«حسین توفیق» که بود و چه کرد
میرزاحسین چیزفهم
عمادالدين قرشي
«حسین (دوزَنده) توفیق» (29 تیرماه 1308 تهران- 9 فروردینماه 1396)، از نوههای خواهری حسین توفیق (بنیانگذار روزنامه توفیق در سال 1301) بود. دوران کودکی را در محله پاچنار گذراند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه مولوی و دارالفنون و تحصیلات عالیه را در دانشکده «معقول و منقول» دانشگاه تهران سپری کرد. از نوجوانی (حوالی 1323) پایش به روزنامه توفیق باز شد و در دوره دوم توفیق به صاحبامتیازی محمدعلی توفیق (فرزند حسین توفیق) برای مدتی سردبیر نشریه شد. «قبل از من (: حسین توفیق)، ابوتراب جلی سردبیری توفیق را عهده داشت. ما افکار چپی او را تحمل میکردیم ولی در جریان ملی شدن نفت، بر حمایت از روسها اصرار میورزید، پس نتوانستیم به همکاری با او ادامه بدهیم. جلی از توفیق رفت و مسئولیت سردبیری با رأیگیری به من (اواخر 1329) محول شد...». از اسفند 1336، بعد از رفع توقیف، بههمراه برادرانش حسن و عباس، با وجود برخی بیمهریها بهشکلی جدیتر دست به انتشار توفیق دوره سوم زد.
اما این پایان راه برای برادران توفیق نبود، بلکه آغاز یک خانهتکانی اساسی در تحریریه شد. بهقول عمران صلاحی، حسین شخصیت شوخطبع و دموکراتی داشت و در جذب نیروهای تازه و مستعد به تحریریه، پیگیر و موفق بود. «در دوره مدیریتش، مدیر نشریه، با داشتن رأی برابر با بقیه همکاران، فضای مقبول و مطلوبی در مجله ایجاد کرده بود.» بسیاری از شاعران، نویسندگان و کارتونیستهای توفیق (خصوصاً در دوره سوم) به دعوت او به روزنامه توفیق پیوستند. تیمی افسانهای که بیاغراق شاهکارهای فراوانی در طنز مکتوب و ترسیمی خلق کردند، که حتی در بهترین شرایط در مجلهای مانند کاریکاتور (به امتیاز محسن دولو) این تیم هرگز کنار یکدیگر به لحاظ انتخاب سوژه، جسارت بیان و تکنیک گرد نیامده و تکرار نشدند. غلامعلی لقایی، ناصر اجتهادی، کیومرث صابری فومنی، مرتضی فرجیان، محمدعلی گویا، محمدحسن حسامی محولاتی، محمدصادق تفکری، اسماعیل پورسعید، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، مسعود کیمیاگر، خسرو شاهانی، حسین گلستانی و... از یادگاران فقید آن دوره طلایی طنز مطبوعاتی ایران هستند که اغلب به دعوت و انتخاب مستقیم یا نظر غیرمستقیم حسین توفیق به تحریریه ملحق شدند. حسین، صاحبامتیاز و سردبیر «توفیق ماهانه»، «سالنامه توفیق» و رئیس چاپخانه رنگین (توفیق) نیز بود. به گفته برادرش عباس، «حسین امور فنی و نمایندگان روزنامه و مشترکین توفیق را نیز اداره میکرد». انتشار قریب چهارده عنوان کتابجیبی توفیق شامل نظم، نثر و کاریکاتور زیرنظر او بوده است.
مهمترین اسامی مستعار حسین، «شیشهدوز»، «آقاموشه»، «میرزاحسین چیزفهم»، «میزحسین»، «چیزفهم»، «خروسقندی» و... بود. سال 1348، در باشگاه دانشگاه تهران ازدواج کرد و دو فرزند پسر و دختر از او به یادگار مانده است. او به همراهی برادرانش، با ممارستی خستگیناپذیر و با هوشمندی و گامبهگام امتیاز «حق شوخی و انتقاد طنزآمیز» را از دولت وقت (1339) بهدست آوردند و کار مطبوعه را گسترش دادند. در این دوره توفیق، نهتنها به سنتهای کهنسال توفیق وفادار ماند، بلکه به توسعه و تعالی هرچه بیشتر آن پرداخت. ابتکاراتی نظیر تأسیس حزب خران (در تقابل با احزاب فرمایشی مانند مردم و ایراننوین)، انتشار ماهنامه (که بیشتر جنبه هزلآمیز و فکاهه داشت)، سالنامه، کتاب، آلبوم، کارتپستال، عینک سهبعدی و... از جمله این موارد است. و سرانجام در مرداد 1350، شماره پانزدهم توفیق «به علت اهانت به نخستوزیر» توقیف شد. نقشه اصلی دولت (وقت) آن بود که با استمرار تعطیلی توفیق به مدت یکسال، طبق قانون، انتشار آن را برای همیشه متوقف کند. از اینرو چاپخانه توفیق را هم بستند. هرچند برادران توفیق، با چاپ چند شماره بهطور مخفیانه، کوشیدند تا در برابر دولت مقاومت کنند، اما توفیقی نیافتند و سرانجام در مهر 1351، با استناد به قانون یادشده، مطبوعه توفیق را برای همیشه توقیف کردند. حسین توفیق مینویسد: «در جریان فعالیتهایی که برای رفع توقیف میکردیم، به ما گفته شد که شخص شاه دستور توقیف توفیق را داده است. ما این شایعه را باور نمیکردیم تا اینکه روزی در تعقیب شکایات خود به ملاقات دکتر سجادی نائبرئیس مجلس سنا رفتیم. دکتر سجادی خیلی عریان مطلب را با ما در میان گذاشت: آقایان، مملکت مال اعلیحضرت است. دستور توقیف را ایشان صادر فرمودهاند. بیخود وقتتان را تلف نکنید!» حسین و برادرانش، «توفیق» را در خدمت هدفشان و همواره طنز و فکاهه و کاریکاتور را لازم و ملزوم یکدیگر، و در راستای آگاهی توده مردم میخواستند. آنها هربار میکوشیدند تا گریزگاه تازهای برای فرار از سانسور و نشر حقایق و روشن کردن آگاهی عمومی بهجهت خنداندن مردم گریان بیابند و اینچنین در عین تعطیل شدن، هرگز تسلیم نشدند، و در عین محبوبیت و مردمی بودن، بیشک جاودانگی نام «توفیق» را منجر شدند.