ادامه از صفحه اول
براي 97 چه بايد كرد
در مسائل مربوط به سياست داخلي، نوع برخوردهاي تقابلي، يك سويه و حرفهايي كه در گذشته بوده بايد به همگرايي تبديل شود كه روساي سه قوه ميتوانند در اين موضوع پيشگام شوند. مقابله با فساد بايد جدي تلقي شود. يكي از جديترين تهديدها عليه امنيت ملي كشور، موضوع فساد است و شرايط به گونهاي رقم خورده است كه اين موضوع به پاشنه آشيل كشور تبديل شده است. در اين زمينه برخوردهايي صورت ميگيرد اما اين برخوردها بايد به گونهاي باشد كه مردم قانع شوند بنابر اين من متصور هستم اين موضوع نيز بايد در دستوركار سه قوه قرار گيرد.
يكي از موضوعاتي كه در سال 96 مطرح شد گفتوگوي ملي بود. جريانات سياسي ريشهدار اعم از اصولگرا و اصلاحطلبي ديدگاههايشان براي حل مشكلات كشور به يكديگر نزديك شده است اما ظاهرا اينها نيستند كه بايد كنار هم قرار بگيرند بلكه اركان تصميمگير نظام هم بايد براي گفتوگوي ملي عزم ملي از خود نشان دهند. اينكه چند حزب بايكديگر صحبت كنند، مشكل حل نميشود. اين مشكل بايد در راس قواي سهگانه به عنوان يك موضوع جدي تلقي شود. دامن زدن به خصومتهاي جناحي، گناهي نابخشودني است و همه دستگاهها در اين موضوع بايد با دقت عمل كرده و راه را براي گفتوگو و تعامل باز نگه داشته و از ابزار قدرت براي برخورد با يكديگر استفاده نكنند. نتيجه حذف و ترس اين روزها مشخص شده است به همين دليل گفتوگوي ملي بايد به عنوان خواسته همگاني مورد توجه قرار گيرد.
معناي فيلترينگ احتمالي
محدوديتهاي مطبوعات نيز قابل انكار نيست در نتيجه مردم براي تامين اينگونه از نيازهاي ارتباطي خود، از طريق شبكههاي اجتماعي اقدام ميكنند. راهحل خلاص شدن از اين عوارض، بستن و فيلترينگ اين شبكهها نيست، بلكه آزاد كردن رسانههاي رسمي از قيدوبندهاي اطلاعرساني بايد در دستور كار باشد. البته خيلي سادهانگارانه است كه گمان كنيم تلگرام را فقط براي عوارض آن مسدود ميكنند. اگر كساني با اين عوارض مخالف باشند، خيلي پيش از آن ميتوانستند از طريق باز كردن صداوسيما مانع آن عوارض شوند. هدف اصلي از فيلترينگ احتمالي تلگرام، بازگشت به گذشته انحصار رسانهاي است. كساني كه يك عمر با انحصار رسانه خو كردهاند و يكطرفه هرچه خواستهاند، گفتهاند اكنون فضاي چندصدايي را نميتوانند تحمل كنند و درصدد فيلترينگ آن هستند. كساني كه در اين فضاي چندصدايي حرفي براي گفتن ندارند يا هرچه ميگويند به نوعي تبديل به مضحكه خاص و عام ميشود، اكنون براي بازگشت به دوران انحصار رسانهاي روزشماري ميكنند .
وضعيت رسانههاي رسمي در جامعه ايران از دو حال خارج نيست؛ يا آن قدر آزاد است كه نيازهاي عمومي مردم در حوزه رسانه و اطلاعرساني را تامين كند يا آنكه اين رسانهها آن قدر محدود و سوگيرانه هستند كه مورد اقبال مردم نيستند و به منابع ديگر مراجعه ميكنند؟ به طور قطع مسوولان ذيربط شجاعت و شهامت لازم را ندارند كه بپذيرند وضع دوم شامل حال ما ميشود. ولي اگر چنين نميپندارند، چرا در جامعهاي كه آزادي رسانه و اطلاعرساني هست، بايد از وجود رسانههاي ديگر و مستقل ترسيد؟ جانشيني شبكههاي داخلي نيز نوعي شوخي محسوب ميشود. چون اگر امكان داشت كه شبكههاي اجتماعي داخل كشور خارج از فضاهاي رسمي فعاليت كنند و مردم به آنها اعتماد نمايند، تاكنون اين شبكهها گسترش يافته بود و دليلي نداشت كه مردم شبكههاي فرامرزي را بر آنها ترجيح دهند. بياعتمادي گستردهاي كه در جامعه ايران و نسبت به استقلال رسانهاي شكل گرفته، اكنون در حال نشان دادن عوارض خود است.
مشكل ديگر و هميشگي كه سياست فيلترينگ با آن مواجه است، ناكارآمدي آن در برابر پيشرفتهاي فناوري است. برخيها چين را به رخ ميكشند. اين مقايسه تا حدي سادهانگارانه است. كشوري كه طي سه دهه رشد دورقمي داشته و در حال تبديل شدن به بزرگترين اقتصاد جهان است و طرحهاي اقتصادي هزار ميليارد دلاري براي جهان دارد و... را با خودمان مقايسه نكنيم؛ با مديريتي كه از اتخاذ كوچكترين سياستهاي اقتصادي مولد ناتوان است. هر زمان توانستيم فقط چند سال رشد دو رقمي داشته باشيم و مساله بيكاري را حل كنيم، آنگاه ديگران هستند كه در پي اين ميروند تا رسانههاي ايران را فيلتر كنند. بنابراين بهتر است مردم را عصباني نكنيم. حتي اگر اتفاقات دي ماه را معلول تلگرام بدانيد، باز هم بايد شكرگزار آن بود كه تلگرام موجب شد كه بروز اين رويداد به تاخير نيفتد. همه كساني كه از تلگرام استفاده ميكنند، كمابيش با عوارض و نكات منفي آن آشنا هستند، ولي كمتر كسي حاضر است كه براساس عوارض يك پديده، آن هم عوارضي كه ذاتي آن نيست درباره آن پديده داوري كند كه اگر چنين بود همه پديدههاي مدرن بايد محكوم و مردود ميشدند. چون همه انها كمابيش داراي عوارضي هستند. اتفاقا عوارض آنها وقتي در اوج است كه پديده مدرن را به صورت سنتي و در چارچوب گذشته استفاده كنيم. به نظر بنده فيلترينگ تلگرام فقط يك معني دارد و آن اعلام ناتواني سياسي است. قبول دارم كه كنار آمدن با تلگرام و كلا رسانههاي غيرانحصاري سخت و جانكاه است ولي چارهاي نيست جز اينكه بايد با اين وضع خود را تطبيق دهند.