اشاره: «بهار» يكي از چهار فصلي است كه در طول چند سده گذشته موفق شده نقش مهم و اثرگذاري را در سالهاي خورشيدي ايفا كند. چندي پيش خبر بازگشتش را در همین صفحه خوانديد. به بهانه آمدنش و حضور سبزش در شهرمان با او به گفتوگو نشستيم. گفتوگويي كه با هدف آسيبشناسي فعاليتهاي گذشته وي و بررسي طرحها و برنامههايش براي آينده صورت گرفت.
حدود يكسال پيش قرار بود با شما مصاحبهاي داشته باشيم اما نشد!
حالا كه شده. اساسا ما فصلِ شدنهاييم؛ درباره نشدنها از قبلي بپرسيد!
قبلي؟
زمستان را ميگويم.
زمستان هم وضعش بد نبود؛ برف هم داشت...
برف که حرف مفت است. ما سه ماه كار كرديم، زحمت كشيديم، كار اصولي كرديم، كار اساسي كرديم، كار بنيادي كرديم، آمد همه را خراب كرد.
البته موضوع گفتوگوي ما آسيبشناسي فعاليتهاي گذشته شما و بررسي طرحها و برنامههايتان براي آينده است.
من به موضوع شما چكار دارم؟
موضوع گفتوگوي ما يعني موضوع گفتوگوي من و شما!
يعني ما معني ما را نميدانيم؟ خوب هم ميدانيم. موضوع مهم اين است كه آمد و گند زد و رفت.
البته نسبتا همه از زمستان راضي بودند؛ مشکلاتی هم داشت، ولی باران خوبي آمد...
باران از آسمان ميآيد؛ چه ربطي به زمستان دارد؟
اما در فهرست برنامههاي شما هم براي امسال چند باران ذكر شده بود.
بله. من اين مسئله را شخصا پيگيري كردم. مكاتباتش هم با ابرها انجام شده و دوستان قول همكاري دادهاند.
پس قبول داريد كه باران ماههاي قبل هم با پيگيريهاي زمستان...
ببين آقا! اگر ميخواهي سوال خارج از موضوع بپرسي من وقت ندارم.
نه اتفاقا. من هم دوست دارم به موضوع گفتوگو بپردازيم. بعضي دوستان از عملكرد شما در سال گذشته راضي نبودند و انتقاداتي داشتند.
شايد دوستان شما باشند اما با ما دشمناند.
چرا؟
اگر دشمن نبودند كه انتقاد نميكردند.
انتقادشان دوستانه است.
نخير! نديدهايد همهجا مينويسند: «انتقادات و پيشنهادات»؟ اين براي تعيين دوست و دشمن است؛ دشمنان انتقاد ميكنند اما دوستان پيشنهاد ميدهند.
البته «پيشنهادات» اشتباه است، بايد بگوييم و بنويسيم: «پيشنهادها»!
ديدي موضوع را عوض كردي!؟
گفتم درست نيست كسي در سطح شما كلمهاي فارسي را به صورت عربي جمع ببندد.
انتقاد ميكني؟!
نه جناب بهار! تذكر دادم.
شما و دوستان معلومالحالتان هرچه ميخواهيد ميگوييد و مينويسيد، بعد هم ميگوييد تذكر و انتقاد و كوفت و زهرمار.
اين چه طرز صحبتكردن است؟
اتفاقا سوال خوبي كردي. امروز عصر طرح بنيادي و اساسي ادغام فصلها را به مجمع امور سالها ارائه خواهم كرد كه اميدوارم تا نيمههاي شبِ امشب تصويب شود.
فكر نميكنيد اين زمان، فرصت كمي براي بررسي و تصويب يك طرح است؟
خيلي هم زياد است.
محتواي طرح چيست؟
تصويب شد اعلام ميكنيم.
از عنوانش پيداست كه با هدف ادغام فصلها شكل گرفته است.
اشكالي دارد؟ دوباره ميخواهي تذكر بدهي؟
نه، سوال دارم.
نپرس!
چرا؟!
هنوز نپرسيدهاي بويش درآمد!
چه بويي؟!
بوي توطئه.
توطئه؟
بله، تو و آن دوستان مجهولالهويهتان ميخواهيد طرح ما با شكست روبهرو شود.
من نفهميدم؛ بالاخره دوستانم معلومالحالاند يا مجهولالهويه!
اثبات شكل، نفي را ادا نميكند.
احتمالاً ميخواهيد بفرماييد «اثبات شيء، نفي ماعدا نميكند».
دوباره داري موضوع را عوض ميكني!
ببخشيد. حتما طرح ادغام، يك طرح گروهي است، بله؟
نه آقا! ما اهل گروه و اين سوسولبازيها نيستيم.
منظورم اين بود كه يعني با همفكري و همكاري شما و تابستان و پاييز و زمستان شكل گرفته است.
نخير!
نخير؟
بله!
يعني چي؟
يعني به كسي چه مربوط است؟!
بالاخره آنها هم بايد در جريان باشند.
تصويب شد در جريان قرار ميگيرند.
در صورت تصويب، نتيجه طرح چيست؟
ادغام.
ادغامِ چي؟
فصلها.
يعني همه بشوند يك فصل؟
نخير!
پس چي؟
يعني همه بشوند بهار.
چه فرقي دارد؟
خيلي.
مگر ميشود؟
ميشود.
مردم همه فصلها را دوست دارند.
خوب است.
يعني تابستان و پاييز و زمستان را هم ميخواهند.
خوب است. سوال بعد!
سوالي ندارم.
ولي من دارم؛ كي چاپ ميشود؟
چي؟
مصاحبه.
ما در سهماه آينده چاپ نداريم. انشاءالله در شماره اول تيرماه.
كاش همان تير را توي سرت خالي كنم!
اگه بودي باشه!
چي؟
هيچچي! از اينكه وقتتان را در اختيار نشريه ما قرار داديد، ممنونم.
باش.