• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4040 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۲ اسفند

بر هم خوردن تعادل جنسيتي يعني بيماري

اصغر مهاجري

بر اساس قاعده و منطق دانش بايد پذيرفت كه فوتبال يك امر اجتماعي است، هم داراي دلايل اجتماعي است و هم كاركردهاي اجتماعي و لذا اگر بخواهيم اين پديده را بررسي كنيم، شايد شايسته‌ترين دانش براي بررسي اين پديده (چه به لحاظ خود بازي، چه به لحاظ طرفدارنش، چه به لحاظ جايگاهي با نام مستطيل سبز فوتبال و چه مسائل پيرامون آن)، دانش جامعه‌شناسي باشد. هرچند كه پديده فوتبال و نظام ورزشي يك پديده چند بعدي است و بايد رشته‌هاي مختلف به صورت ميان‌رشته‌اي آن را بررسي كنند اما جامعه‌شناسي در صف مقدم است.

تحليل شفاف و صادقانه جامعه‌شناسي اين است كه يكي از پديده‌هاي بسيار مهم و موثر كه گاهي حتي قادر است يك جامعه را از بن‌بست‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي برهاند، ورزش و به صورت خاص ورزش فوتبال است. اينكه بتوان يك سرمايه اجتماعي خوب را جمع و بر آن تكيه كرد و از نتايجش در بخش‌هاي مختلف بهره برد، باز هم به ورزش فوتبال برمي‌گردد. اينها نكته‌هاي بسيار مهمي هستند و يافته‌هاي پژوهشي در حوزه جامعه‌شناسي ورزشي، هم در جهان و هم در كشور اين نكات را ثابت مي‌كند. از اين حيث استاديوم‌هاي ورزشي از نظر من در همه حوزه‌ها بسيار مهم، مقدس، قابل احترام و كارآمد هستند. شايد (اين شايد را بسيار با احتياط مي‌گويم) بزرگ‌ترين حسينيه‌اي كه حتي در عزاداري اباعبدالله الحسين مي‌توان از آن نام برد، حسينيه‌ بزرگي بود كه در استاديوم آزادي و در آن بازي باشكوه استقلال در ساليان گذشته شكل گرفت و بهترين بود، يعني براي خلق بهترين‌ها در هر حوزه‌اي (كه حاوي هارموني، روح جمعي و هيجان باشد) مي‌توان در ورزش و به صورت خاص فوتبال به دنبال آن بود.

نكته دوم اين است كه اگر واقعيت‌هاي زمين سبز فوتبال را بررسي كنيم، در زمين فوتبال كشور ما اتفاقاتي هم مي‌افتد كه هيجان‌محور است اما وقتي به تماشاي آن مي‌نشينيد نمي‌توان از آنها دفاع كرد، مثل فحاشي‌هاي ركيك، تخريب‌هاي وندالي و بسياري از موارد كه آناني كه حضور در ورزشگاه را تجربه كرده‌اند، مي‌توانند به آن اذعان كنند. حتي مخاطبان يادداشت خوب آقاي دكتر رناني هم در بخش نظرات گفته‌اند كه واقعيت‌هاي زمين فوتبال چيز ديگري است. اما پرسش اساسي جامعه‌شناسي اين است كه آيا افرادي كه در صندلي‌هاي مستطيل سبز مي‌نشينند فحاشي را هم در همانجا آموخته‌اند يا خارج از آن مكان؟ قطعا اين فحش‌ها را در كوچه و بازار، خانواده‌ها و نظام‌هاي آموزشي ياد گرفته‌اند. تنها حسن استاديوم فوتبال اين است كه يك جور آزادي را خلق مي‌كند كه اجازه مي‌دهد آنچه در ما نهفته است را بيرون بريزيم. استاديوم يك آينه‌ تمام‌نما از نظام تربيتي و آموزشي ما است و زماني كه درون اين آيينه مي‌نگريم بايد از آن آينه و صاحبانش تشكر كنيم كه آنچه در درون ما، در پس‌پرده نظام آموزشي و تربيتي ما مي‌گذرد را نمايان كرده است. اگر قرار است آنجا نظم باشد، تحمل باشد و فحش نباشد، اگر قرار است شكست ما را به هم نريزد و با رقيب پيروز محترمانه برخورد كنيم يا احساس همدردي عاقلانه داشته باشيم، اينها را بايد در خانواده، آموزش و پرورش، تلويزيون، مساجد و غيره خوب آموزش دهيم، اگر در آن فضاها اين اصول خوب آموزش داده شوند مي‌توان تجلي آن را در ورزشگاه‌ها ديد و در آنجاست كه حالت جمعي باعث كثرت و زيبايي بيشتر آن مي‌شود. ورزشگاه آزادي كه مي‌تواند 100هزار نفر را در خود جمع كند نمي‌توان محل توليد فحش‌ها قلمداد كرد، آنجا فقط نشان مي‌دهد كه ما اين‌گونه تربيت كرده‌ايم و اين‌گونه آموزش ديده‌ايم و چون شرايط فراهم است اين ويژگي‌ها بهتر و نمايان‌تر ديده مي‌شوند. اتفاقا اگر پشت چراغ قرمز شرايط فراهم باشد ما با راننده ماشين بغلي هم همين رفتار را مي‌كنيم، فقط چون آنجا خيابان است و نه استاديوم، اين رفتار كمتر و كمرنگ‌تر ديده مي‌شود.

