كاشفان فروتن هستي
درگذشت استيون هاوكينگ در آخرين روزهاي اسفند سال قبل (14 مارس 2018)، يكبار ديگر موجي از تجليل و احترام را در جايجاي جهان متوجه اين فيزيكدان و كيهانشناس برجسته كرد. هاوكينگ احتمالا پس از آلبرت اينشتين محبوبترين فيزيكدان قرن بيستم بود. همچنين او احتمالا در كنار گاليله و نيوتن و اينشتين و ماكس پلانك، جزو پنج فيزيكدان مشهور تاريخ است. هاوكينگ اگرچه از شهرت و محبوبيت هيچ كم نداشت، با اين حال منتقدين فراواني داشت. بسياري شهرت او را محصول سخنان جنجالياش درباره خدا و نحوه پيدايش جهان ميدانند. برخي نيز معتقدند هاوكينگ با تلاشش براي تفهيم آموزههاي علمي به عامه مردم در رسانهها، علم را عاميانه و دم دستي كرد. نقشآفريني او در چندين فيلم و سريال نيز عامل ديگري بود كه هاوكينگ را بيش از پيش به مردم جهان به ويژه مردم جهان غرب شناساند. از نظر منتقدين، شهرت و محبوبيت و اعتبار هاوكينگ در افكار عمومي مردم دنيا، بيش از هر چيز ناشي از اين حاشيهها بود و ربطي به عمق و اهميت مطالعات و اكتشافات و حدسها و استدلالهاي علمي وي نداشت. در نقد نسبت هاوكينگ با مقوله خدا نيز سخنان فراواني گفته شده است. شايد بتوان گفت اكثريت معتقدند هاوكينگ خداناباور بود ولي هنوز افراد و حتي دانشمنداني هستند كه در خداناباوري هاوكينگ ترديد دارند (نگاه كنيد به مصاحبه با دكتر رضا منصوري در همين صفحه) . دانشمندان همگي مطابق اين آيه قرآن عمل ميكنند: سِيرُوا فِي الْأرْضِ فانْظُرُوا كيْف بدأ الْخلْق (در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است/ سوره عنكبوت، آيه 20).
با اين حال نتايج سير آنان در زمين هميشه با نتايج مقبول دينداران يكسان نيست. پس از سير در زمين و زمان و كيهان، نيوتن همچنان خداباور باقي ماند ولي هاوكينگ باورش را به مبدا و معاد از دست داد. خداناباوري دانشمندان لزوما دلايل علمي ندارد. زمانه و زمينه زندگي دانشمندان نيز در اين امر دخيل است. گاليله و نيوتن هم اگر در قرن بيستم به دنيا آمده بودند، شايد تحت تاثير محيط اجتماعيشان خداناباور ميشدند. هاوكينگ هم اگر در قرن هفدهم متولد ميشد، احتمالا خداباور بود. نكته مهم در اين ميان اين است كه نيوتن و هاوكينگ هر دو تفكر ديگران را برانگيختهاند و دانش بشري را گامي يا چندگامي به جلو بردهاند. نكته مهم ديگر اينكه، خداناباوري هاوكينگ دينداران را آزار نميداد؛ چراكه هاوكينگ، برخلاف ريچارد داوكينز دينستيز نبود و مواجههاي ملايم با دين و دينداران داشت. اما اگر جهان مخلوق خداست و كار علم هم شناخت جهان است، هر دانشمندي نيز نهايتا در كار پيشبرد خداشناسي است و به اين اعتبار، دانشمندان كاشفان خداوند هستند؛ حتي اگر برخي از اين كاشفان چندان هم فروتن نباشند!