• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4055 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۴ فروردين

در انتظار يوترن

سيدعلي ميرفتاح

قديمي‌ها مي‌گفتند ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است و جلوي ضرر را از هرجا بگيري منفعت است. در دنياي قديم تقريبا هيچ راهي نبود كه نشود از ميانه‌اش برگشت ايضا هيچ كاري نبود كه نشود در هر مرحله‌اي جزء و كلش را تغيير داد. اما آيا الان هم مي‌شود؟ آيا ضرب‌المثل‌هاي قديمي امروز هم مصداق دارند؟ تا قبل از اختراع بزرگراه، در همه جاده‌ها مي‌شد دور زد و برگشت، حتي چند قدم مانده به مقصد هم دست خودمان بود كه ادامه دهيم يا به هر دليلي برگرديم. اما بزرگراه‌ها با خود قوانين و مناسباتي آوردند كه اراده تداوم يا بازگشت‌مان را تحت‌تاثير قرار داده‌اند. دوربرگردان‌هاي اتوباني را از آنجايي كه شبيه حرف يو در الفباي انگليسي است «يوترن» نام نهاده‌اند. راننده‌هايي كه با اين نوع دوربرگردان‌ها آشنا هستند، مي‌دانند كه اگر به هر دليلي بخواهند از ادامه مسير سرباز زنند، علي‌العجاله، چاره‌اي ندارند تا براي رسيدن به اولين يوترن، همان مسير قبلي را ادامه دهند. ادامه مسيري كه مي‌دانيد خطاست، كار سختي است اما چاره‌اي جز تداومش نيست. اتوبان‌هاي امروزي نوه‌نتيجه‌ جاده‌هاي قديمي هستند اما در مهندسي آنها مناسباتي طراحي شده كه ماهيت‌شان را از اجدادشان متمايز مي‌كند. پيچيدگي‌هايي در بزرگراه‌ها تعبيه شده كه ذهن‌هاي سنتي درك‌شان نمي‌كند. درواقع سنتي‌ها به دنياي مدرن كه مي‌رسند قدري گيج مي‌شوند. راننده‌هاي قديمي را اگر پاي صحبت‌شان بنشينيد، مي‌شنويد كه از شاهراه‌ها و بزرگراه‌ها و پيچ و واپيچ‌هاي فرعي به اصلي يا دوربرگردان‌هاي غيرهم‌سطح اتوبان‌ها بدشان مي‌آيد و جاده‌هاي پرپيچ و خم، بلكه مخاطره‌انگيز قديمي را به جاده‌هاي مدرن ترجيح مي‌دهند. نبايد از ياد ببريم كه استفاده درست از اتوبان به تربيت مدرن، بلكه به ذهن مدرن نيازمند است. زماني كه دكتراحمدي‌نژاد شهردار تهران بود، خاطرتان باشد بزرگراه‌هاي شهري را تبديل به جاده‌هاي معمولي كرد. يعني دوربرگردان‌هاي متعددي در وسط بزرگراه ساخت تا كار را براي راننده‌هاي معمولي آسان كند. راننده‌هاي مسن، راننده‌هايي كه با تاكسي و وانت و ميني‌بوس و ون كار مي‌كنند، به خصوص آنهايي كه تازه به پايتخت نقل‌مكان كرده‌اند و از مناسبات پيچيده و مدرن بدشان مي‌آيد، به هر كدام از اين دوربرگردان‌هاي احمدي‌نژاد كه مي‌رسند به جان او دعا مي‌كنند. برعكسش اما مدرن‌ها و مهندس‌ها و تاحدودي غربزده‌ها و مستفرنگ‌ها از او انتقاد مي‌كنند و كارش را با دريغ و افسوس دست مي‌اندازند. چيزي كه قابل تامل است اين است كه مناسبات حمل‌و‌نقل منحصر به جاده‌ها و خيابان‌ها و بزرگراه‌ها نيست. «صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي». از اين تعبير اقتباس لفظي مي‌كنم و