زنان و مردان با هشتگ برابر با من نوشتند
روايت نابرابري
گروه اجتماعي| «هرجا اسم پدرم رو پرسيدن اسم مادرم رو هم گفتم. هرجا نوشته بود نام پدر: ... . اضافه كردم نام مادر: ...». روز گذشته هشتگ «برابر با من» در شبكههاي اجتماعي بازتاب زيادي داشت. در آستانه روز زن و روز مادر كاربران زن در مورد مشكلاتشان نوشتند و برخي كاربران مرد هم در نوشتن مشكلات زنان با آنها همراه شدند. «روايت كردن، آدمها را شجاع ميكند. هر چه ببينيم ديگران روايتي را ميگويند انگار ديگر از اتفاقي كه براي ما افتاده نميترسيم.» شروع هشتگ برابر با من دعوت جمعي از زنان فعال سياسي و مدني بود كه با انتشار يك ويدئو و روايتهاي تكخطي از مشكلاتي كه در جامعه، محل كار و خانوادههاي خود پشت سر گذاشتند، زنان را دعوت كردند تا آنها هم داستانهايشان را بازگو كنند.
به دنبال اين دعوت تجربههاي زنان از موارد كوچك روزمره گرفته تا حقوق اساسيشان سر از شبكههاي اجتماعي درآورد. آزارها و متلكهاي خياباني، تبعيض رفتاري ميان فرزندان دختر و پسر، نابرابري حقوق و نحوه برخورد در محل كار و حتي نحوه برخورد در شبكههاي اجتماعي بخشي از محتواي نوشتهها را تشكيل ميدادند. تجربيات تبعيضهاي روزانه در خانه ميان بسياري از كاربران مشترك بود.
بعد از تجربيات روزمره نوبت به حرف زدن از حقوق اساسي رسيد، حقوق كه به لحاظ قانوني باعث ميشود زنان در جايگاهي پايينتر از مردان قرار بگيرند. هدا در همين مورد نوشت: «نداشتن حق طلاق و حضانت پسرم عميقترين زخمي بود كه از تبعيض جنسيتي بر تنم نشست. زخمي كه دردش همچنان هرروز و هرروز تكرار و باعث ميشود تلاش كنم تا زنان ديگري اين درد را تجربه نكنند.» تجربهاي كه حتي براي برخي مردان هم خاطرهاي ناخوشايند محسوب ميشود. قوانيني كه گاهي با نگاه برابر در خانوادهها ميتوانند تعديل شوند.
حماد در مورد حق ارث نوشت: «پدرم، سرش سلامت، ۱۶ سالگيم من رو كشيد كنار و گفت سهم ارث تو و خواهرت برابره.» يكي از كاربران به ديگران توصيه كرد كه به خاطر نواقصي كه در قانون وجود دارد نبايد چشمشان را به روي ظرفيتهاي موجود ببندند: «از نواقص نظام قانوني ايران در تامين برابري ميشود ساعتها گفت و نوشت؛ اما از ظرفيتهاي محدود قانوني مانند شروط ضمن عقد براي تامين حقوق برابر غافل نشويم.»
در اين ميان و به بهانه هشتگ برابر با من برخي اشارات به تاثير منفي نابرابري روي مردان هم شد، مانند كارهايي كه در عرف جامعه «زنانه» تلقي ميشوند و بسياري از مردان حتي با وجود علاقه از آموختن آنها بازميمانند. مرضيه نوشت: «خوشحالم به خاطر زن بودنم بعضي مهارتها رو حتي با اصرار بهم ياد دادن و مثل مردها تابويي جلوي يادگيريشون رو نگرفت: آشپزي، بافتني، گليمبافي، قلابدوزي، خياطي. اولين غذا رو هشت سالگي پختم.» خاطرات و تجربيات مهندسان، دانشجويان، خانهداران و... نشان ميدهد كه زنان در طول روز با درجههاي مختلفي از تبعيض عرفي و قانوني روبرو هستند.