حجاب اختياري يا برهنگي؟
بايد بعد از استقرار نسبي نظامات اسلامي در كشور مطرح شود، نه اينكه ايشان موافق حجاب اختياري بودهاند.
اما كساني كه سنگ حجاب اختياري را به سينه ميزنند بايد بدانند كه بانوان ما با آنها همراهي نخواهند كرد زيرا آنها پوشش اسلامي را انتخاب و اختيار كردهاند و آن را از نظر بالا رفتن ارزش و احترام زن و آرامش رواني جامعه و افزايش نيروي كار جامعه و استحكام كانون خانواده، بهتر و برتر از بيحجابي ميدانند و آثار بيحجابي را بهتر از مردان ميدانند. به ياد دارم در ماههاي اول پيروزي انقلاب اسلامي، تلويزيون با يك كارمند زن درباره پوشش جديدش مصاحبه ميكرد. او ميگفت از مسوولان كشور تشكر ميكنم كه ما زنان اداري را از يك رقابت سخت در ادارات نجات دادند. ما قبل از انقلاب، هر روز صبح پيش از آمدن به اداره يك ساعت آرايش ميكرديم و به خود ميرسيديم تا از رقباي خود در اداره عقب نمانيم، امروز همه با يك لباس ساده و پوشش مناسب و بدون آرايش به اداره ميرويم و از آن رقابت نفسگير راحت شديم.
كساني كه از حجاب اختياري سخن ميگويند مفاسد ناشي از بيحجابي دوره رژيم گذشته را فراموش كردهاند يا سنشان اقتضا نميكند كه به ياد آورند، كه برخي از آنها قابل ذكر كردن نيست. فاجعه اندلس را كه طي آن غربيها سرزمين اندلس را به گفته خودشان به كمك دو عنصر زن و شراب از دست مسلمانان خارج كردند و مرتكب جنايتهاي وحشتناك شدند، نبايد فراموش كنيم. اصرار رژيم گذشته بر بيحجابي و داير كردن مراكز فحشا و كاخهاي جوانان، يك سياست حساب شده بود كه جوانان فيلشان ياد هندوستان نكند. هر نظام سياسي كه ميخواهد مردمش او را راحت بگذارند، به اشاعه بيبند و باري ميپردازد تا مردم مشغول باشند و او به كارش بپردازد. اگر جمهوري اسلامي بر پوشش اسلامي تاكيد دارد گذشته از اينكه دستور اسلام است، بدين علت است كه خير دنيا و آخرت مردم خود را ميخواهد و نسبت به سعادت اخلاقي و روحي مردم خود نيز احساس مسووليت ميكند و مانند يك حكومت سكولار نسبت به اخلاق و عقايد مردم بيتفاوت نيست و خود را تنها متعهد به تامين معاش مردم نميداند. برخي طرفداران حجاب اختياري براي اثبات ادعاي خود به اختياري بودن نماز و روزه استناد ميكنند كه هركس كه نماز نخواند يا روزه نگرفت گناهش پاي خودش است و ما مامور به الزام نيستيم. به اين افراد بايد گفت رعايت پوشش اسلامي كه شامل زن و مرد ميشود و به دلايلي براي زن حدود بيشتري دارد، در دو حوزه قابل بحث است؛ يكي در حريم خصوصي و ديگر در اجتماع. در حريم خصوصي مانند محل سكونت، حكم الزام يا اختيار حجاب مانند حكم نماز و روزه است و كسي نميتواند الزام ايجاد كند و اساسا الزام شدني نيست. اما در حوزه اجتماع، مساله حجاب و پوشش قابل قياس با نماز و روزه نيست چرا كه بيحجابي آثار مستقيم خاص خود را دارد و در اينجا حق اجتماع مطرح ميشود و كسي نميتواند بگويد نوع پوشش من فقط به خودم مربوط است. به هرحال كساني كه اين روزها بر طبل حجاب اختياري ميكوبند در تقسيم اول دو دستهاند؛ يكي گروهي كه هدف سياسي دارند و رسانههاي خارجي پيگير كار آنها هستند، گروه دوم كساني كه هدف سياسي ندارند و خود به دو دسته تقسيم ميشوند: افرادي كه در امور ديني سهلانگار و به دنبال راحتي و بيقيدي هستند كه در ميان آنها به تعبير شهيد مطهري مردان شكارچي نيز حضور دارند كه با شعار آزادي زن، دنبال شكارهاي خود هستند؛ و دسته ديگر كساني كه از روي حسن نيت و اعتقاد، فكر ميكنند حجاب اختياري به نفع جامعه است. خطاب اين مقاله بيشتر به اين افراد است.