مي‌گويم شبيه به همين اتفاق در عالم سياست و اقتصاد هم افتاده است. خوب يا بد در عالم سياست و اقتصاد هم جاده‌هاي قديمي، متروك و مسدود شده‌اند و اتوبان‌هاي مدرن و پيچيده‌ جاي آنها را گرفته‌اند. از آنجايي كه رانندگي در اين بزرگراه‌ها احتياج به ذهن مدرن و پيچيده دارد، ما از روي دست احمدي‌نژاد دوربرگردان‌هاي همسطحي تدارك ديده‌ايم تا اتوبان‌ها را مجددا تبديل به جاده كنيم. براي پيمودن اتوبان‌هاي سياست و اقتصاد، ما به چيزهايي بيش از هوشياري و فطانت و مديريت و تسلط بر ابزار و ادوات نياز داريم... يكي از دلايلي كه آمار تصادفات جاده‌اي ما را بالا مي‌برد همين است كه ذهن‌هاي سنتي/ قديمي نمي‌توانند خود را با اقتضائات مدرن بزرگراه‌ها تطبيق دهند. به خصوص در هنگام دوربرگردان يا خروج و ورود و مسيريابي، خود و ديگري را به زحمت مي‌اندازند. اگر عكس‌هاي ماهواره‌اي بزرگراه‌هاي سانفراسيسكو يا پكن يا همين تهران را ببينيد، درمي‌يابيد كه اتوبان‌ها تبديل به كلاف‌هاي سردرگم شده‌اند و آمد و شد در آنها سخت و رعب‌آور و مهيب شده است. اتوبان‌ها را براي اين ساخته‌اند تا رفاه و راحتي به زندگي‌مان ببخشد اما استفاده از آنها احتياج به مقدمات دارد و ساده‌انگاري است اگر گمان كنيم هركس در جاده بتواند براند در اتوبان هم مي‌تواند... در سياست و ديپلماسي و اقتصاد هم دقيقا همين اتفاق افتاده. خيلي‌ از سياستمداران يا اقتصاددان‌ها كه از قواعد بزرگراه بي‌خبرند فكر مي‌كنند هركجا كه به مشكل و معضل بربخورند مي‌توانند برگردند و مسير رفته را اصلاح كنند، غافل از اينكه اولا بايد تا يوترن بعدي، ناچار، راه خطا را ادامه دهند، ثانيا هيچ تضميني نيست كه جلوتر يوترني تعبيه شده باشد. مثال‌هاي سياسي و اقتصادي را واگذار مي‌كنم به خوش‌ذوقي‌هاي خودتان تا مسيرهاي پيموده شده و دوربرگردان‌هاي اختياري و اجباري را بررسي كنيد. حتي به ياد بياوريد كه چطور اتوبان‌ها را به جاده‌هاي بي‌تناسب با دنيا بدل كرديم و هنوز هم چنين سودايي در سر مي‌پرورانيم...

يكي از مشكلات جدي بانك‌ها همين است كه با وجود هزينه‌هاي هنگفت، كاري كرده‌ايم كه با هيچ سيستم مدرن و شفافي همخواني نداشته باشند. اما بگذاريد در مورد محيط‌زيست به عرض شما برسانم كه طبق نظر بسياري از كارشناسان از يوترن‌هاي اصلي گذشته‌ايم و فعلا چاره‌اي جز ادامه راه غلط نداريم. آلودگي هوا و آب را بارها و بارها فرصت داشتيم تا برگرديم و اصلاح كنيم اما نكرديم. از دهه چهل تا به امروز اصلاح و برگشت را به فردا موكول كرده‌ايم و كار را به جايي رسانده‌ايم كه آلارم‌ها به صدا درآمده‌اند و ما را وارد بحران كرده‌اند. در مورد گرمايي زمين يكي از كارشناس‌هاي خبره گفته است كه دنياي صنعتي از نقطه قابل‌بازگشت گذشته و حالا ديگر چاره‌اي ندارد جز اينكه آب شدن يخ‌هاي قطبي را تماشا كند و اضمحلال دنيا را انتظار بكشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون