دوري مربيان ايران از كارلوس كيروش!
بحث آموزش در فوتبال ايران سالهاست بين اهالي فن و مسوولان آموزش فدراسيون مطرح است. خيليها بر اين باورند كه كميته آموزش فدراسيون فوتبال بايد علاوه بر آموزش تئوري مربيان جوان آنها را به كشورهاي صاحب سبك فوتبال بفرستد تا با حضور در تمرينهاي باشگاههاي معتبر اروپايي، به طور عملي نكات ريز مربيگري را آموزش ببينند. اما به راستي چرا حالا كه مربي تراز اولي چون كيروش در فوتبال ايران است از تجربياتش در اين زمينه به خوبي استفاده نميشود؟
مربيگري حرفهاي است كه بايد علاوه بر آموزش قدم به قدم نكات تئوري، مسائل فني و همين طور نكات ريز هم به صورت عملي به مربيان آموزش داده شود. شايد بتوان با قطعيت گفت رمز موفقيت يك مربي بر ديگر همكارانش در دنياي روز فوتبال همين نكات ريزي است كه شايد خيليها آنها را ناديده ميگيرند. از نوع تمرينهاي ريكاوري و همين طور عرقگيري گرفته تا تمرينهاي سخت و فشرده كه همه آنها بسته به اصول از پيش تعيين شده براي يك تيم طراحي ميشود. سالهاست ميشنويم وقتي تيمي در ليگ ايران نتيجه نميگيرد، مربياش متهم به ضعف در مسائل فني يا حتي بعضا تيمش را به ضعف جسماني متهم ميكنند اما به راستي چقدر مسائل ريز فني و مربيگري در ميان مربيان جوان فوتبال ايران اهميت دارد؟
از زماني كه كارلوس كيروش به فوتبال ايران آمده خيليها ميگويند بايد از تجربه اين مربي بادانش و بينالمللي در تمام سطوح استفاده شود. يعني نه اينكه فقط منتظر باشيم تا كيروش تيم ملي ايران را هر 4 سال يك بار به جام جهاني ببرد و يك موفقيت از نظر نتيجه براي فوتبال ايران به دست بياورد. از اين رو از همان زماني كه قرار بود قرارداد كيروش با فدراسيون فوتبال امضا شود، منتقدان ميگفتند بهتر است در قراردادش حضور يك مربي جوان ايراني گنجانده شود تا اين مربي جوان با حضور در كنار فردي همچون كيروش به دانش فني خود اضافه كند تا بلكه پس از رفتن اين مربي پرتغالي از فوتبال ايران بتواند سكاندار تيم ملي فوتبال ايران شود.
اينكه چرا تا به حال مربي جواني كنار كيروش دوام نياورده تا از تجربيات و دانش او استفاده كند، سوالي است كه حالا بايد به دنبال پاسخ براي آن باشيم. به راستي چرا علي كريمي، جواد نكونام يا حتي مجيد صالح كنار كارلوس كيروش دوام نياوردند؟ شايد دليل مشترك هر سه اينها، كماهميت بودن فعاليتشان در تيم ملي بوده است.
بهطور مثال درست زماني كه تيم ملي خودش را براي حضور در جام ملتهاي آسيا آماده ميكرد، مجيد صالح به عضويت كادر فني تيم ملي درآمد اما خيلي زود اين مربي جوان از كارش استعفا داد و بعدها مشخص شد به خاطر اينكه قرار نبوده به عنوان مربي روي نيمكت تيم ملي بنشيند، از سمت خود كنارهگيري كرده است.
در مورد جواد نكونام و البته علي كريمي هم كمابيش چنين فرضياتي مطرح ميشد كه كيروش كمتر از آنها درباره مسائل فني نظرخواهي ميكرد. حال سوال اساسي اينجاست به راستي چرا بايد كارلوس كيروش كه حتي منتقدان او، او را از نظر فني قبول دارند، بايد با مربيان جواني كه بعضا مدرك حرفهاي هم نداشتند، در زمينه فني مشورت ميكرد؟
قاعدتا كارلوس كيروش نميتوانست تمام نكات فني و دانشي كه حاصل سالها فعاليتش در تيمهاي بزرگي چون رئال مادريد، منچستريونايتد و تيم ملي پرتغال بوده را به صورت آمپولي در مربيان ايراني تزريق كند. اگر قرار بود يك مربي ايراني كنار كيروش تجربهاندوزي كند، طبيعتا بايد به جاي سهمخواهي در تيم ملي به سمتي حركت ميكرد تا نكات فني رفتار كيروش در تمرينها را آموزش ببيند نه اينكه به دنبال اين باشد سرمربي تيم ملي از او در چينش بازيكنان يا حتي تاكتيك تيمش نظرخواهي كند.
مساله مهم ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه چرا تا به حال هيچ كدام از مربيان جوان حاضر در ليگ براي حضور در تمرينهاي تيم ملي و نتبرداري از روش كار كيروش درخواستي ارايه نكردهاند يا حتي در تلاش نبودهاند تا به ساختمان جديدي كه به درخواست كيروش ساخته شده بروند و دقيقا ببينند سرمربي تيم ملي چگونه مليپوشانش را براي حضور در جام جهاني آماده ميكند. از زماني كه كيروش به فوتبال ايران آمده، تنها فقط نظرمحمدي، ويسي، يحيي گلمحمدي، كريم باقري و فراز كمالوند به تمرينهاي تيم ملي رفتهاند و با نتبرداري سعي در استفاده از تجربيات كيروش داشتهاند. البته حالا هم چندان دير نشده چرا كه كميته آموزش فدراسيون فوتبال ميتواند مربيان جواني كه در جلسات تئوري شركت ميكنند را چندين جلسه به تمرينهاي تيم ملي ببرد تا با نتبرداري از تمرينهاي تيم ملي و عليالخصوص رفتارهاي ريز كيروش در آمادهسازي بازيكنان، به دانش فني خود بيفزايند.