هنوز بهكارگيري زنان به روشهاي فردي وابسته است
زهرا نژادبهرام
اگر بخواهيم در مروري كوتاه به اين پرسش پاسخ دهيم كه چرا انتصاب زنان و بهكارگيري آنان در سطوح كلان مديريتي به افراد وابسته است بايد بگوييم چون موضوع زنان و جايگاه آنها در دولت نهادينه نشده است، به روشهاي فردي و شيوههاي سليقهاي برميگردد و حتي قانون هم نميتواند در اين زمينه كمكي كند. درست است كه قانون مبنا و بستر محكمي است كه بتوان از طريق آن حركت كرد اما اين آدمها هستند كه تصميم ميگيرند و از قانون استفاده ميكنند. اينجاست كه ما نيازمند روشهاي ترويجي و اطلاعرساني هستيم تا موضوع زنان پذيرفته شود. حتي من ميگويم اينقدر اين مساله جدي است كه حتي زنان ما وقتي منصبي ميگيرند و به مديريت دسترسي پيدا ميكنند، در انتخاب و حمايت از زنان، دچار خويشتنداري ميشوند. احساس ميكنند كه اگر از منافع زنان حمايت كنند، از موقعيت اجتماعي، فرهنگي و تاثيرگذار مديريتي خودشان فاصله ميگيرند. ميخواهم بگويم آنقدر اين فرهنگ عرفي ريشه دوانده كه حتي در ميان زنان كه برگرفته از اين موضوع هستند باز با چالش رو به رو است؛ چالشي كه رفع آن هنوز دشواريهاي زيادي دارد. اين دلايل ساختاري است. اما براي برون رفت از اين شرايط چه بايد كرد؟ اما براي برون رفت از اين قضيه بعضي وقتها نياز است كه از ابزارهاي مديريتي استفاده شود. وقتي مدير ارشد نسبت به اين موضوع كارآمدي و حساسيت لازم را داشته باشد، اين موضوع بايد به عنوان يك اجبار مطرح شود. به عنوان مثال آقاي رييسجمهور ميتوانند براي تحقق دستور خود مبني بر آنكه وزرا معاوناني از ميان زنان منصوب كنند مهلتي تعيين كنند. مثلا به تمام وزارتخانهها كه معاون زن منصوب نكردهاند مهلت بدهند كه اگر تا پايان فروردينماه حداقل يكي از معاونان آنها، زن نباشد خودشان وارد عمل ميشوند. يا نه وزارتخانههايي كه بالاي سه تا معاون زن داشته باشند، به عنوان مثال رديف بودجهشان ارتقا داده ميشود. اين را مجري ارشد يعني رييسجمهور در رابطه با وزارتخانهها ميتواند انجام دهد. چون همين وزارتخانهها براي سطوح پايينتر الگو ميشوند. اين يك روش است. روش ديگر هم آموزش مداوم است و اين عملياتي نميشود مگر اينكه از سطوح بالا شروع شود.
عضو شوراي شهر تهران