• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4058 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۸ فروردين

مروري برپاره‌اي مواضع پيشين خسروپناه درباره اسلامي‌سازي علوم

سياستنامه| عبدالحسين خسروپناه، رييس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران و رييس دبيرخانه كرسي‌هاي نظريه‌پردازي از مدافعان نظريه علم ديني است كه تاكنون در سخنراني‌ها و گفت‌وگوهاي فراوان به دفاع از اين مقوله پرداخته است. خسروپناه متولد 1345 شهرستان دزفول، تحصيلات حوزوي را در همين شهر و حوزه‌هاي علميه طزرجان يزد و قم آموخت و پس از 4 سال تحصيل در كلام اسلامي در سال 1374 از موسسه امام صادق (ع) (غير از دانشگاه امام صادق(ع)) كه آيت‌الله سبحاني آن را تاسيس كرده، با نگارش پايان نامه «انتظارات بشر از دين» دكتراي كلام اسلامي گرفت. وي در سال 1390 به دستور كامران دانشجو وزير وقت علوم، تحقيقات و فناوري به جاي غلامرضا اعواني به رياست موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران منصوب شد. در بخشي از رزومه خسروپناه در وب‌سايت موسسه‌اي كه او رياستش را بر عهده دارد چنين آمده است: «استاد خسروپناه از سال 1375 توسط آيت‌الله مدرسيان در دروس فقه و اصول اجازه اجتهاد و نقل حديث گرفتند و از سال 1394 به رتبه استاد تمامي دست يافتند و اينك از استادان مشهور حوزه علميه قم چندين اجازه اجتهاد و اجازه روايي دارند. » به نوشته اين وب سايت خسروپناه در سال 1396 در سومين دوره جايزه جهاني علوم انساني اسلامي به عنوان «نظريه‌پرداز برجسته فلسفه علوم انساني اسلامي» معرفي شد. اما نظريه‌ها و ديدگاه‌هاي اختصاصي وي بنا بر آن چيزي كه در وب سايت مذكور آمده است، عبارتند از: 1- نظريه فلسفه فلسفه اسلامي كه در هيات حمايت از كرسي‌هاي نظريه‌پردازي به عنوان نوآوري پذيرفته شد. 2- نظريه ديدباني 3- نظريه حكمت خودي و تغيير موضوع فلسفه به وجود انضمامي انسان 4- رئاليسم شبكه‌اي و تئوري بداهت نظام‌مند كارآمد 5- الگوي حكمي- اجتهادي و روش‌شناسي حكمي- اجتهادي 6- نظريه فرآيندي از مباني تا نظام‌هاي عيني.

در ادامه برخي از ديدگاه‌هاي او در زمينه رابطه علم و دين ارايه مي‌شود:

در باب اينكه پروژه علم ديني شكست خورده است، بنده اولين سوال و مساله‌ام اين است كه آيا پروژه علم سكولار موفق بوده است؟ اگر علم سكولار موفق بوده است، چرا بايد وضع اقتصادي و معيشتي و فرهنگي جامعه روز به روز بدتر و وخيم‌تر شود؟ امروزه دقيقا مولفه‌هاي اقتصادي ليبراليستي و به تعبيري دقيق‌تر، نئوليبراليستي، در كشور در جريان است.

اگر اقتصاد اسلامي يا به تعبيري نظام علوم اسلامي، با شكست روبرو شده است، بنده بر اين باورم كه مدل اقتصادي ليبرال و علوم انساني ليبراليستي غرب، سال‌ها و بلكه قرن‌ها است كه با شكست مواجه شده است. چگونه علومي كه قرن‌ها است شكست خورده، همچنان پي‌جويي مي‌شوند، اما علومي كه قريب به سي و اندي سال است كه مطالبه مي‌شود هم‌اينك شكست خورده قطعي است؟

بنده نيز در باب علوم طبيعي، معتقد بر علوم طبيعي اسلامي نيستم؛ يعني باورم اين است كه علوم طبيعي را بايد بر اساس رويكرد اسلامي دنبال كرد و به تعبيري صحيح‌تر، مباني اسلامي، به شيمي دان و فيزيكدان كمك مي‌كند تا آنها با نگاهي الهي، به مسائل علمي خود ورود كنند.