اين مساله مهم، ما را به دو پرسش اساسي مي‌رساند: ما بايد در فرآيند جامعه‌پذيري و تربيت‌هامان تجديدنظر كنيم؟ اگر بخواهيم از خود آزادي و مستطيل سبز شروع به درست كردن كنيم راهكار چيست؟ راهكار اين است كه بگوييم اين بد است و حالا پس هركسي نبايد آنجا بيايد يا نيمي از جمعيت را از آمدن به آنجا بازداريم؟ نيمي از جمعيت كه آمدن به ورزشگاه حق آنها است هم حق شرعي و هم حق عرفي و هم حق قانوني. اتفاقا پژوهش‌هاي جامعه‌شناسي نشان مي‌دهد كه با ورود خانواده‌ها و زنان و برنامه‌ريزي درست، نه‌تنها اين مستطيل سبز خطري ايجاد نمي‌كند بلكه اين رفتارهاي خشن، توده‌وار و فحاشي‌هاي ركيك تعديل مي‌شود. تعامل متناسب تجربه‌دار زندگي ما با جنس‌هاي مخالف نشان مي‌دهد كه در فرهنگ ما زماني كه پاي زنان (به صورت انبوه و به عنوان يك حق شهروندي و نه به صورت يواشكي و با تغيير لباس) به جايي مثل استاديوم باز مي‌شود، بسياري از رفتارهاي خشن كاهش پيدا مي‌كند و ما بلد مي‌شويم در گستره‌هاي جمعي بزرگ‌تر هم تعاملات مناسبي را با جنس مخالف برگزار كنيم، همان‌طور كه اين نحوه تعامل را در خانواده، صنف و نظام آموزشي برقرار مي‌كنيم. وجود زنان به خصوص در شكل خانواده براي فوتبال ما يك نعمت است، به تشويق‌هاي درست كمك مي‌كند، به تنظيم روابط اجتماعي ما در يك جمع صدهزار نفره كمك مي‌كند و از اين روي آناني كه بدبينانه و از سر ايدئولوژي يا ناآگاهي يا لجاجت مي‌گويند كه حضور زنان در ورزشگاه‌هاي بزرگي مانند آزادي خطرآفريني‌هاي جدي دارد، برآوردشان علمي نيست.

مجموعه مطالعات چند دهه‌اي ما از مطالعات ورزش فوتبال نشان مي‌دهد كه سرزمين تربيتي فوتبال با حضور زنان و خانواده‌ها شفاف‌تر و آرام‌تر مي‌شود. در اين نكته من هم بر يافته‌هاي پژوهشي جمعي تاكيد مي‌كنم و هم بر تجربه‌هاي زيسته خودم در ميادين ورزشي. يعني به غير از اينكه ما در حوزه جامعه‌شناسي ورزشي فعال هستيم، پايان‌نامه‌ها و پژوهش‌هاي جامعه‌شناسي ورزش را هدايت مي‌كنيم و شاهد يافته‌هاي آن هستيم، به صورت تجربه زيسته هم معتقدم مستطيل سبز يكي از مقدس‌ترين مستطيل‌ها است كه با حضور متعادل‌كننده كنشگران و شهروندان يك جامعه مقدس‌تر و بهتر مي‌شود. مساله اصلي در زمين فوتبال كه آنجا را متناقض، بي‌تعادل و تنش‌زا مي‌كند اتفاقا فقدان كنشگران زن و مرد در كنار هم و يكطرفه بودن محيط است. به ضرس‌قاطع مي‌گويم كه هيچ جامعه‌ و گروهي در جهان در طول تاريخ يافت نمي‌شود كه با وجود فقط يك كفه ترازو از جمعيت (فقط زنان يا فقط مردان) و بدون تعامل با هم به كاميابي رسيده باشند. حتي در صحنه‌هاي خشن‌تر نظامي هم‌زماني موفق‌تر عمل كرده‌ايم كه با تعامل زنان و مردان آن را تكامل بخشيديم. كوچه‌ و خيابان‌هاي ما هم اگر يكطرفه شوند و فقط نيمي از جامعه در آن حضور داشته باشند دچار تناقض و مشكلات عديده مي‌شوند. وقتي توازن جمعيتي ما در محله‌ها به‌هم مي‌خورد (مانند محلات خاصي در تهران كه در حال مطالعه آنها هستيم) نشانه اين است كه يا آن محله بيمار شده يا بيماري در آن ايجاد خواهد شد. در زمين فوتبال هم چون تعادل جمعيتي وجود ندارد، به شيوه درست رشد و توسعه پيدا نمي‌كند.

نكته پاياني كه حاصل يافته‌هاي ما است را مي‌گويم چون اين كشور پاره تن ما است و نظام را دوست داريم. در مورد پديده‌هاي ديگر هم پيش‌بيني و اعلام كرده بوديم و حالا هم بايد سهم خود را با گفتن حقايقي بيان كنيم: اگر به نظام‌هاي اجتماعي اجازه ندهيم كه در مسير منطقي خودشان حركت كنند و با روش قهري با آنها مواجه شويم بايد بدانيم كه آن نظام‌هاي جمعي خود را غالب خواهند كرد اما با هزينه بيشتر. پيش‌بيني ما اين است كه مستطيل‌هاي سبز فوتبال و استاديوم‌هاي ورزشي به تناسب و تعادل تماشاگران به لحاظ جنسيتي خواهد رسيد اما مسوولان و دانشگاهيان بايد تدبير كنند تا با هزينه كمتر اين اتفاق بيفتد. منطقي و عاقلانه است اگر به اين پيش‌بيني احترام بگذاريم و كمك كنيم تا گذر ما از فوتبال با تماشاگران مردمحور به يك جامعه متعادل برسد تا هزينه‌هاي بين‌المللي، داخلي، رواني و سياسي آن هم كمتر شود. جامعه‌شناس

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها