار حفظ و رسيدگي به وضعيت اين خانه شده‌اند. بنابراين بيمارستان امير اعلم و سازمان گويي مي‌خواهند اين خانه را از بين ببرند. اصلا به صادق هدايت كاري نداريم. اين خانه جزو آثار ملي اين كشور و متعلق به زمان قاجاريه است و بايد آن را براي مردم ايران حفظ كرد ولي متاسفانه كوچك‌ترين توجهي به اين موضوع نمي‌شود. متاسفانه ميراث فرهنگي داراي سيستمي نيست كه بخواهد وارد عمل شود. »

هدايت سپس درباره وسايل و لوازم صادق هدايت نيز توضيح مي‌دهد: «متاسفانه اين هم يك فاجعه ديگر است. وسايل ايشان در انبار و زيرزمين موزه رضا عباسي خاك مي‌خورد. بعضي از اين وسايل بر اثر خاك خوردن، از بين رفته است. من يك بار از رييس موزه كتبا خواستم كه اين لوازم را ببينم جوابي كه به من داده شده، جوابي است كه نمي‌دانم چه نامي بر آن بگذارم. به هر حال به من گفتند به خاطر مسائل امنيتي نمي‌توانيد لوازم و وسايل عموي خودتان را ببينيد! نفهميدم كجاي كار بنده امنيتي بوده. آيا من مي‌خواستم به خودم بمب ببندم. به هر حال اين لوازم در انبار موزه رضا عباسي به مرور زمان در حال از بين رفتن است. در حالي كه بايد يكي از سالن‌هاي موزه را به اين لوازم تخصيص بدهند. موزه يعني همين ديگر. اينكه وسايل خاصي را به نمايش بگذارند تا بازديدكنندگان ايراني و خارجي از ديدن آنها لذت ببرند ولي در مورد وسايل صادق هدايت نه تنها اين موزه وظايف خود را فراموش كرده بلكه به نوعي دارد به اين وسايل خسارات وارد مي‌كند. اين وسايل 30 سال است در اين موزه نگهداري مي‌شود. آقايي به اسم تبريزي فرش كوچكي از چهره هدايت به او تقديم كرده بود. اين فرش از بين رفت. نمي‌دانم گم شد يا بلاي ديگري بر سرش آمد. هدايت هميشه هزاربيشه‌اي چوبي روي ميز تحريرش داشت كه تقريبا از بين رفته است. »

جهانگير هدايت سخنان خود را اينگونه به پايان مي‌برد: «مساله بسيار مهم اين خانه است كه بايد آن را از يد اين بيمارستان بي‌فرهنگ درآورد و آن را به فضايي فرهنگي تبديل كرد. آخرين باري كه از آن بازديد كردم، اتاق صادق هدايت به اتاقي اداري تبديل شده يعني در آن ميز گذاشته‌اند و آن را به دفتري اداري تبديل كرده‌اند در حالي كه هدايت در اين اتاق زندگي مي‌كرده و اثري مانند «بوف كور» را مي‌نوشته. اينها حقايقي است كه فراموش كردنش غيرممكن است. چندين اتاق اين خانه را هم به بسيج داده‌اند. نمي‌فهمم بسيج در يك خانه قديمي چه كاري دارد. رفتاري كه با اين خانه شده، فارغ از صادق هدايت، نوعي فاجعه است. »

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون