اكوسيستم استارتآپها
سحر افاضلي
در ادبيات امروز اقتصاد ايران، استارتآپ به كسب و كاري گفته ميشود كه علاوه بر اينكه خلق ارزش ميكند، داراي قابليت براي رشد سريع و البته تغيير سبك زندگي مردم يا شيوههاي كسبوكار است. هر هفته رويدادهاي متنوعي در قالب استارتويكند يا دموي استارتآپ براي ارايه طرح و جذب سرمايهگذار در تهران و حتي شهرهاي مختلف ايران برگزار شده، تعداد زيادي ايده و طرح كسب و كار متولد ميشوند و به چند ماه نكشيده ميميرند. از آنجا كه بهبود فضاي كسب و كارهاي نوپا و استارتآپي به عنوان يكي از شاخصهاي اصلي توسعه كسب و كار، جزو تعهدات اخير دولت است، بخشهاي مختلف دولتي سعي دارند حتي شده با برگزاري رويدادها و كنفرانسهاي بينتيجه، علاقه و توجه خود را به اين نوزاد تازه متولد اقتصاد ايران نشان دهند.
شايد در نگاه اول جذابيت اين بخش از اقتصاد براي دولت ايجاد موقعيت شغلي براي بخش قابل توجهي از جوانان باهوش ايراني كه فارغالتحصيل بهترين دانشگاهها هستند، باشد. اين فضا كمك ميكند جوانان بدون تكيه به دولت بتوانند مشغول به كار باشند و جزو جمعيت شاغل قرار بگيرند.
اما «دولت» در اين سالها خادم اين جامعه نوپا بوده يا مانع؟ در اينكه معاونت علمي- فناوري رياستجمهوري يكي از موثرترين بخشهاي بدنه دولت در رشد و توسعه استارتآپها بوده هيچ شكي نيست. بسياري از بنيانگذاران نخبه استارتآپها امروز با حمايت اين نهاد به ايران بازگشتهاند اما سوال اينجاست كه دولت چه خدماتي را براي استارتآپها فراهم كند؟ وامهاي چند صد ميليوني، معافيت مالياتي، يا اصلاح قوانين؟ هنوز هم استارتآپهاي نوپا در مواجهه با بخش سنتي دچار مشكلات متعددي هستند. بخش قدرتمند و راكد سنتي اقتصاد در مقابل تغييرات مقاومت كرده و از اهرمهاي قدرت خود براي سركوب و بياعتمادي نسبت به اين تغييرات استفاده ميكنند. حاكميت شايد بزرگترين خدمتي كه ميتواند براي استارتآپها انجام دهد ايجاد بستري آزاد براي رقابت است كه در نهايت به ارتقاي كيفيت و رشد كسب و كارها منجر ميشود. با وجود نرخ بالاي بيكاري، نيروي انساني باكيفيت در ايران، استارتآپها به دليل منابع محدود مالي امكان استخدام نيروهاي زبده را ندارند، شايد يكي از دلايل شكست بسياري از استارتآپها همين مساله باشد. دولت تاكنون تمهيداتي را براي سادهتر كردن پروسه استخدام استارتآپها انجام نداده است. دخالت در قيمتگذاريها و ممانعت از به انجام رسيدن رسالت واقعي استارتآپها كه تغيير در بازار و ايجاد ارزش افزوده و راحتي زندگي مردم است، رخدادي است كه هر از گاهي سوژه رسانهها نيز ميشود. ضرب و جرح كاركنان اسنپ در كرمان و تهديد به بايكوت اوبار و ترابرنت در استان اصفهان نمونههاي واضحي از رفتارهاي ناصحيح بخش سنتي اقتصاد ايران و عدم حمايتهاي قانوني از استارتآپها است.
نكتهاي كه نبايد فراموش كرد اين است كه كارآفرينان الزاما حسابدار يا حقوقدان نيستند. دشواريهاي حقوقي و قانوني براي راهاندازي يك كسب و كار در ايران بسيار زياد است. تبعات شكست در كسب و كار براي جوانان ايراني بالاست و همين قدرت ريسك و اعتماد به نفس آنها را كم ميكند. سيستم بانكي ايران بايد اين امكان را به جوانان بدهد تا بتوانند راحتتر ريسك كنند و در صورت لزوم شكست بخورند. استارتآپها همانقدر كه به پشتيباناني براي پيروزي نياز دارند به حامياني براي شكست خوردن هم احتياج دارند. دولت بايد به هر دو وظيفه خود در اين اكوسيستم توجه كند تا مگر اين بخش در دوران رونق اقتصادي كه همه ايران انتظار آن را ميكشند بتواند تحولات عظيمي در اقتصاد ايران ايجاد كند.
كارشناس حوزه تجارت الكترونيك