مشكل
مديريت است
نيوشا طبيبي
در امارات متحده عربي و به خصوص در شهر دوبي اگر خداي ناكرده بيماري و ناخوشي عارض شود و نشاني يك بيمارستان و مركز درماني معتبر و قابل اعتماد را بخواهيد، بيشتر مردم «بيمارستان ايرانيان دوبي» را به شما معرفي ميكنند. اين مركز درماني كه سابقهاي طولاني در امارات دارد، با اهدافي انساندوستانه تاسيس شده و طي همه دوران كارياش، پناهگاه و مامن بسياري از مليتهاي ساكن امارات بوده و هست. هزينههاي درماني اين مركز در مقايسه با ديگر مراكز و همينطور چيرهدستي پزشكان ايراني سبب شده است كه آنجا مورد اقبال مردم طبقه متوسط و ضعيف ساكن امارات قرار گيرد. گفتني است كه تا چند ماه پيش در اين بيمارستان هزينهاي بابت داروهاي تجويز شده از بيمار دريافت نميشد.
بيمارستان ايرانيان فراز و نشيبهاي بسياري را طي كرده، از آنجا كه جايگاه رييس بيمارستان يا عنوان كاملتر آن «رييس مراكز درماني هلالاحمر جمهوري اسلامي ايران در امارات متحده عربي»، جايگاهي حساس و خاص است معمولا فرد نزديك و مورد اعتماد رييس هلالاحمر بر اين سمت گمارده ميشود. در بسياري از موارد اين فرد مورد اعتماد، شايستگي مديريت اين مركز مهم را نداشته و با تصميمات نابخردانه، كيفيت كار بيمارستان را تنزل و منابع مالي را به هدر داده است.
نمونه بيمارستان ايرانيان دوبي، مقياس خوبي است از ميزان توانايي ايرانيان در ارايه خدمات با كيفيت و استاندارد و همينطور نمونه قابل تاملي از تاثير مديريت در كارايي يك سازمان. مقياس خوبي است از ميزان توانايي ايرانيان چون نشان ميدهد، مشكل كيفيت خدمات در ايران، ناشي از «كارنابلدي» نيست، بلكه دلايل ديگري دارد كه اولين و مهمترين آن «مديريت» است. كيفيت كار اين بيمارستان قابل مقايسه با بهترين بيمارستانهاي امارات متحده عربي و در كيفيتسنجيها بيمارستان ايرانيان در زمره 10 بيمارستان برتر اين كشور است.
در دورههايي كه در اين بيمارستان مديري جدي و با لياقت بر مسند تكيه زده، كيفيت ارايه خدمات، نحوه برخورد پرسنل اداري و درماني با مردم به نحو چشمگيري بهبود پيدا كرده است. (همين چند ماه پيش اين بيمارستان توسط پزشك محترمي به صورت موقت اداره ميشد تا رييس جديد معرفي شود. سالهاست اين پزشك محترم به خوشرويي و دلسوزي و انصاف و پاكدستي و درست اخلاقي بين ايرانيان دوبي شهره است. اين صفات نيك او به اضافه شيوه دقيق مديريتش بر اين سازمان بزرگ، بيمارستان ايرانيان را دوباره تبديل به مركز درماني بيمانندي كرد.) گاه در دورههايي كه مديران نالايق براساس روابط و نه در چارچوب ضوابط و معيارهاي اداري حكم رياست گرفتهاند، اين مركز به قهقرا رفته و اولين نشانه تنزل سطح خدماتش را ميتوان در رفتار پرسنل اداري و درماني با مراجعهكنندگان ديد. اكنون چندين ماه است كه بيمارستان ايرانيان از داشتن مديري مستقر محروم است و تبعات ناشي از اين وضعيت اندك اندك آثار بيروني خود را نشان ميدهد.
فراز و نشيبهاي متعدد در اداره اين مركز ناشي از سبك و سنت ديرينهاي است كه هر مدير جديد، تمامي تصميمات مدير قبلي را اشتباه ميداند و ميخواهد همه امور را از ابتدا و بر پايه «سليقه» خود و نه بر اساس برنامهاي مدون سامان دهد. اين تصميمگيريهاي متضاد، نه تنها منابع مالي بسيار بزرگي را هدر ميدهد، بلكه منابع انساني سازمان را دچار سرگشتگي و نااميدي ميكند.
با همه گرفتاريهاي متعدد و معمولي كه نگاه خاص ديوانسالارانه و مديريت دولتي بر امور تحميل ميكند، كاركنان بيمارستان ايرانيان زحمات فراواني براي رضايتمندي مراجعين متحمل ميشوند. تصميمات رنگارنگ مديريتهاي مختلف اين بيمارستان هم بر زحمات كاركنان آنجا ميافزايد و گاه آنان را از نظر معيشتي در فشار قرار ميدهد.
بيمارستان ايرانيان، براي ايرانيان ساكن جنوب خليج فارس و بسياري از اتباع كشورهاي ديگر چيزي بيش از يك مركز درماني است. به نظر ميآيد چون اين مركز از نگاه رسانههاي داخلي به دور است، سازمان هلال احمر آن را به چشم حياط خلوت و اندروني خود و نه به عنوان جزيي از داراييهاي ملي ايران نگاه ميكند و لزومي به تغييرات مناسب و اعمال مديريت به شيوه صحيح و علمي در آن نميبيند.