اگر كسي بگويد علوم انساني اسلامي شكست خورده است بر اين معنا است كه نظريه ولايت فقيه را قبول ندارد و كساني كه اين نظريه را قبول ندارند چگونه بر مسندهاي اجرايي و حكومتي جمهوري اسلامي تكيه زده اند؟ قانون اساسي جمهوري اسلامي، صريحا بر اساس چارچوب حاكميت فقيه، تبيين شده است و اگر شخصي يا اشخاصي، نظريه ولايت فقيه و ديدگاه مردم‌سالاري ديني را مورد وثوق نمي‌داند، نبايد در مناصب اجرايي و حكومتي قرار گيرد.

اگر نظريه عدالت را كه فردريك هايك؛ مطرح مي‌كند يا مساله تكامل اجتماعي را كه تالكوت پارسونز بيان مي‌كند، بر اساس تجربه‌پذيري اثبات شده‌اند، امروزه در دنياي فلسفه علم، شخصي قائل بر اثبات‌پذيري آزمايشگاهي علم نيست و حتي نظريه ابطال‌پذيري كارل پوپر نيز، تاريخ مصرفش به اتمام رسيده است. ديگر شخصي نظريه تاييد‌پذيري هانس رايشنباخ را، مطرح نمي‌كند.

دوستان نبايد اين مقدار شتاب داشته باشند براي انكار علم ديني. نكته ديگر اينكه به همين مقدار كه اين عزيزان در تعارض و تخاصم با علم ديني هستند، اندكي نيز به دستاوردها و اثرات آن توجه داشته باشند. اين دوستان براي يك‌بار هم كه شده تلقي خود را از علوم انساني اسلامي بيان بفرمايند تا مشخص شود صريحا با چه مولفه‌هايي مشكل دارند و چه اصولي را مورد تاييد نمي‌دانند. شايد ما هم با آنها هم صدا شويم. ما نيز بسياري از برداشت‌ها و تلقي‌ها را از علوم اسلامي، مورد وثوق نمي‌دانيم.

يكي از منشاهاي مخالفت با علم ديني، گرايش جوامع ديني به نيازهاي دنياي مدرن و تعارض صددرصد نيازهاي مدرن با نيازهاي اسلامي است؛ در حالي كه هم نيازهاي مشترك بين دنياي مدرن و جهان اسلام هست و هم روش پاسخگويي به نيازهاي مدرن در اسلام وجود دارد.

اگر مقصود از بي‌نتيجه بودن علم ديني يعني بي‌توجهي نخبگان علمي بدان است كه كاملا ناصحيح است چون نخبگان متعددي از حوزه و دانشگاه هم باور به علم ديني دارند و هم تحقيقات متنوعي در حوزه علوم انساني و پزشكي با اين رويكرد نگاشته‌اند.

در بحث چرايي تحول علوم انساني اين مهم بسيار آشكار است كه مخالفين تحول آن را به صبغه سياسي ربط مي‌دهند. مخالفان، ادعاي اسلامي‌سازي علوم انساني را حمل بر انگيزه‌هاي سياسي مي‌كنند ولي در حقيقت هيچ انگيزه سياسي در اين امر وجود ندارد، بلكه اين انگيزه همان انگيزه بشري است.

اسلام دين جامعي است و منابع معرفتي متعددي دارد، اسلام در اقتصاد، علم و تكنولوژي و ديگر موضوعات حرف دارد و به عنوان يك دين جامع است كه لازم است اين نگاه جامع، در رشته‌ها و علوم مختلف به دانشگاهيان نشان داده شود كه اين مي‌تواند در كاهش «سكولاريسم بينشي» در جامعه موثر باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون