ديوار كج صدا و سيما
چرا همه متخصص ارشد شدهاند؟
عليرضا بهداد
بارها شده كه وقتي يكي از بخشهاي خبري صدا و سيما را براي ديدن انتخاب ميكنيد، گزارشگراني را ميبينيد كه كنار خيابان ايستادهاند و درباره مسائل پيچيده اقتصادي، سياسي و اجتماعي از مردم كوچه و محله نظرخواهي ميكنند. از برجام و اظهارات مقامات امريكايي در اين باره گرفته تا مشكلات مربوط به بازار ارز و طلا و مسكن، آنها اظهارنظر ميكنند. هر كس به اندازه دانش و بينش خود به اين پرسشها پاسخ داده و آنچه هم خوشايند مديران تلويزيون قرار گرفته در نهايت پخش ميشود.
اين اقدام صدا و سيما در تحليلي ساده نشان ميدهد به جاي آنكه سياستگذاران و مديران در اين باره به اظهارنظر بپردازند و با زبان ساده اين مسائل پيچيده را به مردم توضيح دهند و دانش سياسي و اقتصادي آنان را بالا ببرند، اين مردم كوچه و محله هستند كه بايد براي تصميمسازان درباره چنين مسائلي سخن بگويند و خواستههاي خود را به عنوان در خواست مردم از اين تريبون بيان كنند.
ترويج چنين نگاهي سبب شده تا امروز درباره هر موضوعي تخصصي افراد غيرمتخصص زبان به نقد و نظر بگشايند و بدون ارايه شاخص و سند سخن بگويند.
سلبريتيها از گسترش فساد و دليل افزايش قيمت انواع ارز حرف ميزنند بدون آنكه از دلايل اقتصادي آن آگاهي داشته باشند و هزاران نفر نيز اين اظهارات آنان را تاييد ميكنند. يك وزير عليه وزارتي ديگر سخن ميگويد بدون آنكه در اين باره دانشي داشته باشد و تبعات آنچه را كه گفته بررسي كرده باشد. به نظر ميرسد ميل شديدي وجود دارد كه افراد نخبه جامعه خود را در ميان مردم به چهره تبديل كرده و نماد مطالبات مردم شوند.
اينكه چرا چنين افرادي همواره مايلند كه مردم براي آنان جيغ و هورا بكشند را بايد از منظر جامعهشناسي و روانشناسي بررسي كرد اما همگاني شدن اين موضوع و به وجود آمدن فضايي كه هر كس به خود اجازه دهد بدون سند و مدرك سخن بگويد و فقط چند علامت سوال در ذهن مردم ايجاد كند، موضوع مهمي است كه نميتوان به راحتي از آن گذشت.
نمونه بارز آن حضور علي كريمي به عنواني يكي از بازيكنان فوتبال در برنامه نود و منظره با يكي از مديران فدراسيون فوتبال است كه در آن ديده شد كسي كه داعيه مبارزه با فساد را دارد و خود را به چهره اين مطالبهگري تبديل كرده عملا سندي در چنته ندارد و مديران باهوش فدراسيون نيز به راحتي با پاسخهايي از كنار آن عبور ميكنند. در حالي كه اگر چنين بحثي ميان دو كارشناس خبره انجام ميگرفت هم دانش گفتوگو و مناظره ميان مردم را بالا ميبرد و هم به سوالاتي كه در ذهن افكار عمومي در اين باره ايجاد شده پاسخ ميداد.
در عرصه سياست اما اين اظهارنظرها بيشتر شده است. در روزهاي كنوني همه متخصص و كارشناس تورم، بيكاري، توليد ملي، رشد اقتصادي، سياست خارجه و... شدهاند. از ائمه جمعه كه تخصص شان در امور ديني است گرفته تا اعضاي شوراي شهر و نمايندگان مجلس همه و همه درباره اقتصاد سخن ميگويند، نقد ميكنند و غر ميزنند بدون آنكه به متخصصان امر مراجعه كرده و نظر آنان را در اين باره جويا شده و به مردم ارايه دهند.
در چنين فضايي طبيعي است كه جامعه قادر نيست به دركي واقعي از مسائل مهم اقتصادي برسد. وقتي كه هنوز مفهوم تورم با گراني يكي دانسته ميشود، وقتي كه برخي از نمايندگان مجلس از بديهيترين اتفاقات در اقتصاد جلوگيري كرده و اجازه واقعي كردن قيمتها را به دولت نميدهند، وقتي كه قانونگذاران خود را جدا از سياستگذاران ميدانند طبيعي است نقد كارشناسي جاي خود را به نقد عوام داده و در اين راستا فقط يك عده حرف ميزنند بدون سند، مدرك، دانش، تحليل و پيشبيني و ارايه نسخه و راهحل.
به نظر ميرسد كه فضاي تصميمسازي در كشور بايد به سمتي برود كه كارشناسان و خبرگان هر بخش از اقتصاد در برنامههاي مختلف حضور يافته و به سوالات موجود پاسخ دهند. افكار عمومي بهتر است مطالبهگر و پرسشگر باشد و اجازه دهد كه پاسخگويي و راهحل را كارشناسان ارايه دهند. نمونه موفق آن برنامههايي است كه صدا و سيما درباره احكام اسلامي و علم پزشكي پخش ميكند. در اين برنامهها متخصصان علوم ديني و پزشكي حاضر شده و به سوالات تخصصي مردم پاسخ ميدهند. معمولا اين پرسش و پاسخها دربرگيري فراواني دارد و باعث ميشود كه جامعه سبك زندگي خود را بر اساس آنچه متخصصان اين حوزهها گفتهاند تعيين كنند.